1. Things rashly taken end as ill.
[ترجمه گوگل]چیزهایی که عجولانه به عنوان بیماری پایان یافتند
[ترجمه ترگمان]اوضاع به همین منوال پیش می رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اوضاع به همین منوال پیش می رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. They had acted rashly, without thought.
[ترجمه فریبا دیبافر] آنها بدون اینکه فکر کنند، شتابزده عمل کرده بودند .|
[ترجمه گوگل]آنها عجولانه و بدون فکر عمل کرده بودند[ترجمه ترگمان]آن ها بی آن که فکر کنند، با احتیاط عمل کرده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Banks have brought trouble on themselves by lending rashly.
[ترجمه گوگل]بانک ها با اعطای وام های عجولانه برای خود مشکل ایجاد کرده اند
[ترجمه ترگمان]بانک ها با اعطای rashly به خود دردسر درست کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]بانک ها با اعطای rashly به خود دردسر درست کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Some people jumped rashly to the conclusion that something must be wrong.
[ترجمه گوگل]برخی افراد با عجله به این نتیجه رسیدند که باید چیزی اشتباه باشد
[ترجمه ترگمان]برخی افراد با عجله به این نتیجه رسیدند که چیزی باید غلط باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]برخی افراد با عجله به این نتیجه رسیدند که چیزی باید غلط باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. I see now that I may have acted rashly.
[ترجمه گوگل]الان می بینم که ممکن است عجولانه عمل کرده باشم
[ترجمه ترگمان]حالا می فهمم که ممکن است عجولانه عمل کرده باشم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]حالا می فهمم که ممکن است عجولانه عمل کرده باشم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. She had rashly promised to lend him the money.
[ترجمه گوگل]او با عجله قول داده بود که این پول را به او قرض دهد
[ترجمه ترگمان]قول داده بود که پول را به او قرض بدهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]قول داده بود که پول را به او قرض بدهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. "Think still again," he said,"and do not act rashly. The best of God's gifts may be abused,and yet they are all good.
[ترجمه گوگل]او گفت: "دوباره فکر کن" و عجولانه رفتار نکن بهترین موهبت های خدا ممکن است مورد سوء استفاده قرار گیرد، اما همه آنها خوب هستند
[ترجمه ترگمان]وی گفت: \" دوباره فکر کنید، و نباید عجولانه عمل کنید بهترین هدیه خداوند ممکن است مورد سو استفاده قرار گیرد، و با این حال همه آن ها خوب هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]وی گفت: \" دوباره فکر کنید، و نباید عجولانه عمل کنید بهترین هدیه خداوند ممکن است مورد سو استفاده قرار گیرد، و با این حال همه آن ها خوب هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. I rashly agreed to look after the children.
[ترجمه گوگل]من عجولانه قبول کردم که از بچه ها مراقبت کنم
[ترجمه ترگمان]من بدون ملاحظه قبول کردم که مراقب بچه ها باشم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]من بدون ملاحظه قبول کردم که مراقب بچه ها باشم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. I cut up articulated lorries, rashly overtake, and dash through traffic lights when they're more red than amber.
[ترجمه گوگل]کامیونهای مفصلدار را برش میزنم، با عجله سبقت میگیرم و وقتی چراغهای راهنمایی قرمزتر از کهربایی هستند، میروم
[ترجمه ترگمان]کامیون های articulated را قطع می کنم، عجولانه از آن ها سبقت می گیرم، و در حالی که از amber قرمز ترند، به سرعت از میان چراغ های راهنمایی عبور می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]کامیون های articulated را قطع می کنم، عجولانه از آن ها سبقت می گیرم، و در حالی که از amber قرمز ترند، به سرعت از میان چراغ های راهنمایی عبور می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Rashly volunteering to be a contestant, I went along the previous Saturday to practice.
[ترجمه گوگل]راشلی داوطلب شرکت کننده در مسابقه شدم، شنبه قبل برای تمرین رفتم
[ترجمه ترگمان]داوطلب شدم که به عنوان یک شرکت کننده در شنبه گذشته تمرین کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]داوطلب شدم که به عنوان یک شرکت کننده در شنبه گذشته تمرین کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. He had acted rashly in coming here, but now he was here he must forget himself in his work.
[ترجمه گوگل]او با آمدن به اینجا عجولانه عمل کرده بود، اما حالا اینجاست که باید خودش را در کارش فراموش کند
[ترجمه ترگمان]از آمدن به اینجا عجله کرده بود، اما اینک او در اینجا بود، باید خود را در کارش فراموش می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]از آمدن به اینجا عجله کرده بود، اما اینک او در اینجا بود، باید خود را در کارش فراموش می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Despite his warnings against escalating prematurely, Giap rashly leaped ahead in 1951 and suffered badly.
[ترجمه گوگل]گیاپ علیرغم هشدارهایش نسبت به تشدید پیش از موعد، در سال 1951 به سرعت پیش رفت و به شدت رنج برد
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. But he dared not rashly follow her suggestion for handling money, considering not bad but risky.
[ترجمه گوگل]اما او جرأت نکرد عجولانه از پیشنهاد او برای رسیدگی به پول پیروی کند، زیرا بد نیست اما خطرناک است
[ترجمه ترگمان]اما جرات نداشت بدون عجله پیشنهاد خود را برای رسیدگی به پول، که نه بد بلکه پر خطر بود، دنبال کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اما جرات نداشت بدون عجله پیشنهاد خود را برای رسیدگی به پول، که نه بد بلکه پر خطر بود، دنبال کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. If you act rashly, you'll suffer for it.
[ترجمه گوگل]اگر عجولانه رفتار کنید، به خاطر آن رنج خواهید برد
[ترجمه ترگمان]اگر با احتیاط عمل کنی، به خاطر آن عذاب خواهی کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اگر با احتیاط عمل کنی، به خاطر آن عذاب خواهی کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Things are rashly taken end as ill.
[ترجمه گوگل]همه چیز به سرعت به عنوان بیماری پایان می یابد
[ترجمه ترگمان]همه چیز به سرعت به پایان می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]همه چیز به سرعت به پایان می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید