اسم ( noun )
• (1) تعریف: a person who is related to others through blood or marriage.
• مترادف: kin
• مشابه: relation
• مترادف: kin
• مشابه: relation
- Only his aunt, his cousin, and a few other relatives attended the funeral.
[ترجمه محمد حیدری] فقط عمه اش ( /خاله ) , دختر خالهاش ( /پسر/دختر ( عمو, دایی, خاله, عمه ) ) و تعداد کمی از بستگان نزدیکش در مراسم خاکسپاری شرکت کردند.|
[ترجمه گوگل] در تشییع جنازه فقط خاله و پسر عمویش و چند تن دیگر از بستگانش شرکت کردند[ترجمه ترگمان] فقط عمه اش، cousin و چند خویشاوند دیگر در مراسم تدفین حضور داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: something that is dependent on something else for its specific form or meaning. (Cf. absolute.)
• مترادف: condition, contingency
• متضاد: absolute
• مترادف: condition, contingency
• متضاد: absolute
• (3) تعریف: in grammar, a relative pronoun, adjective, or adverb.
صفت ( adjective )
• (1) تعریف: in relation; relating.
• مترادف: comparative
• مشابه: compared, correlative, qualified
• مترادف: comparative
• مشابه: compared, correlative, qualified
• (2) تعریف: meaningful only in relation to something else. (Cf. absolute.)
• مترادف: contingent, dependent, provisory
• متضاد: absolute
• مشابه: comparative, conditional
• مترادف: contingent, dependent, provisory
• متضاد: absolute
• مشابه: comparative, conditional
- Some people argue that moral standards are relative.
[ترجمه گوگل] برخی افراد استدلال می کنند که معیارهای اخلاقی نسبی هستند
[ترجمه ترگمان] برخی افراد معتقدند که استانداردهای اخلاقی نسبی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] برخی افراد معتقدند که استانداردهای اخلاقی نسبی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- How large an object appears is relative to how far away one is while viewing it.
[ترجمه Alfie] اینکه یک شی چقدر بزرگ به نظر می رسد بستگی به آن دارد که ببینده آن چقدر از آن فاصله دارد|
[ترجمه گوگل] اینکه یک شی چقدر بزرگ به نظر میرسد، نسبت به فاصلهای است که فرد هنگام مشاهده آن دارد[ترجمه ترگمان] این که یک شی چقدر بزرگ به نظر می رسد نسبت به این که یک شی چقدر دور است به نظر می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (3) تعریف: in grammar, denoting or pertaining to a dependent clause or a word that introduces it, as in "She feared anyone whom she didn't understand," in which "whom" is a relative pronoun and "whom she didn't understand" is a relative clause.