( تربیت بدنی )
کثرت فعالیت
Network redundancy
افزونگی شبکه
اطلاعات تکراری
برای مثال یک مشتری را با چند کد تکرای در سیستم تعریف کردن. برای جلوگیری از آن از Primary Key استفاده می شود برای مثال کد اقتصادی مشتری حقوقی یا کد ملی مشتری حقیقی می توان مانع این افزونگی و تکرار شدن اطلاعات یکسان شود.
شبکه:
فرآیند ارائه چندین مسیر برای ترافیک به طوری که داده ها بتوانند حتی در صورت خرابی جریان داشته باشند
[اصطلاح تخصصی ارزهای دیجیتال]
افزونگی
به شرایطی اطلاق می شود که یک تابعبه صورت مستقیم یا غیرمستقیم، خود را فراخوانی کند.
تعدیل نیرو
Redundancy به معنی اضافه بودن - زیاد بودن است .
در محیط کار وقتی تعداد پرسنل زیادتر از تعداد مورد نیاز باشند به تعدیل و اخراج منجر میشه .
در مهندسی سیستم - مهندسی فضایی، میتواند به عنوان جایگزین ترجمه گردد.
Redundancy Tecnique یعنی تکنیک های جایگزینی
بیش نیازی هم لغت مناسبی به نظر میرسد
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : redundancy
✅️ صفت ( adjective ) : redundant
✅️ قید ( adverb ) : redundantly
اثر مشابه، یک عمل مشابه
مثلا در ایمنی شناسی اینترلوکین ۹ بااینتر لوکین ۱۳ redundancy بالایی دارد.
یعنی اثراتشان بسیار شبیه به هم و یک نوع عمل را انجام می دهند.
redundancy ( رایانه و فنّاوری اطلاعات )
واژه مصوب: افزونگی
تعریف: بخشی از هر پیام که برای افزایش اطمینان یا ستبری ( robustness ) به سامانه اضافه شده است و می توان آن را حذف کرد بی آنکه لطمه ای به اطلاعات وارد شود|||[رمزشناسی] بخشی از یک متن دودویی که فاقد اطلاعات است
( گاهی در ادبیات ) سربار بودن
در صنعت معنی تعدیل نیرو را می دهد.
redundancy ( noun ) =فزونی، اضافی، تعدیل، اخراجی، زایدی، زیاده روی، مازادسازی، افزونگی، زیاده گویی یا اضافه گویی ( تکرار مکررات )
definition = وضعیتی که در آن شخصی شغل خود را از دست می دهد زیرا کارفرما به آنها نیازی ندارد/وضعیتی که در آن چیزی غیر ضروری است زیرا بیش از حد مورد نیاز است/استفاده غیرضروری از بیش از یک کلمه یا عبارت به معنای یکسان/
... [مشاهده متن کامل]
Voluntary redundancy = بازپرداخت یا بازخرید داوطلبانه سنوات خدمت
be threatened with/face redundancy = تهدید به تعدیل نیرو ، تهدید به اخراج از کار ( به دلیل اضافی بودن )
compulsory/voluntary redundancy = تعدیل نیروی اجباری یا داوطلبانه
redundancy costs = هزینه های اضافی
a redundancy notice = notice اخطار یا هشدار برای آخرین روز کاری یا اخراج از کار که معمولاً با یک برگه صورتی ( "pink slip" ) به شما ابلاغ می گردد.
a redundancy programme/scheme = پروژه یا برنامه تعدیل نیروی کاری
heavy/large - scale/widespread redundancies = تعدیل نیروی سنگین در مقیاس بزرگ و گسترده
examples:
1 - She took voluntary redundancy.
او بازپرداخت داوطلبانه سنوات خدمت گرفت.
2 - The economic downturn has meant 10, 000 redundancies in the Northeast.
رکود اقتصادی به معنای 10 هزار نیروی اضافی ( تعدیلی ) در شمال شرقی است.
3 - I live in dread of redundancy.
من با ترس از تعدیل نیروی کار زندگی می کنم.
4 - There's a lot of redundancy in the area.
تعدیل نیروی کار زیادی در منطقه وجود دارد.
5 - Some people would opt for redundancy rather than redeployment.
برخی از افراد به جای نقل و انتقال مجدد ، تعدیل نیرو را انتخاب می کنند.
6 - They got rid of 80 staff in the latest round of redundancies.
آنها در آخرین دور از تعدیل نیروی کاری از شر 80 کارمند خلاص شدند.
7 - The aircraft has seven computer systems running in parallel, so as to provide enough redundancy to cope with computer breakdowns.
این هواپیما دارای هفت سیستم رایانه ای است که به طور موازی در حال کار هستند ، بنابراین باعث می شود نیروی اضافی کافی برای ( کنار آمدن با، از عهده بر آمدن ) خرابی های رایانه تامین شود.
8 - Avoid redundancy or unnecessary words.
از اضافه گویی یا کلمات غیرضروری خودداری کنید.
9 - "The phrase 'humourless workplace' is a redundancy, " he says.
وی می گوید: "عبارت" محیط کاری خشک "اضافی است.
10 - 200 workers at the plant face redundancy.
200 کارگر این کارخانه با تعدیل نیرو مواجه هستند.
11 - Employees feel their only options are to move or take redundancy.
کارمندان احساس می کنند تنها گزینه هایشان جابجایی یا تعدیل نیرو است.
12 - The bank has asked its 700 support staff to consider voluntary redundancy.
این بانک از 700 نفر از پرسنل پشتیبانی خود خواسته است که نسبت به تعدیل نیرو اقدام کنند.
تعدیل نیروی کار،
اخراج مازاد کارکنان ( در شرکت ها و سازمان ها )
Despite its financial problems, the company is standing by the no - redundancy agreement
بازخرید
زاید بودن
=lay off
از کار بیکار کردن
تعدیل نیرو در علوم انسانی
نامعینی - در مهندسی عمران
تعدد
redundancy به معنای حشو یا استفاده از کلمات یا عباراتی است که معنی یکسانی را بیان می کنند ( اضافه گویی ) .
مثال:
He is famous for his new innovationsدر جمله فوق کلمه new اضافی و غیرضروری است؛ زیرا کلمه innovation به معنای �نوآوری� است و لذا مفهوم new را نیز نشان می دهد.
... [مشاهده متن کامل]
I asked him to repeat again
در جمله فوق هم حشو بکار رفته است؛ کلمه again اضافی و غیرضروری است، چون repeat نیز مفهوم دوباره را نشان می دهد.
[مدیریت _ تولید و عملیات] دوباره کاری
حق سنوات
نیروی کار مازاد - اخراج نیروی کار
تعدیل نیرو ( در مدیریت منابع انسانی )
پارالل سازی
زایدی
غیرضروری
افزونگی
نامعینی
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٣١)