• (1)تعریف: step-by-step instructions for preparing a food dish.
- I always follow a recipe exactly the first time I make a dish.
[ترجمه sina] من همیشه دفعه اولی که غذا درست میکنم، دقیقا دستورالعمل رو دنبال میکنم.
|
[ترجمه Tara] من همیشه بار اولی که غذایی درست میکنم ، دستورالعمل را دقیق دنبال میکنم
|
[ترجمه مجتبی خانی] من همیشه بار اولی که یه غذا رو درست میکنم دقیقا طبق دستور جلو میرم.
|
[ترجمه ب ت چ] من همیشه اولین بار که یک غذا درست می کنم یک دستور غذا را دنبال می کنم.
|
[ترجمه گوگل] من همیشه اولین بار که غذا درست می کنم دقیقاً از یک دستور پیروی می کنم [ترجمه ترگمان] من همیشه دستور العملی را که دقیقا اولین باری است که غذا درست می کنم، دنبال می کنم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2)تعریف: a combination of actions that tend toward a particular end.
- His political blunders were a recipe for disaster.
[ترجمه گوگل] اشتباهات سیاسی او دستور العملی برای فاجعه بود [ترجمه ترگمان] اشتباه ات سیاسی او دستورالعملی برای فاجعه بودند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
- They hoped to discover the billionaire's recipe for success.
[ترجمه گوگل] آنها امیدوار بودند که دستورالعمل میلیاردر موفقیت را کشف کنند [ترجمه ترگمان] آن ها امیدوار بودند که دستورالعمل این بیلیونر موفقیت را کشف کنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
جمله های نمونه
1. this recipe tells how to make salads
این دستور آشپزی طرز درست کردن سالاد را شرح می دهد.
5. You can substitute oil for butter in this recipe.
[ترجمه عرفان قوجایی] شما می توانید روغن را به جای کرا در دستور العمل جایگزین کنید
|
[ترجمه SSSS] شما می توانید از کره طبیعی به جای روغن مصنوعی استفاده کنید
|
[ترجمه گوگل]در این دستور می توانید روغن را جایگزین کره کنید [ترجمه ترگمان]شما می توانید روغن برای کره را در این دستور پخت جایگزین کنید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. You can leave the butter out of this recipe if you're on a low-fat diet.
[ترجمه آیلین] اگر می خوای غذا کم چرب درست کنی کره را از دستورحذف کنید
|
[ترجمه گوگل]اگر رژیم غذایی کم چرب دارید، می توانید کره را از این دستور حذف کنید [ترجمه ترگمان]اگه رژیم بگیری میتونی کره رو از این دستورالعمل خارج کنی [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. I need some apples for this recipe.
[ترجمه گوگل]برای این دستور به مقداری سیب نیاز دارم [ترجمه ترگمان]من برای این دستورالعمل به مقداری سیب نیاز دارم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. This recipe book is worth its weight in gold - it tells you everything you need to know about cookery.
[ترجمه گوگل]این کتاب دستور العمل ارزش وزن خود را به طلا دارد - همه چیزهایی را که باید در مورد آشپزی بدانید به شما می گوید [ترجمه ترگمان]این کتاب دستورالعمل ارزش آن را در طلا دارد - به شما می گوید هر چیزی که نیاز دارید درباره آشپزی بدانید را به شما می گوید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The recipe is given in both metric and imperial measures.
[ترجمه گوگل]دستور العمل در هر دو معیار متریک و امپریالیستی ارائه شده است [ترجمه ترگمان]دستور پخت در هر دو معیار متریک و امپریالیستی داده می شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. This recipe should be sufficient for five people.
[ترجمه گوگل]این دستور غذا باید برای پنج نفر کافی باشد [ترجمه ترگمان]این دستورالعمل باید برای ۵ نفر کافی باشد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. You'll need a can of tuna for this recipe.
[ترجمه ِنلین] شما به یه غوطی از تن ماهی برای این دستورالعمل نیاز خواهید داشت.
|
[ترجمه محمد] شما برای این دستورالعمل می تونید یک قوطی تن نیاز داشته باشید
|
[ترجمه حوا] شما برای این دستور پخت، به یک قوطی تن ماهی نیاز دارید.
|
[ترجمه گوگل]برای این دستور به یک قوطی ماهی تن نیاز دارید [ترجمه ترگمان]برای این دستورالعمل به یه ماهی تن ماهی نیاز داری [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. That's a sure recipe for destroying the economy and creating chaos.
[ترجمه گوگل]این یک دستورالعمل مطمئن برای از بین بردن اقتصاد و ایجاد هرج و مرج است [ترجمه ترگمان]این یک دستورالعمل مطمئن برای نابود کردن اقتصاد و ایجاد هرج و مرج است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. What is your recipe for success?
[ترجمه محمد] دستور پخت شما برای موفق شدن چیه؟
|
[ترجمه یگانه] راز موفقیت شما در چیست
|
[ترجمه گوگل]دستور شما برای موفقیت چیست؟ [ترجمه ترگمان]دستورالعمل شما برای موفقیت چیست؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. This recipe can also be made with ricotta cheese.
[ترجمه گوگل]این دستور را می توان با پنیر ریکوتا نیز درست کرد [ترجمه ترگمان]این دستورالعمل همچنین می تواند با پنیر ricotta ساخته شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. The recipe says you can substitute yoghurt for the sour cream.
[ترجمه م ح ن ا] این دستور العمل می گوید تو میتوانی ماست خامه ای را با خامه ترش جایگزین کنی
|
[ترجمه گوگل]دستور غذا می گوید که می توانید ماست را جایگزین خامه ترش کنید [ترجمه ترگمان]این دستورالعمل می گوید شما می توانید ماست را با خامه ترش جایگزین کنید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
16. This recipe makes a good accompaniment to ice-cream.
[ترجمه محمد] پشت بند این دستور پخت بستنی می چسبه ( خوبه )
|
[ترجمه گوگل]این دستور یک همراه خوب برای بستنی است [ترجمه ترگمان]این دستورالعمل، ترکیب خوبی با بستنی دارد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
• any set of written instructions; written instructions for preparing food; prescription, written instructions for the use of a medication a recipe is a list of ingredients and a set of instructions telling you how to cook something. if something is a recipe for disaster or a recipe for success, you mean that it is likely to result in disaster or success.
پیشنهاد کاربران
در نسخه های پزشکی به معنی : به این شکل تهیه کن، به این شکل اجراکن
ترکیب
A recipe tells you what to fo and what to use to cook . a kind of food کانون زبان ایران Reach 3 Supplementary book Page 22
دستور پخت، دستور غذا مثال: She followed the recipe to make a delicious cake. او دستور پخت را دنبال کرد تا یک کیک خوشمزه بپزد. *آموزش زبانهای انگلیسی، ترکی استانبولی و اسپانیایی
علاوه بر معانی دوستان به معنای "دستورالعمل" و "روش اجرا" هم هست. مثلا اگر بخوان گام های اجرای یک الگوریتم ریاضیاتی را بنویسن به این روش گام به گام اجرای الگوریتم میگن recipe
دستور غذا
پَز نامه
دستورالعمل یا راهنما ( مثل تهیه غذا، مونتاژ چیزی و. . . ) نحوۀ کار طرز کار یا چیزی ( مثل نحوۀ مصرف دارو ) روش، شیوه، رهنمود
در پزشکی به معنای : روش مصرف با علامت اختصاری : ℞ یا Rx و روش های مصرف دارو :Route of administration
A set of instructions for preparing something particular
A recipe is a set of instructions that describes how to prepare or make something, especially a dish of prepared food دستور غذا مجموعه ای از دستورالعمل ها است که چگونگی تهیه و آماده سازی چیزی، به خصوص یک بشقاب غذا را شرح می دهد. ... [مشاهده متن کامل]
این واژه در پزشکی ( نسخه ) و فناوری اطلاعات ( پذیرش کاربر ) نیز کاربرد دارد. مثال؛ For example, a recipe for chocolate chip cookies might list the necessary ingredients and describe the mixing and baking instructions. In mixology, a cocktail recipe specifies the types and amounts of each ingredient needed to create a particular drink. In skincare, a DIY face mask recipe might include a combination of natural ingredients and instructions for application.
Caramel recipe طرز تهیه کارامل
دستور آشپزی دستور پخت
دستورالعمل برای پختن غذا و داشتن مواد اولیه مواد اولیه = ingredients
An order that tells us what we need or how we should cook food
Recipe : دستور غذا ( همون دیتور یا طرز پخت خودمون ) Cuisine : خوان - دستپخت - سبک آشپزی/غذا - غذای محلی یا منطقه ای به زبان ساده : Recipe یسری دستورالعمل برای پخت یک غذای خاصه Cuisine مجموعه غذاهای یک منطقه یا کشوره ( مثلاً به نظر من ایتالیا خوشمزه ترین ( نگفتم سالم ترین ) Cuisine رو داره. شامل چیه Italian cuisine ؟ پیتزا، پاستا، لازانیا، اسپاگتی، کاپوچینو و . . . ) ... [مشاهده متن کامل]
دستوره. دستورال. دستورینه.
A recipe tells you what to do and what to use to cook a kind of food = دستور پوخت
دستور پخت A. . . . . ( recipe ) tells you what to use to cook a kind of food کانون زبان ایرانReach 3
instruction
دستور پخت، دستور عمل تلفظ: رِ سِ پی
دستور پخت📋 لایک پلیز❤
یعنی آشپزی یا دستور پخت اینا لایک کنین گایز👍🏻
ذره
Tell you what to douse cook akind of food
دستورالعمل مثل دسر ویا غیره
دستور پخت و طرز تهیه چیزایی مثل غذا و کیک و شیرینی خانما لایک کنین با تشکر
. A recipe tells you what to do and what to use to cook a kind of food