reliably

/rɪˈlaɪəbli//rɪˈlaɪəbli/

بطور قابل اعتماد

جمله های نمونه

1. I have been reliably informed that the couple will marry next year.
[ترجمه گوگل]مطمئناً به من اطلاع داده شده است که این زوج سال آینده ازدواج خواهند کرد
[ترجمه ترگمان]من به طور موثق مطلع شده ام که این زوج سال آینده ازدواج خواهند کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Sonia, we are reliably informed, loves her family very much.
[ترجمه گوگل]ما مطمئناً به ما اطلاع داده شده است که سونیا خانواده خود را بسیار دوست دارد
[ترجمه ترگمان]سونیا، ما به نحو خاصی به ما خبر داده اند که خانواده اش را خیلی دوست دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. I am reliably informed that you have been talking about resigning from the company.
[ترجمه نسرین رنجبر] خبر موثق دارم که داری صحبت میکنی از شرکت استعفا بدی.
|
[ترجمه گوگل]مطمئناً مطلع شدم که شما در مورد استعفا از شرکت صحبت می کنید
[ترجمه ترگمان]من به طور موثق مطلع شده ام که شما درباره استعفا از شرکت صحبت کرده اید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. I am reliably informed that there are plans to close this school.
[ترجمه گوگل]مطمئناً مطلع شدم که برنامه هایی برای تعطیلی این مدرسه وجود دارد
[ترجمه ترگمان]من به طور موثق مطلع شده ام که برنامه هایی برای بستن این مدرسه وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. I am reliably informed that the company is being sold.
[ترجمه گوگل]من کاملاً مطلع هستم که شرکت در حال فروش است
[ترجمه ترگمان]من به طور موثق مطلع شده ام که شرکت در حال فروخته شدن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. I am reliably informed that he's about to resign.
[ترجمه گوگل]من مطمئناً مطلع هستم که او در شرف استعفا است
[ترجمه ترگمان]من به طور موثق مطلع شده ام که او می خواهد استعفا دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. It's been working reliably for years.
[ترجمه گوگل]سال هاست که به طور قابل اعتماد کار می کند
[ترجمه ترگمان]سال ها است که به طور موثق در حال کار بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. It is a feedback system which reliably informs us of our beliefs, attitudes, thoughts, feelings and expectations.
[ترجمه گوگل]این یک سیستم بازخوردی است که به طور قابل اعتماد ما را از باورها، نگرش ها، افکار، احساسات و انتظارات ما آگاه می کند
[ترجمه ترگمان]این یک سیستم بازخورد است که به طور قابل اطمینانی به ما از اعتقادات، نگرش ها، افکار، احساسات و انتظارات ما اطلاع می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He was reliably reported to be drunk at the White House reception.
[ترجمه گوگل]به طور قابل اتکایی گزارش شد که او در پذیرایی کاخ سفید مست بوده است
[ترجمه ترگمان]او به طور موثق گزارش داد که در پذیرش کاخ سفید مست است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Hargreaves couldn't believe his luck when G. G. MacPhee reliably informed him it hadn't been climbed.
[ترجمه گوگل]هارگریوز نمی توانست شانس خود را باور کند وقتی جی جی مک فی به طور قابل اعتمادی به او اطلاع داد که صعود نشده است
[ترجمه ترگمان] موفق نمی شد وقتی گ - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - گ - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - گ با این حال به نحو قابل اعتمادی به او اطلاع داد که هنوز بالا نیامده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Reliably tied-in with the railway timetable are the yellow post-buses which take mail and people to every village.
[ترجمه گوگل]اتوبوس‌های زرد رنگ که پست‌ها و مردم را به هر روستایی می‌برند، با جدول زمانی راه‌آهن مرتبط هستند
[ترجمه ترگمان]reliably که با جدول زمانی راه آهن بسته شده اند، اتوبوس های زرد پست هستند که پست و مسافر را به هر روستا می برند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. They allow you to acquire new information more reliably.
[ترجمه گوگل]آنها به شما امکان می دهند اطلاعات جدید را با اطمینان بیشتری بدست آورید
[ترجمه ترگمان]آن ها به شما این اجازه را می دهند که اطلاعات جدیدی به دست آورید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Any exposed metal must be reliably earthed to the mains Earth lead.
[ترجمه گوگل]هر فلزی که در معرض نور قرار گرفته است باید به طور مطمئن به سرب اصلی زمین متصل شود
[ترجمه ترگمان]هر فلزی که در معرض قرار گرفته باشد باید به طور قابل اطمینانی به برق اصلی زمین متصل شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. But we are reliably informed that Angus will be back on his feet and more importantly that seat tomorrow.
[ترجمه گوگل]اما مطمئناً به ما اطلاع داده شده است که آنگوس فردا روی پاهای خود و مهمتر از آن صندلی خواهد نشست
[ترجمه ترگمان]اما ما به طور موثق مطلع هستیم که آنگوس روی پا خواهد بود و مهم تر از همه آن صندلی فردا خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• in a credible manner, dependably, in a trustworthy manner

پیشنهاد کاربران

قابل اطمینان/ به طور موثق
( در تحقیق و آزمایش ) مستمر، مرتب، پایا
حالتی از استمرار و پایایی که موجب اطمینان است.
معتمدانه
۱. از منبع موثقی. به طور موثقی ۲. با اعتماد. با اطمینان. چنان که انتظار می رفت
مثال:
I have been reliably informed that the couple will marry next year.
من به طور موثقی باخبر شده بوده ام که این زوج سال آینده ازدواج خواهند کرد.
به درستی
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : rely
✅️ اسم ( noun ) : reliance / reliability
✅️ صفت ( adjective ) : reliant / reliable
✅️ قید ( adverb ) : reliably
قابل اطمینان
reliably ( adv ) = مطمئناً، با اطمینان، به طور مطمئن، به طرزی قابل اعتماد، به طرزی قابل اطمینان، به طور موثق
مترادف است با کلمه : Dependably ( adv )
reliably predictable political results = نتایج سیاسی قابل پیش بینی قابل اطمینان
...
[مشاهده متن کامل]

examples:
1 - I am reliably informed that you have been talking about resigning from the company.
من بااطمینان مطلعم که شما داشتید درباره استعفا دادن از شرکت صحبت می کردید.
2 - an appliance must perform its task reliably to be popular with consumers.
یک دستگاه باید عملکرد خود را به طور مطمئن انجام دهد تا در بین مصرف کنندگان محبوب شود.
3 - The website helps you find what you want faster and more reliably.
این وب سایت به شما کمک می کند آنچه را که می خواهید سریعتر و با اطمینان بیشتر پیدا کنید.
4 - The test can quickly and reliably detect antibodies.
این آزمایش می تواند به سرعت و به طرزی قابل اطمینان آنتی بادی ها را تشخیص دهد.

برای آزمون های روانشناسی به معنی: پایا ( قابل اطمینان )
مطمعننا، به طور حتم
بصورت موثق و معتبر
با اطمینان
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)

بپرس