realty

/ˈriːəlti//ˈrɪəlti/

معنی: ملک، عقار، دارایی غیر منقول
معانی دیگر: رجوع شود به: real estate، مستقل

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: realties
• : تعریف: property that is either buildings or land; real estate.
مشابه: property

جمله های نمونه

1. It was but lately that realty had been made liable for the debts of its deceased owner.
[ترجمه گوگل]اما اخیراً املاک مسئول بدهی‌های مالک متوفی آن شده است
[ترجمه ترگمان]اما این اواخر that به خاطر the صاحب مرحوم شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Article 3An enterprise engaging in realty management activities shall be qualified as an independent corporation.
[ترجمه گوگل]ماده 3 شرکتی که به فعالیتهای مدیریت املاک اشتغال دارد به عنوان یک شرکت مستقل واجد شرایط است
[ترجمه ترگمان]ماده ۳ یک شرکت فعال در فعالیت های مدیریت املاک به عنوان یک شرکت مستقل واجد شرایط است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. HJ - Realty is one of the outstanding high - end real property agencies in Beijing.
[ترجمه گوگل]HJ - Realty یکی از آژانس های املاک و مستغلات برجسته در پکن است
[ترجمه ترگمان]HJ - Realty یکی از مهم ترین آژانس های املاک و مستغلات در پکن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Listing agent Michael Rankin of TTR Sotheby's International Realty says he got an offer three days later.
[ترجمه گوگل]مایکل رنکین، کارگزار بورس از TTR Sotheby's International Realty می گوید سه روز بعد پیشنهادی دریافت کرده است
[ترجمه ترگمان]مایکل Rankin از ttr Sotheby s Sotheby says می گوید که سه روز بعد یک پیشنهاد دریافت کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Article 93 A realty or chattel may be commonly owned by two or more entities or individuals. Common ownership contains several co-ownership and joint ownership.
[ترجمه گوگل]ماده 93: ملک یا ملک ممکن است مشترکاً متعلق به دو یا چند شخص یا شخص باشد مالکیت مشاع شامل چندین مالکیت مشترک و مالکیت مشترک است
[ترجمه ترگمان]ماده ۹۳ یک ملک و یا chattel ممکن است عموما متعلق به دو یا چند نهاد یا فرد باشد مالکیت مشترک شامل چندین مالکیت مشترک و مالکیت مشترک است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Land is referred to as realty.
[ترجمه گوگل]زمین به عنوان ملک اطلاق می شود
[ترجمه ترگمان]زمین به املاک realty منسوب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Being a commodity, the price of realty is influenced by the relation of supply and demand.
[ترجمه گوگل]به عنوان یک کالا، قیمت ملک تحت تأثیر رابطه عرضه و تقاضا است
[ترجمه ترگمان]به عنوان یک کالا، قیمت املاک، تحت تاثیر رابطه عرضه و تقاضا است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Each Digital Realty Trust Turn-Key Datacentre facility is physically secure and features a state-of-the-art power and cooling architecture that has been optimized for green operation.
[ترجمه گوگل]هر مرکز مرکز داده دیجیتال Realty Trust Turn-Key از نظر فیزیکی ایمن است و دارای معماری پیشرفته قدرت و خنک کننده است که برای عملیات سبز بهینه شده است
[ترجمه ترگمان]هر یک از تاسیسات Datacentre Trust (Realty Key)از لحاظ فیزیکی دارای امنیت فیزیکی و ویژگی های معماری خنک کننده و معماری خنک کننده است که برای عملیات سبز بهینه سازی شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Realty industry is a business domain that has great developing potentiality.
[ترجمه گوگل]صنعت املاک یک حوزه تجاری است که پتانسیل توسعه زیادی دارد
[ترجمه ترگمان]صنعت Realty یک حوزه تجاری است که به طور بالقوه در حال توسعه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Various problems found in the realty management are just outcomes of the divided ownership of buildings.
[ترجمه گوگل]مشکلات مختلفی که در مدیریت املاک یافت می شود، فقط نتایج تقسیم مالکیت ساختمان ها هستند
[ترجمه ترگمان]مشکلات مختلفی که در مدیریت املاک وجود دارد، تنها نتایج مالکیت تقسیم شده ساختمان ها هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The law governing realty was quite different from that relating to personalty and many of these distinction exist today, although their impact is gradually diminishing.
[ترجمه گوگل]قوانین حاکم بر املاک با قوانین مربوط به شخصیت کاملاً متفاوت بود و امروزه بسیاری از این تمایزها وجود دارد، اگرچه تأثیر آنها به تدریج در حال کاهش است
[ترجمه ترگمان]قانون حاکم بر املاک و مستغلات از آنچه مربوط به personalty بود کاملا متفاوت بود و امروزه بسیاری از این تمایز امروز وجود دارد، اگر چه تاثیر آن ها به تدریج کاهش می یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The change of title to realty based on non-juristic act does not depend on registration for its legal effect, but can become effective as soon as the legally provided factual conditions are met.
[ترجمه گوگل]تغییر عنوان به ملک بر اساس عمل غیر فقهی از نظر اثر حقوقی منوط به ثبت نیست، بلکه به محض احراز شرایط واقعی مقرر قانونی نافذ می شود
[ترجمه ترگمان]تغییر عنوان به realty مبتنی بر عمل non منوط به ثبت اثر قانونی آن نیست، بلکه می تواند به محض تامین قانونی شرایط واقعی، موثر باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Eventually astrology leads us to transcend the realty and search a meaningful life to fulfill self.
[ترجمه گوگل]در نهایت طالع بینی ما را به فراتر رفتن از واقعیت و جستجوی یک زندگی معنادار برای تحقق خود هدایت می کند
[ترجمه ترگمان]در نهایت علم احکام نجوم، ما را هدایت می کند که به املاک نفوذ کنیم و یک زندگی معنی دار را برای تحقق خود جستجو کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Where the realty or chattel, which is obtained from the partition of a commonly owned realty or chattel by a co-owner, has any flaw, the other co-owners shall assume the losses together.
[ترجمه گوگل]در مواردی که ملک یا ملکی که از تقسیم ملک یا ملک مشاع به دست یکی از مالکین عیب و نقص باشد، سایر مالکین ضرر را با هم تقبل خواهند کرد
[ترجمه ترگمان]اگر ملک و یا chattel که از تقسیم یک ملک و یا به صورت یک صاحب ملک به دست می آید، هر عیب و نقصی داشته باشد، دیگر صاحبان سهام این ضرر را به عهده خواهند گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The Bombay Stock Exchange's realty index has fallen almost 80 % over the past 12 months.
[ترجمه گوگل]شاخص املاک بورس بمبئی در 12 ماه گذشته تقریباً 80 درصد کاهش یافته است
[ترجمه ترگمان]شاخص realty بورس اوراق بهادار بمبئی در عرض ۱۲ ماه گذشته تقریبا ۸۰ درصد کاهش یافته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ملک (اسم)
dominion, domain, estate, territory, hacienda, realty, fief

عقار (اسم)
realty, real estate, fixture, immovables, premises

دارایی غیر منقول (اسم)
realty

تخصصی

[حقوق] مستغلات، اموال غیر منقول، ملک

انگلیسی به انگلیسی

• real property, real estate

پیشنهاد کاربران

بپرس