raise the roof


(خودمانی) 1- (از خشم یا شادی و غیره) سروصدا به پا کردن 2- (شدیدا) شکایت کردن، (بلند) شکوه کردن

جمله های نمونه

1. The children are raising the roof in the next room ; tell them to keep quiet.
[ترجمه گوگل]بچه ها در اتاق کناری سقف را بالا می برند به آنها بگو ساکت بمانند
[ترجمه ترگمان]بچه ها از سقف اتاق مجاور بالا می روند و به آن ها بگو ساکت باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He is apt to raise the roof.
[ترجمه گوگل]او مستعد بالا بردن سقف است
[ترجمه ترگمان]او می خواهد سقف را بالا ببرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Mother raised the roof when she saw the dog's muddy foot prints on her new bedspread.
[ترجمه گوگل]مادر وقتی رد پای گل آلود سگ را روی روتختی جدیدش دید سقف را بلند کرد
[ترجمه ترگمان]مادر وقتی روی روتختی جدیدش را دید، پشت بوم را بلند کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He raised the roof at the conference when he sang his own version of the socialist anthem, The Red Flag.
[ترجمه گوگل]او سقف را در کنفرانس زمانی که نسخه خودش از سرود سوسیالیستی، پرچم سرخ را خواند، بلند کرد
[ترجمه ترگمان]او سقف را در کنفرانس مطرح کرد که نسخه خودش از سرود سوسیالیستی، پرچم قرمز را خواند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. And raising the roof . . . the house where lightning struck twice.
[ترجمه گوگل]و بالا بردن سقف خانه ای که صاعقه دو بار در آن اصابت کرد
[ترجمه ترگمان]و سقف خونه رو که رعد و برق زد رو بزرگ کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The crowd's cheers raised the roof.
[ترجمه گوگل]تشویق جمعیت سقف را بلند کرد
[ترجمه ترگمان]صدای هلهله جمعیت روی سقف بلند شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Their cheers raised the roof.
[ترجمه گوگل]تشویق آنها سقف را بلند کرد
[ترجمه ترگمان]صدای هلهله و تشویق آن ها از سقف بلند شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. They raised the roof, his battalion of coughs.
[ترجمه گوگل]سقف را بلند کردند، گردان سرفه هایش
[ترجمه ترگمان]آن ها سقف را بالا بردند و battalion سرفه کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He will raise the roof when he hears this.
[ترجمه گوگل]او با شنیدن این حرف سقف را بالا می برد
[ترجمه ترگمان]او وقتی این را می شنود سقف را بالا می برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Father will raise the roof when he hears what you've done.
[ترجمه گوگل]پدر وقتی بشنود چه کرده ای سقف را بلند می کند
[ترجمه ترگمان]پدرم وقتی بشنوه که تو چی کار کردی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Why do you raise the roof?
[ترجمه گوگل]چرا سقف را بالا می بری؟
[ترجمه ترگمان]چرا سقف رو بالا می بری؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. If I don't finish this work, my boss will raise the roof.
[ترجمه گوگل]اگر این کار را تمام نکنم، رئیسم سقف را بلند می کند
[ترجمه ترگمان]اگر این کار را تمام نکنم، رئیسم سقف را بالا خواهد کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• (slang) make loud noises; protest violently, make a fuss

پیشنهاد کاربران

make a great deal of noise, especially through cheering.
سر و صدای زیاد به پا کردن ( معمولاً از روی شادی و خوشحالی )
📔 raise the roof
📋Meaning
make or cause someone else to make a great deal of noise, especially through cheering. �
🤔For example ⬇️
🗣�"when I finally scored the fans raised the roof"
سقف را ترکاندن ( از سروصدای زیاد )
idiom
( also raise the rafters )
to play or sing very loudly and enthusiastically, or to make a very loud noise
بازی کردن پر سر وصدا یا آواز خواندن بلند و پر احساس، خانه را روی سرشان گذاشتن
...
[مشاهده متن کامل]

With their last, triumphant piece, the musicians raised the roof
Everyone sing along - let's see if we can raise the rafters

منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/raise-the-roof#cald4-1

بپرس