• (1)تعریف: to send or consign to a condition, place, or position of lesser importance or esteem.
- The case was not considered top priority and was relegated to one of the inexperienced lawyers at the firm.
[ترجمه گوگل] این پرونده در اولویت اول قرار نگرفت و به یکی از وکلای بی تجربه شرکت واگذار شد [ترجمه ترگمان] این پرونده در اولویت اول قرار نگرفت و به یکی از وکلای بی تجربه در شرکت سقوط کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2)تعریف: to assign to a category; classify.
• (3)تعریف: to refer or assign to the attention or care of someone. • مشابه: refer
جمله های نمونه
1. relegate this sofa to the trash heap
این نیمکت را توی خاکروبه بیانداز.
2. Women tended to be relegated to typing and filing jobs.
[ترجمه گوگل]زنان تمایل داشتند به مشاغل تایپی و بایگانی تنزل داده شوند [ترجمه ترگمان]زنان تمایل داشتند به تایپ کردن و پر کردن شغل کمک کنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Some people believe that Communism has been relegated/consigned to the scrap heap of history.
[ترجمه گوگل]برخی از مردم بر این باورند که کمونیسم به انباشته تاریخ تنزل داده شده است [ترجمه ترگمان]برخی از مردم بر این باورند که کمونیسم به فراموشی سپرده شده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. She resigned when she was relegated to a desk job.
[ترجمه گوگل]او زمانی استعفا داد که به یک شغل میز تنزل یافت [ترجمه ترگمان]اون استعفا داد وقتی که به یه کار اداری تبدیل شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. He has been relegated to the position of an assistant coach.
[ترجمه علی جادری] او به مقام دستیار مربی , تنزل درجه پیدا کرده است .
|
[ترجمه گوگل]او به سمت دستیار مربی سقوط کرده است [ترجمه ترگمان]او به مقام دستیار یک دستیار منصوب شده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. I don't believe Real Madrid will be relegated to the second division.
[ترجمه گوگل]من فکر نمی کنم رئال مادرید به دسته دوم سقوط کند [ترجمه ترگمان]من اعتقاد ندارم که ریال مادرید به بخش دوم سقوط خواهد کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. He relegated the incident to the back of his mind.
[ترجمه گوگل]او این واقعه را به ذهن خود منتقل کرد [ترجمه ترگمان]اون یه حادثه رو به ذهنش منتقل کرده بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. We were relegated to the Fourth Division last year.
[ترجمه گوگل]ما پارسال به دسته چهارم سقوط کردیم [ترجمه ترگمان]ما پارسال توی \"واحد چهارم\" بودیم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. She was then relegated to the role of assistant.
[ترجمه گوگل]سپس به نقش دستیار تنزل یافت [ترجمه ترگمان]او سپس به نقش دستیار سپرده شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. We shall relegate this problem to the organizing committee.
[ترجمه گوگل]ما این مشکل را به کمیته سازماندهی منتقل خواهیم کرد [ترجمه ترگمان]ما این مشکل را به کمیته سازمان دهی خواهیم کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Some scientists relegate parapsychology to the sphere of quackery.
[ترجمه گوگل]برخی از دانشمندان فراروانشناسی را به حوزه خیانتکاری تنزل می دهند [ترجمه ترگمان]برخی از دانشمندان فراروانشناسی را به حوزه quackery ارسال کرده اند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. The story was relegated to the middle pages of the paper.
[ترجمه گوگل]داستان به صفحات میانی روزنامه منتقل شد [ترجمه ترگمان]داستان به صفحات میانی روزنامه کشیده شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Will Spurs be relegated to the third division?
[ترجمه گوگل]آیا اسپرز به دسته سوم سقوط می کند؟ [ترجمه ترگمان]ممکنه تبدیل به \"واحد سوم\" بشه؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. If Southampton lose again they may be relegated from the Premier League to the First Division.
[ترجمه گوگل]اگر ساوتهمپتون باز هم شکست بخورد ممکن است از لیگ برتر به دسته اول سقوط کند [ترجمه ترگمان]اگر Southampton دوباره از دست برود، ممکن است از لیگ دسته اول تا بخش اول سقوط کنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
• refer, assign to another person; demote, assign to an inferior position if you relegate someone or something, you give them a less important position or status.
پیشنهاد کاربران
✍ توضیح: To assign or move someone to a lower position or rank ⬇️ 📉 🔍 مترادف: Downgrade ✅ مثال: He was relegated to a less important role after the company restructuring.
به جای بد تر فرستادن
محول کردن/شدن - سپردن [کاربرد مجهول] . . . Men’s sports are more popular because they have developed further. In the past, athletics was always the primary domain of men and women were relegated to more domestic roles
relegate \ ˈre - lə - ˌgāt \ verb 1. assign to a lower position; reduce in rank 2. assign to a class or kind 3. refer to another person for decision or judgment 4. expel, as if by official decree ... [مشاهده متن کامل]
◀️ Mr. Rosenbaum is a champion of a wilder wild creature, too: the Canadian wood nettle ( Laportea canadensis ) , an important host plant of various native butterflies. But gardeners may wish to relegate it to an out - of - the - way spot, as it has stinging hairs like its also - edible botanical cousin, the stinging nettle ( Urtica dioica ) .
محدود شدن
از لیگ دسته بالاتر به پایین تر سقوط کردن ( تیم ورزشی )