• (1)تعریف: a red-colored electric light at an intersection indicating that traffic is to stop; stoplight.
• (2)تعریف: any signal to stop or be careful.
جمله های نمونه
1. The city is notorious for its red light district and strip clubs.
[ترجمه گوگل]این شهر به خاطر منطقه چراغ قرمز و کلوپ های استریپ بدنام است [ترجمه ترگمان]این شهر برای منطقه روشنایی سرخ و باشگاه ها شهرت دارد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. It's illegal to drive through a red light.
[ترجمه علی فتح اللهی] از چراغ قرمز عبور کردن غیرقانونی است
|
[ترجمه گوگل]رانندگی از چراغ قرمز غیرقانونی است [ترجمه ترگمان]رفتن به نور قرمز غیر قانونی است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. We paused for the red light at State College Street.
[ترجمه گوگل]برای چراغ قرمز در خیابان کالج ایالتی مکث کردیم [ترجمه ترگمان]برای روشنایی سرخ در خیابان دانشگاه ایالتی مکث کردیم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. When the red light comes on, you should recharge the battery so it is ready for the next time.
[ترجمه گوگل]وقتی چراغ قرمز روشن شد، باید باتری را دوباره شارژ کنید تا برای دفعه بعد آماده شود [ترجمه ترگمان]هنگامی که چراغ قرمز روشن می شود، شما باید باتری را شارژ کنید تا برای دفعه بعد آماده باشد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The police fined her for driving through/jumping a red light.
[ترجمه گوگل]پلیس او را به دلیل رانندگی از طریق/پرش از چراغ قرمز جریمه کرد [ترجمه ترگمان]پلیس او را برای رانندگی از طریق \/ پریدن از نور قرمز جریمه کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. He was fetched up short by the red light.
[ترجمه jj] او بخاطر شرت قرمز چاق است
|
[ترجمه گوگل]چراغ قرمز او را کوتاه آورد [ترجمه ترگمان]از چراغ قرمز رد شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Only if the red light comes on is there any danger to employees.
[ترجمه گوگل]فقط در صورت روشن شدن چراغ قرمز خطری برای کارمندان وجود دارد [ترجمه ترگمان]فقط اگر نور قرمز روشن باشد هیچ خطری برای کارمندان وجود ندارد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. He drove through a red light .
[ترجمه گوگل]از چراغ قرمز رد شد [ترجمه ترگمان]از میان چراغ قرمز رد شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. He drove straight through a red light.
[ترجمه گوگل]او مستقیماً از چراغ قرمز عبور کرد [ترجمه ترگمان]مستقیم از میان چراغ قرمز رد شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. A red light is usually a signal for/of danger.
[ترجمه گوگل]چراغ قرمز معمولاً یک سیگنال برای/خطر است [ترجمه ترگمان]یک نور قرمز معمولا علامت خطر است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. The driver had failed to stop at a red light.
[ترجمه گوگل]راننده نتوانسته بود پشت چراغ قرمز توقف کند [ترجمه ترگمان]راننده نتوانسته بود جلوی نور قرمز توقف کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. A red light flashed on the control panel.
[ترجمه گوگل]یک چراغ قرمز روی صفحه کنترل چشمک زد [ترجمه ترگمان]نور قرمز روی صفحه کنترل برق زد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The blood - red light of down flared on her face.
[ترجمه گوگل]نور قرمز خونی روی صورتش شعله ور شد [ترجمه ترگمان]نور سرخ خون روی صورتش زبانه کشید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Way at the front end of the house red light came pouring through the tunnel and showed the lake burnished and menacing.
[ترجمه گوگل]در انتهای جلوی خانه چراغ قرمز از تونل میریخت و دریاچه را درخشان و تهدیدکننده نشان میداد [ترجمه ترگمان]در انتهای خانه نور قرمز رنگ از تونل بیرون آمد و دریاچه درخشان و تهدید آمیز دریاچه را نشان داد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
مترادف ها
چراغ قرمز (اسم)
red light
چراغ خطر (اسم)
red light
انگلیسی به انگلیسی
• signal to stop, warning sign a red light is a traffic signal which shines red to indicate that drivers must stop. people also refer to a decision or a situation that prevents them from doing something as a red light. the red-light district of a city is the area where prostitutes work.
پیشنهاد کاربران
🔸 معادل فارسی: • چراغ قرمز ( معنی اصلی ) • منطقه ی فحشا ( red light district ) • در زبان محاوره ای: �محله ی فحشا�، �محله ی شبانه� - - - 🔸 تعریف ها: 1. ** ( ترافیک – اصلی ) :** چراغ قرمز در چراغ راهنمایی که نشان دهنده ی توقف است. ... [مشاهده متن کامل]
- مثال: *Stop at the red light. * در **چراغ قرمز** توقف کن. 2. ** ( شهری – عمومی ) :** اصطلاح �red light district� به محله هایی گفته می شود که فحشا و سرگرمی های شبانه در آن ها متمرکز است. - مثال: *He was arrested for soliciting a prostitute in the red light district. * او به خاطر درخواست از یک روسپی در **محله ی فحشا** دستگیر شد. 3. ** ( استعاری – ادبی ) :** نشانه ی خطر، هشدار یا ممنوعیت. - مثال: *His behavior was a red light for the company. * رفتار او یک **هشدار جدی** برای شرکت بود. - - - 🔸 مترادف ها: stop signal – warning sign – forbidden zone – vice district – danger alert - - - • در اروپا، به ویژه آمستردام، �Red Light District� یک محله ی شناخته شده و حتی گردشگری است. - - - 🔸 مثال ها: • *The driver ignored the red light and was fined. * راننده **چراغ قرمز** را نادیده گرفت و جریمه شد. • *Tourists visited the famous red light district in Amsterdam. * گردشگران از **محله ی فحشا معروف آمستردام** دیدن کردند. • *His reckless plan was a red light for investors. * طرح بی پروا ی او یک **هشدار جدی** برای سرمایه گذاران بود.