rated

/ˈreɪtəd//ˈreɪtɪd/

معنی: مجاز، ارزیابی شده
معانی دیگر: ارزیابی شده، مجاز

جمله های نمونه

1. jobs are rated according to pay
شغل ها را برحسب حقوق رده بندی می کنند.

2. they are rated among the best wrestlers
آنها در زمره ی بهترین کشتی گیران محسوب می شوند.

3. He is highly rated as a poet.
[ترجمه گوگل]او به عنوان یک شاعر از رتبه بالایی برخوردار است
[ترجمه ترگمان]او به شدت به عنوان یک شاعر شناخته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Her latest film is classified/rated PG.
[ترجمه گوگل]آخرین فیلم او دارای طبقه بندی/رتبه PG است
[ترجمه ترگمان]آخرین فیلم او classified \/ rated است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. They rated their daily coal output at about 100 tons.
[ترجمه گوگل]آنها تولید زغال سنگ روزانه خود را حدود 100 تن ارزیابی کردند
[ترجمه ترگمان]آن ها میزان تولید زغال سنگ روزانه خود را حدود ۱۰۰ تن تخمین زدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. We rated his fortune at about one hundred thousand dollars.
[ترجمه گوگل]ما ثروت او را حدود صد هزار دلار ارزیابی کردیم
[ترجمه ترگمان]ثروت او را در حدود یک صد هزار دلار ارزیابی کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The manager rated him soundly and then dismissed him.
[ترجمه گوگل]مدیر به او امتیاز داد و سپس اخراجش کرد
[ترجمه ترگمان]مدیر به آرامی او را برانداز کرد و بعد او را مرخص کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Her husband often rated at her, but he loved her none the less.
[ترجمه گوگل]شوهرش اغلب به او امتیاز می داد، اما او را دوست داشت
[ترجمه ترگمان]شوهرش اغلب او را برانداز می کرد، اما او را کم تر دوست می داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Rhodes is currently rated the top junior player in the country.
[ترجمه گوگل]رودز در حال حاضر به عنوان برترین بازیکن جوان کشور رتبه بندی می شود
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر رودس به عنوان بهترین بازیکن برتر در کشور شناخته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. My property was rated at 200 dollars per year.
[ترجمه گوگل]اموال من 200 دلار در سال رتبه بندی شد
[ترجمه ترگمان]ملک من در هر سال ۲۰۰ دلار تخمین زده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. This building was rated at £000 a year.
[ترجمه گوگل]این ساختمان سالیانه 000 پوند امتیاز داشت
[ترجمه ترگمان]این ساختمان به قیمت ۱۰۰۰ پوند در سال تخمین زده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. They rated him highly as a colleague.
[ترجمه گوگل]آنها او را به عنوان یک همکار بسیار ارزیابی کردند
[ترجمه ترگمان]ان ها او را به عنوان یک هم کار ارزیابی کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. A large number of people rated him as one of the greatest scientists of the world.
[ترجمه گوگل]تعداد زیادی از مردم او را به عنوان یکی از بزرگترین دانشمندان جهان ارزیابی کردند
[ترجمه ترگمان]تعداد زیادی از مردم او را به عنوان یکی از بزرگ ترین دانشمندان جهان در نظر گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The film is rated R for language and adult themes.
[ترجمه گوگل]این فیلم برای زبان و مضامین بزرگسالان رتبه R را دارد
[ترجمه ترگمان]این فیلم R را برای موضوعات بزرگسالان و بزرگسالان رتبه بندی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. She is currently rated number two in the world.
[ترجمه گوگل]او در حال حاضر رتبه دوم را در جهان دارد
[ترجمه ترگمان]او در حال حاضر در رتبه دو در دنیا قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مجاز (صفت)
free, admissible, allowable, allowed, permissible, licensed, permissive, lawful, admittable, tropologic, licit, rated

ارزیابی شده (صفت)
rated

تخصصی

[برق و الکترونیک] نامی، اسمی
[ریاضیات] متزاید

پیشنهاد کاربران

در بعضی از جملات بویژه متون تخصصی بدین معنی است:نامی، اسمی
( البته به همراه کلمات خاصی مثل: مقدار - توان و. . . این معنی رو میده )
مثلا در جمله زیر به این معنی است:
. The voltage and frequency of the microgrid may deviate from the rated values
...
[مشاهده متن کامل]

ولتاژ و فرکانس ریزشبکه ممکن است از مقادیر نامی انحراف داشته باشد.

مجاز
rated ( گردشگری و جهانگردی )
واژه مصوب: درجه‏بندی شده
تعریف: مربوط به درجه‏بندی کیفیت یک مجموعه
رتبه بندی شده رده بندی شده

بپرس