reanimation

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: combined form of animation.

جمله های نمونه

1. This reanimation of an ancient life form was a breakthrough, a discovery so shocking that the scientific community initially refused to believe it.
[ترجمه گوگل]این تجدید حیات یک شکل حیات باستانی پیشرفتی بود، کشفی چنان تکان دهنده که جامعه علمی در ابتدا از باور آن امتناع کرد
[ترجمه ترگمان]این تغییر شکل زندگی باستانی، پیشرفتی بود، کشف چنان تکان دهنده بود که جامعه علمی ابتدا از باور کردن آن امتناع کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Most likely caused by the reanimation of a parent dir.
[ترجمه گوگل]به احتمال زیاد ناشی از بازسازی یک کارگردان والدین است
[ترجمه ترگمان]به احتمال زیاد توسط the از دیر یا دیر بوجود می آید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. A reanimation team raced in, zapped the man with a defibrillator and pulled him out.
[ترجمه گوگل]یک تیم تجدید حیات وارد مسابقه شدند، مرد را با یک دفیبریلاتور از بین بردند و او را بیرون کشیدند
[ترجمه ترگمان]یک تیم دوباره سازی به سرعت وارد شد و آن مرد را با ضربتی جرقه زد و او را بیرون کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Defiler (Xadaganian); Art of Reanimation, increases the strength and expertise of any summoned creature by 30% for 30 seconds.
[ترجمه گوگل]دفیلر (خداگانیان); Art of Reanimation، قدرت و تخصص هر موجود احضار شده را 30 درصد به مدت 30 ثانیه افزایش می دهد
[ترجمه ترگمان]defiler (Xadaganian)؛ هنر of، قدرت و تخصص هر موجود فرا خوان را ۳۰ درصد به مدت ۳۰ ثانیه افزایش می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. If the project of "Pilgrimage" is reanimation, its method is touch.
[ترجمه گوگل]اگر پروژه «زیارت» بازسازی است، روش آن لمسی است
[ترجمه ترگمان]اگر پروژه \"زیارت\" reanimation باشد، روش آن در دسترس است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Lack of reanimation from boss.
[ترجمه گوگل]عدم بازسازی مجدد از رئیس
[ترجمه ترگمان]فقدان of از سوی رئیس
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. She was so devoted that even death (and subsequent reanimation) could not separate her from her former leader.
[ترجمه گوگل]او چنان فداکار بود که حتی مرگ (و متعاقب آن زندگی مجدد) نتوانست او را از رهبر سابقش جدا کند
[ترجمه ترگمان]او به قدری فداکار بود که حتی مرگ (و متعاقب آن)نمی توانست او را از رهبر سابق جدا کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Conclusion Abdominal Acupuncture is considered as an effective therapy for the postoperative rehabilitation care patients with coma because of its effect on prompting reanimation.
[ترجمه گوگل]نتیجه‌گیری طب سوزنی شکم به دلیل تأثیر آن در تحریک مجدد به‌عنوان یک درمان مؤثر برای مراقبت‌های توانبخشی پس از عمل در بیماران مبتلا به کما در نظر گرفته می‌شود
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری طب سوزنی Abdominal سوزنی به عنوان یک روش درمانی موثر برای بیماران مراقبت درمان postoperative به خاطر تاثیر آن بر prompting reanimation در نظر گرفته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The number of locally originated file updates that encountered a name space collision on this replica set member. Most likely caused by the reanimation of a parent dir.
[ترجمه گوگل]تعداد به‌روزرسانی‌های فایلی که به‌صورت محلی ایجاد شده‌اند که در این عضو مجموعه ماکت با یک برخورد فضای نام مواجه شده‌اند به احتمال زیاد ناشی از بازسازی یک کارگردان والدین است
[ترجمه ترگمان]تعداد بروزرسانی های فایل منشا محلی که با یک برخورد فضای نام در این مجموعه کپی شده مواجه می شوند به احتمال زیاد توسط reanimation از دیر یا دیر بوجود می آید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. If you haven't heard Hybrid Theory, you should be informed that Reanimation is not what all Linkin Park's stuff sounds like.
[ترجمه گوگل]اگر نظریه هیبریدی را نشنیده اید، باید به شما اطلاع داده شود که Reanimation آن چیزی نیست که همه چیزهای لینکین پارک به نظر می رسد
[ترجمه ترگمان]اگر این نظریه ترکیبی را نشنیده اید، باید مطلع باشید که Reanimation چیزی نیست که همه چیز لینکین پارک به نظر می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Once the primary medical team declares death, another 5 minutes must pass to make sure that cardiac reanimation does not occur.
[ترجمه گوگل]هنگامی که تیم پزشکی اولیه مرگ را اعلام کرد، 5 دقیقه دیگر باید بگذرد تا مطمئن شوید که بازسازی قلبی رخ نمی دهد
[ترجمه ترگمان]وقتی تیم پزشکی اولیه مرگ را اعلام می کند، ۵ دقیقه دیگر باید گذشت تا مطمئن شود که دچار ایست قلبی نمی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. To reassure potential investors, Ambergene's board of directors decided to confirm Cano's claims of reanimation.
[ترجمه گوگل]برای اطمینان بخشیدن به سرمایه گذاران بالقوه، هیئت مدیره آمبرژن تصمیم گرفت ادعای کانو در مورد بازسازی مجدد را تایید کند
[ترجمه ترگمان]برای اطمینان دادن به سرمایه گذاران بالقوه، هیات مدیره Ambergene تصمیم به تایید ادعاهای کانو از reanimation گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Whatever method of heating was used, artificial respiration was essential for reanimation.
[ترجمه گوگل]هر روشی که برای گرم کردن استفاده می‌شد، تنفس مصنوعی برای زنده‌سازی ضروری بود
[ترجمه ترگمان]هر روش گرمایش استفاده شد، تنفس مصنوعی برای reanimation ضروری بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. And stem cell and nanotechnology research offer real possibilities for the reanimation of tissue.
[ترجمه گوگل]و تحقیقات سلول های بنیادی و نانوتکنولوژی امکانات واقعی برای احیای بافت را ارائه می دهد
[ترجمه ترگمان]و سلول های بنیادی و تحقیق نانوتکنولوژی امکان واقعی برای the بافت را ارایه می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• revival, instance of enlivening again; instance of providing renewed encouragement, reinvigoration

پیشنهاد کاربران

بپرس