resurgent

/rəˈsɜːrdʒənt//rɪˈsɜːdʒənt/

معنی: بازخیزگر
معانی دیگر: بازخیز، طالع، بازپیدا، احیا شونده، رستاخیزگر، نوباب، طغیان کننده

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: resurgence (n.)
• : تعریف: surging or rising once again; coming back.

- The party was in decline as a political force for some decades but is now resurgent.
[ترجمه گوگل] این حزب برای چندین دهه به عنوان یک نیروی سیاسی در حال افول بود، اما اکنون دوباره احیا شده است
[ترجمه ترگمان] این حزب تا چند دهه به عنوان یک نیروی سیاسی در حال انحطاط بود، اما اکنون دوباره طغیان می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. the resurgent life of spring
حیات احیا شونده ی بهاران

2. nationalism is a resurgent force
ملیت گرایی،نیرویی بازخیز است.

3. Many people were critical of the resurgent militarism in the country.
[ترجمه گوگل]بسیاری از مردم از نظامی گری در حال ظهور در کشور انتقاد داشتند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از مردم از the resurgent در کشور انتقاد می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. In the 1980s both sects developed resurgent movements.
[ترجمه گوگل]در دهه 1980 هر دو فرقه جنبش‌های احیاگر را توسعه دادند
[ترجمه ترگمان]در دهه ۱۹۸۰ هر دو فرقه جنبش های resurgent را گسترش دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Many observers are worried that a resurgent interest in local cultures must inevitably lead to xenophobia and ultra-nationalist sentiment.
[ترجمه گوگل]بسیاری از ناظران نگران هستند که علاقه دوباره به فرهنگ‌های محلی ناگزیر به بیگانه‌هراسی و احساسات فوق‌ناسیونالیستی منجر شود
[ترجمه ترگمان]بسیاری از ناظران نگران هستند که علاقه مجدد به فرهنگ های محلی ناگزیر به بیگانه هراسی و احساسات ultra گرایانه منجر شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Attracting the banks are the resurgent economy and reforms that have opened up industries to foreign capital.
[ترجمه گوگل]جذب بانک ها اقتصاد رو به رشد و اصلاحاتی است که صنایع را به روی سرمایه های خارجی باز کرده است
[ترجمه ترگمان]جذب بانک ها، اقتصاد resurgent و اصلاحات است که صنایع را به سرمایه گذاران خارجی باز کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Dr. DeLay cautioned countries to maintain against resurgent pandemic.
[ترجمه گوگل]دکتر دیلی به کشورها هشدار داد که در برابر شیوع مجدد همه گیری حفظ کنند
[ترجمه ترگمان]دکتر DeLay به کشورها هشدار داد که در برابر ظهور مجدد شورش ایستادگی کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Russia is in part resurgent and Putin is feeling powerful because of petro-dollars, as Senator McCain mentioned.
[ترجمه گوگل]همانطور که سناتور مک کین اشاره کرد، روسیه تا حدودی در حال احیا است و پوتین به دلیل دلارهای نفتی احساس قدرت می کند
[ترجمه ترگمان]سناتور مک کین گفت: روسیه بخشی از شورش مجدد است و پوتین به خاطر دلارهای نفتی احساس قدرتمندی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Amid signs of resurgent amphetamine abuse, the PPP unashamedly talks of reviving it.
[ترجمه گوگل]در میان نشانه هایی از مصرف مجدد آمفتامین، PPP بدون شرم از احیای آن صحبت می کند
[ترجمه ترگمان]در میان نشانه های طغیان مجدد سو مصرف آمفتامین، حزب مردم پاکستان از احیای آن سخن گفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Today a resurgent, confident and globalising China is rebuilding its naval strength.
[ترجمه گوگل]امروز یک چین احیا شده، مطمئن و در حال جهانی شدن در حال بازسازی قدرت دریایی خود است
[ترجمه ترگمان]امروز، دوباره شورش، بااعتماد به نفس، و globalising چین در حال بازسازی نیروی دریایی خود است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Islam is resurgent across the Arab world.
[ترجمه گوگل]اسلام در سراسر جهان عرب احیا می شود
[ترجمه ترگمان]اسلام در سرتاسر جهان عرب طغیان می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The latter constitute an emergent postmodern transformation based on the resurgent realities of body, nature, and place.
[ترجمه گوگل]دومی یک دگرگونی پست مدرن نوظهور را تشکیل می دهد که بر اساس واقعیت های نوظهور بدن، طبیعت و مکان است
[ترجمه ترگمان]دومی، یک تحول فرامدرن بر پایه حقایق resurgent بدن، طبیعت و مکان را تشکیل می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Despite historical predictions to the contrary, we remain vulnerable to a wide array of new and resurgent infectious diseases.
[ترجمه گوگل]علیرغم پیش‌بینی‌های تاریخی برعکس، ما در برابر طیف وسیعی از بیماری‌های عفونی جدید و احیا شده آسیب‌پذیر هستیم
[ترجمه ترگمان]برخلاف پیش بینی های تاریخی، ما در برابر طیف وسیعی از بیماری های عفونی جدید و resurgent آسیب پذیر هستیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. At the time he probably seemed instead a manifestation of resurgent royal authority.
[ترجمه گوگل]در آن زمان او احتمالاً در عوض مظهر قدرت سلطنتی در حال ظهور به نظر می رسید
[ترجمه ترگمان]در آن زمان به نظر می رسید که او به جای نشان از resurgent سلطنتی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بازخیز گر (صفت)
resurgent

انگلیسی به انگلیسی

• rising again; experiencing revival, experiencing rebirth
something that is resurgent is becoming stronger and more popular again after a period of decline; a formal word.

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : resurgence
✅️ صفت ( adjective ) : resurgent
✅️ قید ( adverb ) : _
یاغی, احیا شده, جان دوباره گرفته

بپرس