race driver

جمله های نمونه

1. It takes nerve to be a racing driver.
[ترجمه گوگل]راننده مسابقه بودن اعصاب می خواهد
[ترجمه ترگمان]عصبی بودن اعصاب آدم را تحریک می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. As a racing driver, he was involved in many serious crashes and had cheated death on several occasions.
[ترجمه گوگل]به عنوان یک راننده مسابقه، او در بسیاری از تصادفات جدی شرکت داشت و در موارد متعددی مرگ را فریب داده بود
[ترجمه ترگمان]او به عنوان راننده مسابقه در بسیاری از تصادفات و تصادفات شدید درگیر شده بود و چندین بار مرگ را فریب داده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. To complete 77 laps of the testing Hungaroring circuit is a challenge for any racing driver.
[ترجمه گوگل]انجام 77 دور آزمایشی پیست هانگارورینگ برای هر راننده مسابقه ای یک چالش است
[ترجمه ترگمان]برای تکمیل ۷۷ دور مدار تست Hungaroring یک چالش برای هر راننده مسابقه ای است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Mr Honda was himself a keen racing driver in his younger days.
[ترجمه گوگل]آقای هوندا در دوران جوانی خود یک راننده مسابقه‌ای مشتاق بود
[ترجمه ترگمان]آقای هوندا در روزه ای جوانی اش به راننده تاکسی مشتاق بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The two racing drivers fenced for a chance to gain the lead.
[ترجمه گوگل]دو راننده مسابقه برای شانسی برای به دست آوردن برتری حصار کشیدند
[ترجمه ترگمان]دو راننده مسابقه راه را برای رسیدن به این هدف محصور کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He's only playing at his job in the city: he's much more interested in being a racing driver.
[ترجمه گوگل]او فقط در کارش در شهر بازی می کند: او خیلی بیشتر به یک راننده مسابقه علاقه دارد
[ترجمه ترگمان]او فقط دارد به کارش در شهر بازی می کند: خیلی بیشتر از این که راننده مسابقه باشد علاقه بیشتری نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Senna was arguably the greatest racing driver of all time.
[ترجمه گوگل]سنا بدون شک بهترین راننده مسابقه در تمام دوران بود
[ترجمه ترگمان]سنا همیشه بهترین راننده مسابقه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The margin of error for a racing driver is tiny.
[ترجمه گوگل]حاشیه خطا برای یک راننده مسابقه بسیار ناچیز است
[ترجمه ترگمان]حاشیه خطای برای یک راننده مسابقه بسیار کوچک است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Your dad's a racing driver? Pull the other one!
[ترجمه گوگل]پدرت راننده مسابقه است؟ دیگری را بکش!
[ترجمه ترگمان]بابای تو راننده مسابقه آیه؟ ! اون یکی رو بکش
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The couple were introduced by Steffi's racing driver brother Michael.
[ترجمه گوگل]این زوج توسط برادر راننده مسابقه استفی، مایکل، معرفی شدند
[ترجمه ترگمان]این زوج توسط برادر راننده مسابقه Steffi مایکل \"مایکل\" معرفی شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The racing driver one, after all.
[ترجمه گوگل]بالاخره راننده مسابقه یکی
[ترجمه ترگمان]راننده مسابقه، اول از همه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Clark, twice world champion racing driver, was the first honorary freeman of Duns.
[ترجمه گوگل]کلارک، دو بار قهرمان مسابقات اتومبیلرانی جهان، اولین آزاده افتخاری Duns بود
[ترجمه ترگمان]کلارک، دو بار در مسابقات قهرمانی جهان، اولین شهروند افتخاری دانز سکوتس بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Racer raided RACING driver Derek Bell had trophies and mementoes worth Pounds 000 stolen from his home.
[ترجمه گوگل]دریک بل، راننده RACING مورد حمله قرار گرفت، غنائم و یادگاری هایی به ارزش 000 پوند از خانه اش به سرقت رفت
[ترجمه ترگمان]Racer به راننده RACING که درک بل را از خانه اش دزدیده بود، حمله کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Coleman's colourful life is recorded in his autobiography Reflections of a Racing Driver.
[ترجمه گوگل]زندگی رنگارنگ کلمن در زندگی نامه خود او Reflections of a Racing Driver ثبت شده است
[ترجمه ترگمان]زندگی رنگارنگ کلمن در کتاب خود به عنوان کتاب \"ریسینگ رانندگی\" در زندگینامه خود ثبت شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• sportsman who competes in driving a race-car

پیشنهاد کاربران

بپرس