revolver

/rɪˈvɑːlvər//rɪˈvɒlvə/

معنی: هفت تیر، رولور
معانی دیگر: تپانچه

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a handgun with a revolving set of cylindrical chambers for bullets.

(2) تعریف: one that revolves.

جمله های نمونه

1. the revolver discharged by itself
هفت تیر خود به خود در رفت.

2. a loaded revolver
هفت تیر پر

3. she popped her revolver twice
دوبار هفت تیر خود را آتش کرد.

4. as he ran, his revolver jogged against his hip
همانطور که می دوید هفت تیرش روی باسنش بالا و پایین می جهید.

5. A revolver is the only way to stop a mad dog.
[ترجمه گوگل]هفت تیر تنها راه برای متوقف کردن یک سگ دیوانه است
[ترجمه ترگمان]یه هفت تیر تنها راهیه که میشه جلوی یه سگ عصبانی رو گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The revolver was loaded with only one bullet.
[ترجمه گوگل]هفت تیر فقط با یک گلوله پر شده بود
[ترجمه ترگمان]هفت تیر تنها یک گلوله بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The man produced a revolver from his pocket.
[ترجمه گوگل]مرد از جیب خود یک هفت تیر تولید کرد
[ترجمه ترگمان]مرد هفت تیر را از جیبش بیرون آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. She aimed a revolver at me.
[ترجمه گوگل]او یک هفت تیر به سمت من نشانه گرفت
[ترجمه ترگمان]او یک هفت تیر به طرف من نشانه رفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. She drew a revolver on me.
[ترجمه گوگل]او یک هفت تیر روی من کشید
[ترجمه ترگمان]او یک هفت تیر به من داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Renwick saw the businesslike nose of a revolver just showing from under the coat's folds. Hop in.
[ترجمه گوگل]رنویک دماغه‌ای شبیه هفت تیر را دید که از زیر چین‌های کت خود را نشان می‌داد سوار شدن
[ترجمه ترگمان]او بینی زیادی را دید که از زیر چین های لباسش نمایان شده بود بپر بالا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. A Feldwebel passed me with a drawn revolver.
[ترجمه گوگل]فلد وبل با هفت تیر کشیده از کنارم گذشت
[ترجمه ترگمان]یکی از آن ها با هفت تیر به طرف من آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He drew out the heavy Colt revolver.
[ترجمه گوگل]او هفت تیر سنگین کلت را بیرون کشید
[ترجمه ترگمان]هفت تیر سنگین و سنگین را بیرون آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Gripping the butt of the revolver, he scrambled to his feet and pushed himself forward.
[ترجمه گوگل]قنداق هفت تیر را در دست گرفت و به پاهایش تکان خورد و خودش را به جلو هل داد
[ترجمه ترگمان]در حالی که مشت هفت تیر را در دست می فشرد، از جایش بلند شد و خود را به جلو هل داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. She took the revolver, the bullets and her coat to wrap them in, and began to walk towards the woods.
[ترجمه گوگل]او هفت تیر، گلوله ها و کتش را گرفت تا آنها را بپیچد و به سمت جنگل به راه افتاد
[ترجمه ترگمان]او هفت تیر را برداشت، گلوله ها و کتش را برداشت تا آن ها را جمع و جور کند و به طرف جنگل راه افتاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. I slid the flashy, long-barreled, wooden-gripped revolver back into the black hip holster.
[ترجمه گوگل]هفت تیر پر زرق و برق، لوله بلند و چوبی را به داخل غلاف مشکی لگن برگرداندم
[ترجمه ترگمان]با سرعت بالا و پایین را نگاه کردم، و هفت تیر را از غلاف بیرون کشیدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

هفت تیر (اسم)
pistol, revolver

رولور (اسم)
revolver, sixgun

انگلیسی به انگلیسی

• pistol with a revolving cylinder that holds several cartridges; person or thing that revolves
a revolver is a kind of gun that you hold in your hand.

پیشنهاد کاربران

در فایننس به معنی �اعتبار در گردش� می باشد.
همون "رُبِلوِر" فارسی.
چیزی که می چرخد
مثلا در revolver = هفت تیر ، گردونه ی اسلحه می چرخد.
e. g. She drew a revolver on me
زنه/دختره هفت تیر روم کشید ( گرفت سمتم )

بپرس