recruitment

/rəˈkruːtmənt//rɪˈkruːtmənt/

معنی: استخدام، سرباز گیری
معانی دیگر: استخدام، سرباز گیری

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: the act or process of recruiting.
متضاد: dismissal

جمله های نمونه

1. he is in charge of recruitment
او مسئول استخدام است.

2. We're going to launch a big recruitment drive in the autumn.
[ترجمه محمد یدالهی] قصد داریم در پاییز یک برنامه بزرگ استخدام راه اندازی کنیم .
|
[ترجمه گوگل]ما در پاییز یک برنامه بزرگ استخدام را راه اندازی خواهیم کرد
[ترجمه ترگمان]ما قصد داریم تا یک ماشین استخدام بزرگ را در پاییز راه اندازی کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The club members did agree to modify their recruitment policy.
[ترجمه گوگل]اعضای باشگاه موافقت کردند که خط مشی استخدام خود را اصلاح کنند
[ترجمه ترگمان]اعضای این باشگاه موافقت کردند که سیاست استخدام خود را تغییر دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Increased recruitment of women engineers will help correct the gender imbalance in the profession.
[ترجمه گوگل]افزایش استخدام مهندسان زن به اصلاح عدم تعادل جنسیتی در این حرفه کمک خواهد کرد
[ترجمه ترگمان]افزایش استخدام مهندسان زن به اصلاح عدم تعادل جنسیتی در این حرفه کمک خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. She has set up her own executive recruitment business in Paris.
[ترجمه گوگل]او کسب و کار استخدامی اجرایی خود را در پاریس راه اندازی کرده است
[ترجمه ترگمان]او کسب وکار استخدام اجرایی خود را در پاریس راه اندازی کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. In future, staff recruitment will fall within the remit of the division manager.
[ترجمه گوگل]در آینده، استخدام کارکنان در حیطه اختیارات مدیر بخش خواهد بود
[ترجمه ترگمان]در آینده کارمند یابی کارمندان در سطح رئیس بخش تقسیم خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The ANC is about to launch a nationwide recruitment drive.
[ترجمه گوگل]ANC در شرف راه اندازی یک برنامه استخدام سراسری است
[ترجمه ترگمان]کنگره ملی آفریقا قصد دارد تا یک برنامه استخدام ملی را راه اندازی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. It's all part of a recruitment drive intended to increase the party's falling numbers.
[ترجمه گوگل]همه اینها بخشی از یک انگیزه استخدام است که هدف آن افزایش کاهش تعداد حزب است
[ترجمه ترگمان]این بخشی از یک حرکت کارمند یابی است که قصد دارد تعداد افرادی که در حال سقوط هستند را افزایش دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. She was given absolute control over all recruitment decisions.
[ترجمه گوگل]به او کنترل مطلق بر تمام تصمیمات استخدام داده شد
[ترجمه ترگمان]او کنترل مطلق همه تصمیمات استخدام را در اختیار داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. One source of recruitment is the civil service.
[ترجمه گوگل]یکی از منابع استخدام، خدمات ملکی است
[ترجمه ترگمان]یکی از منابع کارمند یابی، خدمات شهری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Leyton was over-age for recruitment into the army.
[ترجمه گوگل]لیتون برای استخدام در ارتش سن بالایی داشت
[ترجمه ترگمان]Leyton بیش از سن قانونی برای استخدام ارتش بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Many managers take a back seat and leave recruitment to specialists.
[ترجمه گوگل]بسیاری از مدیران در صندلی عقب نشسته و استخدام را به متخصصان واگذار می کنند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از مدیران یک صندلی عقب می گیرند و استخدام را به متخصصان واگذار می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. This then is recruitment in the mode of the dogcatcher or the lynch mob.
[ترجمه گوگل]سپس این استخدام در حالت سگ شکار یا اوباش لینچ است
[ترجمه ترگمان]این در حالی است که این گروه در حالت the یا the دار استخدام می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The practice included recruitment through advertising and personnel management consultancy besides recruiting through a direct approach.
[ترجمه گوگل]این عمل شامل استخدام از طریق تبلیغات و مشاوره مدیریت پرسنل علاوه بر جذب از طریق رویکرد مستقیم بود
[ترجمه ترگمان]این کار شامل استخدام از طریق مشاوره مدیریت پرسنل و پرسنل در کنار استخدام از طریق یک رویکرد مستقیم بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The manager adjusts recruitment activity to create optimum balance between the number of full-time and part-time staff.
[ترجمه گوگل]مدیر فعالیت های استخدام را برای ایجاد تعادل بهینه بین تعداد کارکنان تمام وقت و پاره وقت تنظیم می کند
[ترجمه ترگمان]مدیر فعالیت کارمند یابی را برای ایجاد تعادل مطلوب بین تعداد پرسنل تمام وقت و نیمه وقت تنظیم می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

استخدام (اسم)
service, employment, recruitment

سرباز گیری (اسم)
recruitment, enlistment

تخصصی

[صنعت] استخدام، سرباز گیری

انگلیسی به انگلیسی

• act of enlisting or drafting new members (esp. into the armed forces)
when recruitment takes place, people are persuaded to join an organization or an army.

پیشنهاد کاربران

تأمین نیرو
recruit: فراخواندن - بکارگرفتن
recruitment: فراخوانی - بکارگیری
( منابع انسانی ) جذب و استخدام
تجدید قوا
گزینش
نیروگیری ، نیروی کار گیری
زاداوری
استخدام
جذب نیرو
جذب متقاضیان
تجدید نیرو
جذب تیروی کار
نفرگیری
استخدام نیروی تازه
recruitment ( شنوایی شناسی )
واژه مصوب: بدافزایی
تعریف: پدیده ای که در آن افزایش اندک شدت صدا موجب احساس افزایش نامتناسب بلندی صدا می شود
فراخوانی ( در ایمونولوژی )
کارمندیابی ( در علوم مدیریتی )
آماده سازی افراد برای ورود به کاری
اشتغال
recruitment crisis
بحران اشتغال

A recruitment crisis is currently spreading through the public sector
the business of finding people for job vacancies
کاریابی
دامپزشکی و علوم دامی
بسیج فولیکولی ( مامایی )
کاریابی
بکارگیری
نمونه گیری
بازجذب
عضوگیری
استخدام، سرباز گیری
کشاورزی: احیاء
جذب نیرو
فراخوانی
فراهم کردن افراد
حرفه کاریابی
به کار گیری
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٧)

بپرس