• (1)تعریف: an act, process, or instance of referring. • مشابه: reference
• (2)تعریف: a person recommended to someone for a particular purpose.
جمله های نمونه
1. the referral of patients to the appropriate wards of the hospital
ارجاع بیماران به بخش های مربوطه ی بیمارستان
2. The doctor will give you a referral to a specialist in your area.
[ترجمه علی فتح اللهی] دکتر شما را به یک متخصص در منطقه خودتون ارجاع میده ( می فرسته )
|
[ترجمه بهنام] دکتر شما را به یک متخصص در منطقه اتان ارجاع می دهد.
|
[ترجمه گوگل]پزشک شما را به یک متخصص در منطقه خود معرفی می کند [ترجمه ترگمان]پزشک به شما یک ارجاع به متخصص در منطقه می دهد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Legal Aid can often provide referral to other types of agencies.
[ترجمه گوگل]Legal Aid اغلب می تواند به انواع دیگر آژانس ها ارجاع دهد [ترجمه ترگمان]کمک های قانونی اغلب می تواند ارجاع به انواع دیگر سازمان ها باشد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Patient 4 who had been operated on before referral received additional radiation therapy.
[ترجمه گوگل]بیمار 4 که قبل از ارجاع تحت عمل جراحی قرار گرفته بود، پرتودرمانی اضافی دریافت کرد [ترجمه ترگمان]بیمار ۴ که پیش از مراجعه به ارجاع کار می کرد، درمان پرتو اضافی دریافت کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The committee monitored referral practice during the study but there was no reinforcement of the guidelines to assure compliance.
[ترجمه گوگل]کمیته عملکرد ارجاع را در طول مطالعه تحت نظر داشت، اما هیچ تقویتی در دستورالعمل ها برای اطمینان از انطباق وجود نداشت [ترجمه ترگمان]این کمیته عملکرد ارجاع را در طول این مطالعه بررسی کرد، اما هیچ تقویت دستورالعمل های برای تضمین سازگاری وجود نداشت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. This referral to morality, Dworkin argues, is endemic to all law.
[ترجمه گوگل]دورکین استدلال میکند که این ارجاع به اخلاق در همه قوانین بومی است [ترجمه ترگمان]dworkin استدلال می کند که این ارجاع به اخلاق بومی همه قوانین است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. No one argues that the referral is wholly unjustifiable on clinical grounds.
[ترجمه گوگل]هیچ کس استدلال نمی کند که ارجاع به دلایل بالینی کاملاً غیرقابل توجیه است [ترجمه ترگمان]هیچ کس استدلال نمی کند که ارجاع نسبت به دلایل بالینی کاملا ناموجه است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. It has a National Health Service with 2 referral hospitals, and extensive primary health coverage.
[ترجمه گوگل]دارای یک سرویس بهداشتی ملی با 2 بیمارستان ارجاع، و پوشش بهداشتی اولیه گسترده است [ترجمه ترگمان]این کشور دارای خدمات بهداشتی ملی با ۲ بیمارستان ارجاع و پوشش بهداشتی اولیه است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. This may indicate early referral by our rheumatology department in keeping with the high percentage of these patients in our study.
[ترجمه گوگل]این ممکن است نشان دهنده ارجاع زودهنگام توسط بخش روماتولوژی ما با توجه به درصد بالایی از این بیماران در مطالعه ما باشد [ترجمه ترگمان]این امر ممکن است به ارجاع زودهنگام توسط بخش rheumatology در حفظ درصد بالای این بیماران در مطالعه ما نشان داده شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. A referral may be made, for example, where the s8 order is not working well or fulfilling its original purpose.
[ترجمه گوگل]ممکن است ارجاع داده شود، برای مثال، زمانی که سفارش s8 به خوبی کار نمی کند یا هدف اصلی خود را برآورده نمی کند [ترجمه ترگمان]برای مثال ممکن است ارجاع داده شود، که در آن سفارش s۸ به خوبی کار نمی کند یا هدف اصلی خود را انجام می دهد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. These data were used to calculate annual referral rates using the practice populations as the denominator.
[ترجمه گوگل]این داده ها برای محاسبه نرخ ارجاع سالانه با استفاده از جمعیت های عمل به عنوان مخرج استفاده شد [ترجمه ترگمان]این داده ها برای محاسبه نرخ های مرجع سالانه با استفاده از جمعیت های عملی به عنوان مخرج مورد استفاده قرار گرفتند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. The study also confirms that referral rates are lower in areas where there is no local renal unit nearby.
[ترجمه گوگل]این مطالعه همچنین تأیید می کند که نرخ ارجاع در مناطقی که واحد کلیوی محلی در آن نزدیکی وجود ندارد کمتر است [ترجمه ترگمان]این مطالعه همچنین تایید می کند که نرخ های مرجع در مناطقی پایین تر هستند که هیچ واحد کلیوی در نزدیکی آن ها وجود ندارد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The report suggests that doctors should reduce their rate of referral .
[ترجمه گوگل]این گزارش پیشنهاد می کند که پزشکان باید میزان ارجاع خود را کاهش دهند [ترجمه ترگمان]این گزارش حاکی از آن است که پزشکان باید نرخ ارجاع خود را کاهش دهند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Only 39 percent of patients were seen within four weeks of referral.
[ترجمه سید امین] تنها 39 درصد بیماران طی چهار هفته ( زمان ) مراجعه دیده شدند.
|
[ترجمه گوگل]تنها 39 درصد از بیماران طی چهار هفته پس از مراجعه مشاهده شدند [ترجمه ترگمان]تنها ۳۹ درصد از بیماران در عرض چهار هفته مراجعه به دادگاه مراجعه کرده اند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Some doctors are unwilling to take new patients without a referral.
[ترجمه گوگل]برخی از پزشکان تمایلی به پذیرش بیماران جدید بدون ارجاع ندارند [ترجمه ترگمان]برخی پزشکان مایل به گرفتن بیماران جدید بدون ارجاع هستند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
reference, recourse, returning, resort, referral, remarrying a divorced woman
رجوع (اسم)
reference, reversion, respect, referral
انگلیسی به انگلیسی
• direction to another person or source of information; one who is directed to another person or source of information the referral of something or someone to another person or organization is the act of sending them to a person or organization that is authorized or better qualified to deal with them.
پیشنهاد کاربران
( مارکتینگ ) ( خرده فروشی ) ( خرده فروشی آنلاین ) معرفی مشتری در این تکینک فروش، مشتری بالقوه یا بالفعل در ازای دریافت جایزه یا تخفیف مازاد متقاعد می شود که خرید از خرده فروش یا خرید کالای خاص را به دیگری توصیه نماید.
( بازاریابی ) معرّف شخصی که به دلیل رضایتمندی از محصولات و خدمات یک کسب وکار خودش آن کسب وکار را به دیگران معرفی می کند.
مراجع ( فرد مراجعه کننده ) ، مراجعه، ارجاع
معرفی نامه I could give you a referral if you like. اگه دوست داشته باشی میتونم یه معرفی نامه بهت بدم .
در روانشناسی و مصاحبه بالینی؛ در صورتی که از مصاحبه با بیمار دلیل مراجعه اورا متوجه نشدیم، از افرادی که اورا به مطب آورده اند دلیل مراجعه را می پرسیم.
ارجاعی
ارجاعی مثال Referral pain : درد ارجاعی
referral fee کمیسیون ارجاع [ِ مشتری] حق کمیسیون معرف دوستان گرامی وقتی مفهوم کلمه یا عبارتی را ازطریق کمک کاربران متوجه میشویم حداقل کاری که میتوانیم بکنیم، لایک کردن آن معنی به منظور دلگرم نمودن آن مترجم برای ادامه کار و کمک بیشتر آتی به خودمان است. زبان فارسی مانند سایر داشته هایمان برای بقا نیازمند کمک همه فارسی دانان است. ... [مشاهده متن کامل]
مرجع
د رپزشکی ارجاع بیمار توسط پزشک عمومی به پزشک متخصص ارجاع دادن
معرف
توصیه نامه
معمولا در مبحث �فروش و بازاریابی� We will ask for a referral ( معنی تحت الفظی ) از او درخواست ریفرال می کنیم. ( درست تر بنظر خودم ) از او می خواهیم فردی را که می شناسد به ما معرفی کند. از او می خواهیم یکی از آشناهایش را به ما معرفی کند.