run riot


1- آشوب کردن، از دسته در رفتن، دست به شورش و هیاهو زدن 2- سبز و خرم شدن، هنگامه کردن

بررسی کلمه

عبارت ( phrase )
• : تعریف: to move, act, or grow without control.
مشابه: run wild

جمله های نمونه

1. They let their kids run riot.
[ترجمه گوگل]به بچه هایشان اجازه شورش می دهند
[ترجمه ترگمان] اونا میزارن بچشون شورش کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Manufacturers have let their imaginations run riot to create new computer games.
[ترجمه گوگل]سازندگان اجازه داده اند تخیل خود را به شورش بکشند تا بازی های رایانه ای جدید بسازند
[ترجمه ترگمان]تولیدکنندگان به تخیلات خود اجازه داده اند تا برای ایجاد بازی های رایانه ای جدید شورش کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. These prejudices have been allowed to run riot for too long.
[ترجمه گوگل]این تعصبات برای مدت طولانی اجازه داده اند که شورش کنند
[ترجمه ترگمان]این خرافات برای مدت زیادی شورش کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Some people let their children run riot.
[ترجمه گوگل]بعضی ها اجازه می دهند بچه هایشان شورش کنند
[ترجمه ترگمان]برخی از مردم به فرزندان خود شورش کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. An artist must learn to let his imagination run riot.
[ترجمه گوگل]یک هنرمند باید بیاموزد که به تخیلش اجازه دهد که شورش کند
[ترجمه ترگمان]یک هنرمند باید یاد بگیرد که قدرت تخیل خود را مهار کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Ann let her imagination run riot as she wrote.
[ترجمه گوگل]ان اجازه داد تخیلش در حالی که می‌نوشت، شورش کند
[ترجمه ترگمان]آن وقت، آن طور که می نوشت، مخیله اش را آشوب می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Some people let their under-fives run riot.
[ترجمه گوگل]برخی از افراد به کودکان زیر پنج سال خود اجازه شورش می دهند
[ترجمه ترگمان]بعضی از مردم اجازه میدن پنج تا بزن قدش شورش کنن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Boro threatened to run riot but could not provide the finishing touch.
[ترجمه گوگل]بورو تهدید کرد که شورش خواهد کرد، اما نتوانست نقطه پایانی را ارائه دهد
[ترجمه ترگمان]boro تهدید به شورش کرد، اما نتوانست تماس نهایی را تامین کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The Virginia creeper we planted last year has run riot and covered half the wall.
[ترجمه گوگل]خزنده ویرجینیا که سال گذشته کاشتیم شورش کرده و نیمی از دیوار را پوشانده است
[ترجمه ترگمان]گیاه Virginia که در سال گذشته کار گذاشته بودیم باعث شورش شد و نیمی از دیوار را پوشانده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. A conservatory offers the perfect excuse to let your imagination run riot.
[ترجمه گوگل]یک هنرستان بهانه ای عالی برای اجازه دادن به تخیل شما ارائه می دهد
[ترجمه ترگمان]گلخانه بهانه ای عالی برای اجازه دادن به نیروی تخیل شما ارائه می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. When Coleridge got on one and let his imagination run riot, he came up with Kubla Khan.
[ترجمه گوگل]وقتی کولریج سوار یکی شد و به تخیلش اجازه داد که شورش کند، با کوبله خان آمد
[ترجمه ترگمان]هنگامی که کولریج روی یکی از آن ها سوار شد و نیروی تخیلش را فرا گرفت، با Kubla خان بالا آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Now, when far greater things were at stake, she had allowed her emotions to run riot.
[ترجمه گوگل]حالا، وقتی چیزهای بسیار بزرگتری در خطر بود، او اجازه داده بود احساساتش به شورش بیفتد
[ترجمه ترگمان]حالا که چیزهای بزرگ تر در خطر بود، به احساساتش اجازه شورش را داده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The objects left in the churchyard were open to all manner of interpretation and imagination could run riot.
[ترجمه گوگل]اشیایی که در حیاط کلیسا باقی مانده بودند برای هر نوع تفسیری باز بودند و تخیل می توانست شورش کند
[ترجمه ترگمان]اشیا باقی مانده در حیاط کلیسا در معرض همه نوع تعبیر و تفسیر قرار داشتند و تخیلات می توانست طغیان کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Their eye bulges from fatness; The imaginations of their heart run riot.
[ترجمه گوگل]چشم آنها از چاقی برآمده می شود تخیلات دلشان غوغا می کند
[ترجمه ترگمان]چشمانشان از fatness است؛ تصورات their عصیان می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• act in a crazy manner

پیشنهاد کاربران

در مورد احساسات و تخیلات = فوران کردن به طور غیر قابل کنترل
An artist must learn to let his imagination run riot
یک هنرمند باید اجازه دهد تا تخیلاتش به طور غیر قابل کنترلی فوران کند
در مورد انسان ها = پر سر و صد و غیر قابل کنترل
...
[مشاهده متن کامل]

They let their kids run riot
آنها به بچه خود اجازه می دهند که پر سرو صدا و غیر قابل کنترل باشد

بپرس