reliability

/riˌlaɪəˈbɪləti//rɪˌlaɪəˈbɪlɪti/

معنی: اعتبار، قابلیت اعتماد، قابلیت اطمینان
معانی دیگر: قابلیت اعتماد، اعتبار

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: the quality of being dependable.

- Reliability is an important quality for a babysitter to have.
[ترجمه منوچهر کیان پور] قابلیت اطمینان یک ویژگی مهم است که هر پرستار کودکی باید داشته باشد
|
[ترجمه گوگل] قابلیت اطمینان یک ویژگی مهم برای پرستار کودک است
[ترجمه ترگمان] قابلیت اطمینان یک ویژگی مهم برای یک پرستار کودک است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. Our goods compete in terms of product quality, reliability and above all variety.
[ترجمه گوگل]کالاهای ما از نظر کیفیت محصول، قابلیت اطمینان و بالاتر از همه تنوع رقابت می کنند
[ترجمه ترگمان]کالاهای ما از لحاظ کیفیت محصول، قابلیت اطمینان و بالاتر از همه رقابت می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. We mustn't presume too much upon the reliability of such sources.
[ترجمه گوگل]ما نباید بیش از حد بر قابل اعتماد بودن چنین منابعی فرض کنیم
[ترجمه ترگمان]ما نباید بیش از حد بر قابلیت اطمینان چنین منابعی تمرکز کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. You must not presume too much on the reliability of such sources.
[ترجمه گوگل]شما نباید بیش از حد به اعتبار چنین منابعی فکر کنید
[ترجمه ترگمان]شما نباید بیش از حد بر قابلیت اطمینان چنین منابعی تمرکز کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Changes in design will ensure the quality and reliability of the printer.
[ترجمه گوگل]تغییرات در طراحی، کیفیت و قابلیت اطمینان چاپگر را تضمین می کند
[ترجمه ترگمان]تغییرات در طراحی، کیفیت و قابلیت اطمینان چاپگر را تضمین خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. I can assure you of the reliability of this.
[ترجمه حسین] من میتونم از قابل اطمینان بودن این شمارو مطمعن کنم
|
[ترجمه گوگل]من می توانم به شما از قابلیت اطمینان این اطمینان دهم
[ترجمه ترگمان]به شما اطمینان می دهم که از این قابلیت اطمینان دارید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He's not at all worried about his car's reliability.
[ترجمه گوگل]او اصلاً نگران قابلیت اطمینان ماشینش نیست
[ترجمه ترگمان]او اصلا نگران قابل اعتماد بودن اتومبیل نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He wrote a reference for him, describing his reliability and trustworthiness as "above questioning".
[ترجمه گوگل]او مرجعی برای او نوشت و قابل اعتماد بودن و قابل اعتماد بودن او را "بالاتر از سوال" توصیف کرد
[ترجمه ترگمان]او برای او مرجعی نوشت و قابلیت اعتماد و قابل اعتماد بودن او را به عنوان \"سوال بالا\" توصیف کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. I can assure you of the reliability of the information.
[ترجمه گوگل]من می توانم به شما از قابل اعتماد بودن اطلاعات اطمینان دهم
[ترجمه ترگمان]من می توانم قابلیت اطمینان این اطلاعات را به شما اطمینان دهم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. I can assure you of the reliability of the news.
[ترجمه گوگل]من می توانم به شما از موثق بودن خبر اطمینان دهم
[ترجمه ترگمان]من می توانم قابلیت اطمینان این خبر را به شما اطمینان بدهم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. His geniality, reliability and ability made him a popular figure.
[ترجمه گوگل]نبوغ، قابلیت اطمینان و توانایی او او را به چهره ای محبوب تبدیل کرد
[ترجمه ترگمان]geniality، قابلیت اعتماد و کفایت او او را به صورت یک شخصیت محبوب درآورده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Car buyers are more interested in safety and reliability than speed.
[ترجمه گوگل]خریداران خودرو بیشتر به ایمنی و قابلیت اطمینان نسبت به سرعت علاقه مند هستند
[ترجمه ترگمان]خریداران خودرو نسبت به سرعت بیشتر به ایمنی و قابلیت اعتماد علاقه دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The camera combines rugged reliability with unequalled optical performance and speed.
[ترجمه گوگل]این دوربین قابلیت اطمینان ناهموار را با عملکرد و سرعت نوری بی نظیر ترکیب می کند
[ترجمه ترگمان]این دوربین قابلیت اطمینان ناهموار را با عملکرد نوری بینظیر و سرعت ترکیب می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Both questioned the reliability of recent opinion polls.
[ترجمه گوگل]هر دو اعتبار نظرسنجی های اخیر را زیر سوال بردند
[ترجمه ترگمان]هر دوی آن ها قابلیت اعتماد به نظرسنجی های اخیر را زیر سوال بردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The company has a name for reliability.
[ترجمه حسین] این شرکت توی قابل اطمینان بودن مشهور است
|
[ترجمه محسن قنبری] شهرت این شرکت در قابل اعتماد بودن است.
|
[ترجمه گوگل]این شرکت یک نام برای قابلیت اطمینان دارد
[ترجمه ترگمان]این شرکت دارای نامی برای قابلیت اطمینان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. His muddled evidence casts doubt on his reliability as a witness.
[ترجمه گوگل]شواهد درهم و برهم او قابلیت اطمینان او را به عنوان شاهد مورد تردید قرار می دهد
[ترجمه ترگمان]شواهد غیرقابل فهم او به عنوان شاهد قابل اعتمادی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

اعتبار (اسم)
estimate, authenticity, validity, influence, authority, trust, reputation, validation, credit, reliability, credibility, importance, esteem, reputability, prestige

قابلیت اعتماد (اسم)
reliability, dependability, trustiness

قابلیت اطمینان (اسم)
reliability

تخصصی

[حسابداری] قابلیت اتکاء
[عمران و معماری] ایمنی
[کامپیوتر] قابلیت اطمینان ؛ اطمینان ؛ قابلیت اعتماد
[زمین شناسی] اطمینان پذیری، دوام، پایایی
[بهداشت] قابلیت اطمینان
[صنعت] اعتبار، قابلیت اطمینان، قابلیت اعتماد، پایایی، اعتماد پذیری
[ریاضیات] قابلیت اطمینان، قابلیت اعتماد، اعتبار، ثبات، اعتماد، قابلیت دوام، اطمینان، اعتمادپذیری، پایابی، قابلیت اعتماد
[آمار] قابلیت اطمینان

انگلیسی به انگلیسی

• credibility, dependability, trustworthiness

پیشنهاد کاربران

پایایی ( روانشناسی )
The consistency and dependability of research findings, measures, and procedures. It involves assessing the stability and replicability of research results to ensure that they can be trusted and relied upon.
...
[مشاهده متن کامل]

سازگاری و قابلیت اطمینان یافته ها، اقدامات و رویه های تحقیق. این شامل ارزیابی ثبات و تکرارپذیری نتایج تحقیقات است تا اطمینان حاصل شود که می توان به آنها اعتماد کرد و به آنها اعتماد کرد.
*** پایایی یا قابلیت اعتماد ( Reliability ) در آمار و روان سنجی، قوام کلی یک سنجش است. یک اندازه گیری یا سنجش در صورت تولید نتایج مشابه در شرایط ثابت از پایایی بالایی برخوردار خواهد بود. اگر روند آزمایش با گروهی از برگزارکنندگان آزمون تکرار شود، اساساً همان نتایج به دست می آید. انواع مختلفی از ضرایب قابلیت اطمینان، با مقادیر بین ۰٫۰۰ ( خطای بسیار ) و ۱٫۰۰ ( بدون خطا ) ، معمولاً برای نشان دادن میزان خطا در پایایی استفاده می شود. به عنوان مثال، اندازه گیری قد و وزن افراد پایایی بالایی دارد.
For example, a study should yield consistent results when repeated with the same participants or using the same measures.
In a discussion about research methods, someone might say, “Reliability is important for establishing the consistency and trustworthiness of research. ”
A student evaluating a study might write, “The study’s high reliability indicates that its findings are likely to be consistent and replicable. ”

منابع• https://fluentslang.com/slang-for-research/• https://en.wikipedia.org/wiki/Reliability_(statistics)
اعتبار
قابل اعتماد، قابلیت اعتماد، قابلیت اطمینان، کامپیوتر: قابلیت اطمینان، روانشناسی: پایایی، بازرگانی: قابلیت اطمینان، قابل اطمینان، علوم هوایی: قابلیت اعتماد، علوم نظامی: قابلیت اطمینان
همون dependability
اطمینان بخشی
پایایی ( در روش تحقیق Reliability را پایایی و Validity را اعتبار یا روایی ترجمه می کنیم. برخی مترجمین این واژه ها را برعکس ترجمه کرده اند )
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : rely
✅️ اسم ( noun ) : reliance / reliability
✅️ صفت ( adjective ) : reliant / reliable
✅️ قید ( adverb ) : reliably
قابل اطمینان
reliability ( رایانه و فنّاوری اطلاعات )
واژه مصوب: اطمینان‏پذیری
تعریف: میزان توانایی یک سامانۀ نرم‏افزاری برای ارائه عملکردی معین در دورۀ زمانی و شرایط مشخص|||متـ . قابلیت اطمینان
reliability ( noun ) = اعتبار، قابلیت اعتماد، قابلیت اطمینان، درصد اطمینان، قابلیت اعتبار/قابلیت کارکرد یا عملکرد یا کیفیت ( در مورد تجهیزات و وسایل و سیستم ها )
system/engine reliability = قابلیت کارکردسیستم/موتور
...
[مشاهده متن کامل]

reliability of information/data = قابلیت اعتبار اطلاعات/داده ها
examples:
1 - I can't vouch for the reliability of these figures.
من نمی توانم اعتبار این آمار و ارقام را تضمین کنم.
2 - satellite photos show the smallest details with great reliability.
عکسهای ماهواره ای کوچکترین جزئیات را با قابلیت اطمینان ( درصد اطمینان ) بالا نشان می دهند.
3 - Rolls - Royce cars are famous for their quality and reliability.
خودروهای رولزرویس به دلیل کیفیت و قابلیت اطمینان معروف هستند.
4 - The entire office is dependent on her reliability and competence.
کل دفتر به قابلیت اعتبار و شایستگی او بستگی دارد.
5 - Some experts have questioned the reliability of the test.
برخی از کارشناسان قابلیت اطمینان آزمون را زیر سال برده اند.
6 - Consumers complained about a variety of problems, including call charges and poor network reliability.
مصرف کنندگان از مشکلات مختلفی از جمله هزینه تماس و قابلیت عملکرد ضعیف شبکه شکایت کردند.
7 - While design is important, the reliability of the company's products is far more valuable to most users.
در حالی که طراحی مهم است ، قابلیت کارکرد محصولات شرکت برای بسیاری از کاربران بسیار ارزشمندتر است.
8 - German vehicle manufacturers have built up a reputation for reliability.
خودروسازان آلمانی به دلیل قابلیت اعتماد شهرت زیادی پیدا کرده اند.
9 - Consumers who avoided particular brands cited concerns about quality and reliability.
مصرف کنندگان که از مارک های خاص اجتناب می کردند ، نگرانی هایی را در مورد کیفیت و قابلیت کیفیت ( درصد اطمینان ) ذکر کردند.
10 - Manufacturers are looking at ways of improving the car's reliability.
تولیدکنندگان به دنبال راه هایی برای افزایش قابلیت کارکرد خودرو هستند.
11 - Public confidence in the reliability of a company's financial statements depends on investors perceiving the company's auditors as being independent from the company.
اعتماد عمومی به قابلیت اعتبار صورتهای مالی شرکت به این بستگی دارد که سرمایه گذاران حسابرسان شرکت را مستقل از شرکت تلقی کنند.
12 - We have made significant improvements in the reliability of the information held on our database.
ما پیشرفت قابل ملاحظه ای در قابلیت اعتبار اطلاعات موجود در پایگاه داده خود ایجاد کرده ایم.

اطمینان پذیری
پایایی در امار
پایداری ، آسودش
پایایی، ثبات
روایی
پایائی ( در آمار و سنجش و اندازه گیری )
قابلیت اعتماد و اطمینان
اعتباریابی
قابلیت اطمینان
پایایی
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٠)

بپرس