rebirth

/riˈbɜːrθ//ˌriːˈbɜːθ/

معنی: تجدید حیات، تولد تازه، باز زاد، تولد روحانی
معانی دیگر: حیات مجدد، باز زیستی، نوزیست، رنسانس، احیا، نوجانی، تولد دوباره، باز زایش، نوزایی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a major recurrence, as of a phenomenon; revival.

- There has been a rebirth of interest in ballroom dancing.
[ترجمه گوگل] تولد دوباره علاقه به رقص سالن رقص وجود دارد
[ترجمه ترگمان] یه تجدید بنای رقص در حال رقص هست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: a spiritual change; awakening; renewal.
مشابه: conversion

- a rebirth of faith
[ترجمه گوگل] تولد دوباره ایمان
[ترجمه ترگمان] از نو متولد شده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: a new birth, as into a different life; reincarnation.

جمله های نمونه

1. the rebirth of sciences and arts in the islamic world
احیای علم و ادب در جهان اسلام

2. English drama has enjoyed a rebirth since the 1950s with writers like John Osborne, Harold Pinter and Tom Stoppard.
[ترجمه گوگل]درام انگلیسی از دهه 1950 با نویسندگانی مانند جان آزبورن، هارولد پینتر و تام استاپارد از نو تولدی برخوردار بوده است
[ترجمه ترگمان]درام انگلیسی از دهه ۱۹۵۰ با نویسندگانی مانند John Osborne، هارولد پینتر و تام Stoppard از تولد مجدد لذت برده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The company underwent a rebirth five years ago and is now a market leader.
[ترجمه گوگل]این شرکت پنج سال پیش یک تولد دوباره را تجربه کرد و اکنون یک رهبر بازار است
[ترجمه ترگمان]این شرکت پنج سال پیش از نو متولد شد و اکنون یک رهبر بازار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. They look forward to their rebirth as a nation.
[ترجمه گوگل]آنها مشتاق تولد دوباره خود به عنوان یک ملت هستند
[ترجمه ترگمان]آن ها منتظر تولد دوباره خود به عنوان یک ملت هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Brilliant new novel of redemption and rebirth from the winner of the 1988 Booker Prize.
[ترجمه گوگل]رمان جدید و درخشان رستگاری و تولد دوباره از برنده جایزه بوکر 1988
[ترجمه ترگمان]رمان عالی جدید رستگاری و تجدید حیات از برنده جایزه بوکر در سال ۱۹۸۸
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Whether it is a rebirth or a last gasp remains to be seen.
[ترجمه گوگل]اینکه آیا این یک تولد دوباره است یا آخرین نفس، باید دید
[ترجمه ترگمان]این که آیا این یک تولد دوباره است یا آخرین نفس باید دیده شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Birdsong and rebirth and the sheer undiluted delight of living creatures awaking to face another day.
[ترجمه گوگل]آواز پرندگان و تولد دوباره و لذت مطلق موجودات زنده که برای رویارویی با روزی دیگر از خواب بیدار می شوند
[ترجمه ترگمان]birdsong و تجدید حیات و لذت محض آن موجودات زنده از خواب بیدار می شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Each reawakening or rebirth symbolizes the reaching of a higher stage of maturity and understanding.
[ترجمه گوگل]هر بیداری یا تولد دوباره نمادی از رسیدن به مرحله بالاتر بلوغ و درک است
[ترجمه ترگمان]هر تولد یا تولد دوباره سمبل رسیدن یک مرحله بالاتر بلوغ و درک است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. This decade, however, has spawned a rebirth of sorts.
[ترجمه گوگل]با این حال، این دهه تولد دوباره ای را به وجود آورده است
[ترجمه ترگمان]با این حال، این دهه باعث ایجاد تولد دوباره انواع مختلف شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The Alley has undergone a rebirth under Boyd, who became artistic director in 198
[ترجمه گوگل]کوچه تحت رهبری بوید که در سال 198 مدیر هنری شد، یک تولد دوباره را پشت سر گذاشته است
[ترجمه ترگمان]این شهر در سال ۱۹۸ تحت تاثیر بوید قرار گرفته است و در سال ۱۹۸ مدیر هنری شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Virtue came to follow and issue from spiritual rebirth, not to replace it or precede it.
[ترجمه گوگل]فضیلت از تولد دوباره روحانی پیروی و صادر شد، نه جایگزینی یا مقدم بر آن
[ترجمه ترگمان]تقوا به دنبال آن بود که از تجدید حیات معنوی پیروی کند، نه اینکه آن را جایگزین کند یا مقدم بر آن باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The 1980s saw a rebirth of conservative thinking.
[ترجمه گوگل]دهه 1980 شاهد تولد دوباره تفکر محافظه کارانه بود
[ترجمه ترگمان]دهه ۱۹۸۰ شاهد تجدید حیات تفکر محافظه کارانه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Snakes were universally powerful fertility and rebirth symbols.
[ترجمه گوگل]مارها نمادهای قدرتمند باروری و تولد دوباره بودند
[ترجمه ترگمان]مارها دارای باروری قوی و نماد تولد دوباره بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. These developments in turn contributed to the rebirth of various critical and intellectually sophisticated neo-Marxisms in the 1960s and 1970s.
[ترجمه گوگل]این تحولات به نوبه خود به تولد دوباره نئومارکسیسم های انتقادی و فکری پیچیده در دهه های 1960 و 1970 کمک کرد
[ترجمه ترگمان]این تحولات به نوبه خود، به تجدید حیات جدید و intellectually مدرن در دهه های ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ کمک کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تجدید حیات (اسم)
resurgence, rebirth, revitalization, rejuvenescence, renascence, revivification

تولد تازه (اسم)
rebirth, regeneracy

باز زاد (اسم)
regenerator, regeneration, rebirth

تولد روحانی (اسم)
rebirth

انگلیسی به انگلیسی

• second birth, renaissance
the rebirth of something such as a political movement that was popular or important in the past is the fact that it becomes popular or important again.

پیشنهاد کاربران

نوزایش
تسخیر: )
حشر گردیدن. [ ح َگ َ دی دَ ] ( مص مرکب ) دوباره زنده شدن :
آن ستون را دفن کرد اندر زمین
تا چو مردم حشر گردد یوم دین.
مولوی.
Regenesis
تولد دوباره
تناسخ
تولدتازه
تسخیر

بپرس