rigour

/ˈrɪɡər//ˈrɪɡə/

معنی: ظلم، دقت زیاد
معانی دیگر: rigor سختی، سختگیری، خشونت، تندی

جمله های نمونه

1. They were punished with unusual rigour.
[ترجمه گوگل]آنها با سختگیری غیرعادی مجازات شدند
[ترجمه ترگمان]آن ها با قوانین و اصول و اصول و اصول اخلاقی تنبیه می شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The crime will be treated with the full rigour of the law.
[ترجمه گوگل]با این جرم با قاطعیت کامل قانون برخورد خواهد شد
[ترجمه ترگمان]این جنایت با دقت کامل قانون رسیدگی خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Those rogues were proceeded with the utmost rigour of the law.
[ترجمه گوگل]این سرکشان با نهایت سختگیری قانون پیگیری شدند
[ترجمه ترگمان]این مامورهای یاغی با نهایت قوانین و قوانین رفتار می کردن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. There is a need for academic rigour in approaching this problem.
[ترجمه گوگل]در برخورد با این مشکل نیاز به دقت علمی وجود دارد
[ترجمه ترگمان]نیاز به سختگیری دانشگاهی در رابطه با این مشکل وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The nature of the privileges suggests the rigour of the previous regime, which was still slow to change in many unions.
[ترجمه گوگل]ماهیت امتیازات حاکی از سختگیری رژیم قبلی است که هنوز در بسیاری از اتحادیه ها به کندی تغییر می کرد
[ترجمه ترگمان]ماهیت امتیازات حاکی از سختگیری رژیم گذشته بود که هنوز هم در بسیاری از اتحادیه ها آهسته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. But the system and rigour is the product of the peculiar institutional and ideological form that science takes.
[ترجمه گوگل]اما نظام و سختگیری محصول شکل نهادی و ایدئولوژیکی خاصی است که علم به خود می گیرد
[ترجمه ترگمان]اما نظام و دقت، محصول نوع خاص و ایدئولوژیکی خاصی است که علم به آن نیاز دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. With even greater environmental rigour, harshness itself is a major direct cause of community structure.
[ترجمه گوگل]با سختگیری محیطی حتی بیشتر، سختی به خودی خود عامل مستقیم اصلی ساختار جامعه است
[ترجمه ترگمان]با توجه به دقت زیستمحیطی بیشتر، خشونت به خودی خود عامل اصلی ساختار اجتماعی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Few disciples followed him, his purist rigour being unsuited to compromise or the political infighting which wracked the sectarian Left.
[ترجمه گوگل]تعداد کمی از شاگردان او را دنبال کردند، سختگیری خالصانه او برای سازش یا درگیری های سیاسی که چپ فرقه گرا را به هم ریخت
[ترجمه ترگمان]معدودی از مریدان او را دنبال کردند، و سختگیری و سختگیری او برای سازش کردن یا جنگ داخلی که جناح چپ فرقه را ویران کرده، نامتناسب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Her arguments lacked intellectual rigour.
[ترجمه گوگل]استدلال های او فاقد دقت فکری بود
[ترجمه ترگمان]استدلال های او فاقد دقت فکری بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Applying such reasoning in its full rigour would reduce the division between jurisdictional and non-jurisdictional error to vanishing point.
[ترجمه گوگل]به کارگیری چنین استدلالی با دقت کامل، تقسیم بین خطای قضایی و غیرقانونی را به نقطه محو می رساند
[ترجمه ترگمان]به کار بردن چنین استدلالی در دقت کامل آن، تقسیم بین error jurisdictional و non - به نقطه ناپدید شدن را کاهش می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The policy of economic rigour and monetary stability, which had kept inflation to around 3 percent, would nevertheless be maintained.
[ترجمه گوگل]سیاست سختگیری اقتصادی و ثبات پولی که تورم را در حدود 3 درصد نگه داشته بود، با این وجود حفظ خواهد شد
[ترجمه ترگمان]سیاست دقت اقتصادی و ثبات پولی، که تورم را به حدود ۳ درصد حفظ کرده بود، حفظ خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. This contradictory fidelity to and departure from methodological rigour undermines the already dubious self-sufficiency of discourses of psychology as a science.
[ترجمه گوگل]این وفاداری متناقض به دقت روش‌شناختی و دور شدن از آن، خودکفایی مشکوک گفتمان‌های روان‌شناسی به‌عنوان یک علم را تضعیف می‌کند
[ترجمه ترگمان]این وفاداری متناقض به و خروج از دقت روش شناسی، خودکفایی دیگر در گفتمان های روانشناسی را به عنوان یک علم کاهش می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Ferguson has restored the rigour of self-scrutiny to history.
[ترجمه گوگل]فرگوسن سختگیری خودسنجی را به تاریخ بازگردانده است
[ترجمه ترگمان]فرگوسن کار موشکافی دقیق خود را به تاریخ احیا کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Some practices may balk at this degree of rigour, especially given the relative scarcity of trained counsellors.
[ترجمه گوگل]برخی از شیوه ها ممکن است با این درجه سختگیری مخالفت کنند، به ویژه با توجه به کمبود نسبی مشاوران آموزش دیده
[ترجمه ترگمان]برخی از اعمال، در این درجه دقت، به خصوص با توجه به کمیابی نسبی مشاوران آموزش دیده، مخالف هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ظلم (اسم)
rigor, cruelty, tyranny, oppression, injustice, rigour

دقت زیاد (اسم)
rigor, solicitude, rigour, particularity, scrupulosity

انگلیسی به انگلیسی

• hardness, stiffness, rigidity, strictness (alternate spelling for rigor)
the rigours of a situation or way of life are the features that make it unpleasant; a formal word.
rigour is strictness in something such as law or a punishment; a formal word.

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : rigor ( rigour )
✅️ صفت ( adjective ) : rigorous
✅️ قید ( adverb ) : rigorously
دقت ؛ سختگیری ؛ شرایط سخت
– Their analysis lacks rigour
– Her arguments lacked intellectual rigour
– I know the rigour of political necessity
– They were punished with the full riour of the�law
– The rigours of my post exhausted me
– They survived the rigours of the winter
ریاضت
لرز ( پزشکی )

بپرس