rabble

/ˈræbl̩//ˈræbl̩/

معنی: دسته، ازدحام، اراذل و اوباش، توده مردم پست، توده طبقات پست، با اراذل و اوباش حمله کردن به
معانی دیگر: (با تداعی سر و صدا و لجام گسیختگی) جمعیت، انبوه مردم، لات و لوت ها، اوباش، (اوباش) هجوم بردن، حمله کردن، (گدازش یا ورزیدن فلز)، میل سر کج، سیخ همزنی کوره، همزن

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a confused and uncontrolled crowd; disorderly mob.
مترادف: mob, rout

- The cries and the shouts of the rabble could be heard from blocks away.
[ترجمه زینب سرآمد] بانگ و فریاد جمعیت شلوغ بی نظم از چند ساختمان دور تر می توانست شنیده شود.
|
[ترجمه گوگل] فریادها و فریادهای مردم از بلوک‌های دورتر به گوش می‌رسید
[ترجمه ترگمان] فریادها و فریادهای جمعیت به گوش می رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: persons of the lower classes; uneducated or common people (used disparagingly).
مترادف: canaille, hoi polloi, mob, riffraff
مشابه: trash

- Such places of entertainment are frequented by the rabble and no decent person would set foot in them.
[ترجمه گوگل] این گونه مکان‌های تفریحی مورد رفت و آمد مردم قرار می‌گیرد و هیچ فرد شایسته‌ای پا در آن‌ها نمی‌گذارد
[ترجمه ترگمان] این گونه تفریحات از این اراذل و اوباش به جاه ای دیگر می رود و هیچ شخص شرافتمند در آن ها قدم نخواهد گذاشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: rabbles, rabbling, rabbled
• : تعریف: to attack or beset in a disorderly crowd; mob.
مترادف: mob
مشابه: attack, beset, besiege, swarm, throng
اسم ( noun )
• : تعریف: a tool or device used in a furnace to stir or mix molten metals or to skim off impurities.
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: rabbles, rabbling, rabbled
مشتقات: rabbler (n.)
• : تعریف: to stir or skim (molten metal in a furnace).

جمله های نمونه

1. the rabble
(تحقیرآمیز) توده ی مردم،عوام الناس،عوام

2. the london rabble
اوباش لندن

3. They formed an army out of rabble.
[ترجمه گوگل]آنها ارتشی را از خاکشیر تشکیل دادند
[ترجمه ترگمان]ارتشی از اراذل و اوباش تشکیل دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He views his opponents as a mindless rabble.
[ترجمه گوگل]او مخالفان خود را به عنوان یک مزاحم بی فکر می بیند
[ترجمه ترگمان]او opponents را به عنوان یک گروه بی عقل قضاوت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He seems to attract a rabble of supporters more loyal to the man than to the cause.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد او گروهی از حامیان را جذب می کند که بیشتر به مرد وفادار هستند تا به آرمان
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که او گروهی از حامیان وفادار به مرد را جذب می کند تا به علت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Her speech stirred the emotions of the rabble.
[ترجمه گوگل]سخنرانی او احساسات مردم را برانگیخت
[ترجمه ترگمان]گفتار او احساسات اراذل و اوباش را به هم می زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. A rabble of angry citizens stormed the embassy.
[ترجمه گوگل]گروهی از شهروندان خشمگین به سفارت یورش بردند
[ترجمه ترگمان]گروهی از شهروندان خشمگین به سفارت هجوم بردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. As he arrived he was met by a rabble of noisy, angry youths.
[ترجمه گوگل]هنگامی که او وارد شد با گروهی از جوانان پر سر و صدا و عصبانی روبرو شد
[ترجمه ترگمان]وقتی وارد شد، او با انبوهی از جوانان پر سر و صدا آشنا شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. If any of the rabble attempts to enter the palace, shoot them.
[ترجمه گوگل]اگر هرکدام از خروارها قصد ورود به قصر را داشتند، به آنها شلیک کنید
[ترجمه ترگمان]اگه هر کدوم از اراذل و اوباش بخواد وارد کاخ بشه بهشون شلیک کن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Vulnerable to the rabble rousers, to the Communists, to the Fascists, even to the hated Zionists.
[ترجمه گوگل]در برابر غوغاگران، کمونیست ها، فاشیست ها، حتی در برابر صهیونیست های منفور آسیب پذیر است
[ترجمه ترگمان]آسیب پذیر و آسیب پذیر به the، نزد کمونیست ها، حتی نسبت به Zionists منفور
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Why on earth they believe we control that rabble in West Berlin is beyond me.
[ترجمه گوگل]چرا آنها بر این باورند که ما کنترل آن آشغال در برلین غربی را در دست داریم
[ترجمه ترگمان]چرا آن ها بر این باورند که کنترل این اوباش در غرب برلین از من فراتر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. We portray ourselves as a rabble, and certainly are no example to the fourth form in a school.
[ترجمه گوگل]ما خودمان را به عنوان یک خروار نشان می دهیم و مطمئناً نمونه ای برای شکل چهارم در یک مدرسه نیستیم
[ترجمه ترگمان]ما خودمان را به عنوان گروهی از مردم به تصویر می کشیم، و مسلما برای چهارمین شکل در یک مدرسه، هیچ مثالی وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. If any of the rabble attempt to pass the palace gates, blast them out of existence.
[ترجمه گوگل]اگر هر یک از اهالی تلاش کرد از دروازه‌های کاخ عبور کند، آنها را از وجود خود منفجر کنید
[ترجمه ترگمان]اگر هر کدام از اراذل و اوباش قصد دارند از دروازه های قصر بگذرند، آن ها را از وجود زنده بیرون بکشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The rabble must be kept in a short leash.
[ترجمه گوگل]رابل باید در یک افسار کوتاه نگه داشته شود
[ترجمه ترگمان]این اراذل و اوباش باید افسار کوتاهی به گردن داشته باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

دسته (اسم)
detachment, school, section, regimen, hand, party, order, stack, handle, shaft, sect, kind, clump, clique, set, troop, stem, fagot, lever, team, pack, sheaf, army, host, corps, group, company, category, class, gang, assortment, grouping, estate, junta, ear, helm, cluster, ensign, batch, deck, knob, handhold, handgrip, bevy, tuft, fascicle, genre, genus, brigade, wisp, parcel, clan, gens, confraternity, drove, congregation, covey, stud, haft, hilt, skein, helve, horde, nib, shook, rabble, skulk, squad, trusser

ازدحام (اسم)
huddle, congestion, host, crowd, hurtle, press, swarm, throng, drove, hoi polloi, rabble, rabblement, turn-out, to-do

اراذل و اوباش (اسم)
tag-rag, rabble

توده مردم پست (اسم)
rabble, rabblement, ragtag and bobtail, tag-rag and bobtail

توده طبقات پست (اسم)
rabble

با اراذل و اوباش حمله کردن به (فعل)
rabble

انگلیسی به انگلیسی

• populace, common people, members of the lower class
a rabble is a crowd of noisy, disorderly people.

پیشنهاد کاربران

عامی
هر ننه قمری!
Looks like they let all kinds of rabble come into this place
گویا هر ننه قمری رو راه میدن تو!
disapproving
the mass of people who are ordinary, unimportant, and poor, and sometimes threatening
ناپسند/ گروهی از مردم عادی، کم اهمیت، فقیر و گاهی اوقات تهدیدکننده
رعیت ( هم معنای کشاورز نیست ) ، طبقه پایین جامعه، فرودستان
منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/rabble
شلوغ کاری
فرومایه

بپرس