فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: reinforces, reinforcing, reinforced
مشتقات: reinforced (adj.)
حالات: reinforces, reinforcing, reinforced
مشتقات: reinforced (adj.)
• (1) تعریف: to fortify or make more effective; strengthen.
• مترادف: fortify, strengthen
• متضاد: abrogate, negate, shake, undermine
• مشابه: arm, bolster, brace, buttress, feed, gird, intensify, steel, substantiate, support, toughen
• مترادف: fortify, strengthen
• متضاد: abrogate, negate, shake, undermine
• مشابه: arm, bolster, brace, buttress, feed, gird, intensify, steel, substantiate, support, toughen
- They reinforced the wall with steel rods.
[ترجمه Raha] آن ها دیوار را با میله های فولادی محکم کردند.|
[ترجمه گوگل] آنها دیوار را با میله های فولادی تقویت کردند[ترجمه ترگمان] آن ها دیوار را با میله های فولادی تقویت کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- She supplied facts to reinforce her argument.
[ترجمه کوروش شفیعی] او برای متقاعدکننده تر کردن بحثش ( یا استدلالش ) ، حقایق ( یا واقعیت هایی ) را عرضه کرد.|
[ترجمه گوگل] او حقایقی را برای تقویت استدلال خود ارائه کرد[ترجمه ترگمان] واقعیت ها را برای تقویت استدلال خود فراهم می آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: to strengthen (a military force or the like) through the use of additional personnel or material support.
• مترادف: fortify
• مشابه: arm, augment, bolster, strengthen, support
• مترادف: fortify
• مشابه: arm, augment, bolster, strengthen, support
- The general sent in more troops to reinforce those already deployed in the region.
[ترجمه گوگل] ژنرال نیروهای بیشتری را برای تقویت نیروهای مستقر در منطقه فرستاد
[ترجمه ترگمان] ژنرال نیروهای بیشتری را برای تقویت نیروهایی که در این منطقه مستقر شده اند اعزام کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] ژنرال نیروهای بیشتری را برای تقویت نیروهایی که در این منطقه مستقر شده اند اعزام کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (3) تعریف: in psychology, to increase the likelihood of (a specified behavior) by providing or withholding a reward.
• مشابه: encourage, foment, foster, further, reward
• مشابه: encourage, foment, foster, further, reward