ratified

جمله های نمونه

1. they ratified his nomination
آنان نامزدی او را تایید کردند.

2. the parliament ratified the treaty
مجلس قرارداد را تصویب کرد.

3. The law was ratified by popular vote.
[ترجمه گوگل]این قانون با رای مردم تصویب شد
[ترجمه ترگمان]این قانون با رای مردم به تصویب رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Many countries have now ratified the UN convention on the rights of the child.
[ترجمه گوگل]اکنون بسیاری از کشورها کنوانسیون سازمان ملل متحد در مورد حقوق کودک را تصویب کرده اند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از کشورها کنوانسیون سازمان ملل در مورد حقوق کودک را تصویب کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. After 10 years of negotiation, the Senate ratified the strategic arms reduction treaty.
[ترجمه گوگل]پس از 10 سال مذاکره، سنا معاهده کاهش تسلیحات استراتژیک را تصویب کرد
[ترجمه ترگمان]پس از ۱۰ سال مذاکره، سنا معاهده کاهش تسلیحات استراتژیک را تصویب کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The heads of the two government ratified the treaty.
[ترجمه گوگل]سران دو دولت این معاهده را تصویب کردند
[ترجمه ترگمان]روسای جمهور دو طرف معاهده را تصویب کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The treaty was ratified by all the member states.
[ترجمه گوگل]این معاهده توسط همه کشورهای عضو تصویب شد
[ترجمه ترگمان]این عهدنامه با تمام کشورهای عضو تصویب شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The councillors ratified the decision taken earlier by the education committee.
[ترجمه گوگل]اعضای شورا تصمیمی را که قبلاً توسط کمیته آموزش گرفته شده بود، تأیید کردند
[ترجمه ترگمان]اعضای شورا این تصمیم را که قبلا توسط کمیته آموزش اتخاذ شده بود را تصویب کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. We ratified the treaty in 1951 but under our constitution this gives no right of action in our domestic courts.
[ترجمه گوگل]ما این معاهده را در سال 1951 تصویب کردیم، اما طبق قانون اساسی ما این حق هیچ اقدامی در دادگاه های داخلی ما نمی دهد
[ترجمه ترگمان]ما عهدنامه را در سال ۱۹۵۱ تصویب کردیم، اما در قانون اساسی ما هیچ حقی برای اقدام در دادگاه های داخلی وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Because his ennoblement could not be ratified until the Dragon Throne was formally occupied, Alexei was not permitted to vote.
[ترجمه گوگل]از آنجایی که تا زمانی که تاج و تخت اژدها به طور رسمی اشغال نشده بود، نجیب‌شدن او تایید نشد، الکسی اجازه رای دادن نداشت
[ترجمه ترگمان]از آنجا که تخت اژدها به طور رسمی اشغال شده بود، آلکسی اجازه رای دادن نداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. This treaty was ratified at Calais on 24 October 1360, with one important modification.
[ترجمه گوگل]این معاهده با یک اصلاح مهم در 24 اکتبر 1360 در کاله به تصویب رسید
[ترجمه ترگمان]این عهدنامه در ۲۴ اکتبر با یک تغییر مهم در کاله به تصویب رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The recommendations were expected to be ratified by a special general congress of the party on Feb. 1
[ترجمه گوگل]انتظار می رفت این توصیه ها در کنگره عمومی ویژه حزب در 1 فوریه تصویب شود
[ترجمه ترگمان]انتظار می رفت که این توصیه ها توسط کنگره عمومی ویژه حزب در روز یکم فوریه تصویب شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The news came through that the Senate had ratified the treaty.
[ترجمه گوگل]خبر از تصویب این معاهده توسط سنا منتشر شد
[ترجمه ترگمان]خبر رسید که سنا معاهده را تصویب کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The Senate ratified the treaty in 185
[ترجمه گوگل]سنا این معاهده را در سال 185 تصویب کرد
[ترجمه ترگمان]سنا معاهده را در سال ۱۸۵ تصویب کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Although ratified by 143 countries, including the United States, the treaty does not contain any provisions to prevent cheating.
[ترجمه گوگل]اگرچه این معاهده توسط 143 کشور از جمله ایالات متحده تصویب شده است، اما هیچ ماده ای برای جلوگیری از تقلب در آن وجود ندارد
[ترجمه ترگمان]اگرچه این پیمان توسط ۱۴۳ کشور از جمله ایالات متحده تصویب شده است، شامل هیچ ماده ای برای جلوگیری از تقلب نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• passed, confirmed, authorized, sanctioned

پیشنهاد کاربران

بپرس