raindrop

/ˈreɪnˌdrɑːp//ˈreɪndrɒp/

چکه باران، قطره ی باران، قطره باران

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a drop of rain.

جمله های نمونه

1. The raindrops have left spots on the windows.
[ترجمه گوگل]قطرات باران لکه هایی روی پنجره ها باقی گذاشته اند
[ترجمه ترگمان]قطرات باران لکه هایی روی پنجره ها باقی گذاشته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. There were raindrops on his bald crown.
[ترجمه گوگل]قطرات باران روی تاج طاس او بود
[ترجمه ترگمان]روی تاج سر طاس او قطرات باران دیده می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Big raindrops splatted against the windscreen.
[ترجمه گوگل]قطرات بزرگ باران به شیشه جلو پاشید
[ترجمه ترگمان]قطرات درشت باران بر شیشه جلوی اتومبیل خم شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. They could hear raindrops spattering on the roof of the caravan.
[ترجمه گوگل]صدای پاشیدن قطرات باران بر بام کاروان را می شنیدند
[ترجمه ترگمان]آن ها می توانستند صدای قطرات باران روی سقف کاروان را بشنوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The raindrops melded into a sheet of water.
[ترجمه گوگل]قطرات باران در یک ورقه آب ذوب شدند
[ترجمه ترگمان]قطرات باران به یک ورق آب تبدیل می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Rain Rainwater can be collected in different-sized containers, raindrops observed going down window panes, etc.
[ترجمه گوگل]آب باران را می‌توان در ظروف با اندازه‌های مختلف جمع‌آوری کرد، قطرات باران که از شیشه‌های پنجره پایین می‌روند و غیره قابل جمع‌آوری هستند
[ترجمه ترگمان]باران Rainwater را می توان در ظروف با اندازه مختلف جمع آوری کرد و قطرات باران مشاهده کرد که روی شیشه های پنجره ریخته می شوند و غیره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. From watching raindrops, bubbles and insects walking on ponds it is obvious that water and other liquids have a surface tension.
[ترجمه گوگل]از تماشای قطرات باران، حباب ها و حشراتی که روی حوضچه ها راه می روند، مشخص است که آب و سایر مایعات دارای کشش سطحی هستند
[ترجمه ترگمان]از نگاه کردن قطرات باران، حباب ها و حشراتی که بر روی ponds راه می روند واضح است که آب و دیگر مایعات تنش سطحی دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The water butt juggles with raindrops.
[ترجمه گوگل]ته آب با قطرات باران دستکاری می کند
[ترجمه ترگمان] \"باسن آبی\" juggles \"با\" قطرات باران
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Dixie wipes a raindrop from his brow.
[ترجمه گوگل]دیکسی یک قطره باران را از روی پیشانی خود پاک می کند
[ترجمه ترگمان]دیکسی قطره قطره باران را از پیشانی پاک می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. I was like a thirsty man watching raindrops fill a bucket.
[ترجمه گوگل]مثل یک مرد تشنه بودم که قطرات باران یک سطل را پر می کند
[ترجمه ترگمان]من مثل یک مرد تشنه بودم که باران را پر کرده بود و سطل را پر می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. One applet sent lovely blue raindrops streaking across my screen.
[ترجمه گوگل]یکی از اپلت‌ها قطرات آبی دوست‌داشتنی را روی صفحه‌نمایش من فرستاد
[ترجمه ترگمان]یک برنامک قطرات باران آبی دوست داشتنی را به سمت صفحه من پرتاب کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. But what he had taken at first for raindrops on the wagon floor were actually pennies, halfpennies and farthings scattered everywhere.
[ترجمه گوگل]اما آنچه او ابتدا برای قطرات باران روی کف واگن برداشته بود، در واقع سکه ها، نیم پنی ها و فرت های پراکنده در همه جا بود
[ترجمه ترگمان]اما چیزی که او در ابتدا به خاطر باران روی زمین افتاده بود، در واقع سکه، halfpennies و farthings در همه جا پراکنده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Rivers of raindrops created the illusion that all the faces were melting, were weeping.
[ترجمه گوگل]رودخانه های قطرات باران این توهم را ایجاد کردند که همه چهره ها آب می شوند، گریه می کنند
[ترجمه ترگمان]ری ورز این توهم را آفریده بود که همه چهره ها در حال ذوب شدن است و گریه می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Mr. Raindrop, falling away from me now.
[ترجمه گوگل]آقای قطره باران، حالا از من دور می شود
[ترجمه ترگمان] آقای \"raindrop\"، از من دور شو
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[زمین شناسی] نقش قطرات باران
[آب و خاک] قطره باران

انگلیسی به انگلیسی

• one droplet of rainwater
a raindrop is a single drop of rain.

پیشنهاد کاربران

قطره باران
مثال:
the steady drum of raindrops
صدای ضرباتِ پی در پی قطرات باران
Raindrop
به معنای چکه کردن قطره ی آب .
به معنای چکه کردن قطره ی آب .
قطره باران

بپرس