roster

/ˈrɑːstər//ˈrɒstə/

معنی: صورت، فهرست، سیاهه وظایف، سیاهه نامه ها
معانی دیگر: لیست، (ارتش) فهرست افراد، دفتر شرح مدت خدمت و ماموریت ها، وارد صورت کردن

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a list of names of individuals or groups belonging to or participating in an organization, class, military or police unit, or the like.
مترادف: roll

- The professor checked for the student's name, but it was not on her class roster.
[ترجمه گوگل] استاد نام دانش آموز را بررسی کرد، اما در فهرست کلاس او نبود
[ترجمه ترگمان] پروفسور مک گوناگال اسم دانش آموز را چک کرد، اما به فهرست کلاسش تعلق نداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: any list or register.
مترادف: agenda, inventory, list, listing, register, schedule, slate

جمله های نمونه

1. membership roster
فهرست (اسامی) اعضا

2. The club has outstanding players on the roster.
[ترجمه گوگل]این باشگاه بازیکنان برجسته ای را در لیست دارد
[ترجمه ترگمان]این باشگاه بازیکنان برجسته ای در فهرست دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The Amateur Softball Association's roster of umpires has declined to 5000.
[ترجمه گوگل]فهرست داوران انجمن آماتور سافت بال به 5000 نفر کاهش یافته است
[ترجمه ترگمان]فهرست داوران غیرحرفه ای softball از ۵،۰۰۰ تن کاهش یافته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. If you look on the duty roster, you'll see when you're working.
[ترجمه گوگل]اگر به فهرست وظیفه نگاه کنید، خواهید دید که چه زمانی کار می کنید
[ترجمه ترگمان]اگر به فهرست وظایف خود نگاه کنید، خواهید دید که چه وقت کار می کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The campaign has a roster of 500 volunteers.
[ترجمه گوگل]این کمپین دارای فهرستی از 500 داوطلب است
[ترجمه ترگمان]این کمپین دارای فهرست ۵۰۰ داوطلب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The teacher checked the roster to see whom he would teach this year.
[ترجمه گوگل]معلم فهرست را بررسی کرد تا ببیند امسال به چه کسی آموزش می دهد
[ترجمه ترگمان]معلم فهرست را بررسی کرد تا ببیند او امسال چه کسی تدریس خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. And when the roster was called on evacuation, he was missing.
[ترجمه گوگل]و زمانی که فهرست برای تخلیه فراخوانده شد، او گم شده بود
[ترجمه ترگمان]و وقتی که لیست رو تخلیه کردن اون گم شده بو
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The roster, till rolls and security cameras were examined in Thresher's own internal investigation.
[ترجمه گوگل]فهرست، تا رول ها و دوربین های امنیتی در تحقیقات داخلی خود Thresher مورد بررسی قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]فهرست، تا وقتی که دوربین ها و دوربین های امنیتی در تحقیقات داخلی خود بررسی شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Busch, hoping to make the 25-man roster as a right-handed hitter, is batting. 33
[ترجمه گوگل]بوش که امیدوار است در فهرست 25 نفره به عنوان یک بازیکن راست دست قرار بگیرد، در حال ضربه زدن است 33
[ترجمه ترگمان]بوش، با این امید که تیم ۲۵ نفره خود را به عنوان یک ضربه به راست دست معرفی کند، در حال ضربه زدن است ۳۳
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress day by day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The nightclub's roster has always featured young punk bands.
[ترجمه گوگل]فهرست کلوپ شبانه همیشه شامل گروه های پانک جوان بوده است
[ترجمه ترگمان]فهرست کلوپ شبانه همیشه صورت پانک جوان داره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Nor was the record roster to be spared.
[ترجمه گوگل]همچنین فهرستی از رکوردها در امان نبود
[ترجمه ترگمان]حتی فهرست record هم وجود نداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. A roster for crusts had to be started as these contained more bread than the average thin slice.
[ترجمه گوگل]فهرستی برای پوسته‌ها باید شروع می‌شد، زیرا این نان‌ها بیشتر از برش‌های نازک متوسط ​​بودند
[ترجمه ترگمان]یک فهرست برای یک تکه چوب سفت ساخته شده از یک تکه نان قندی بیشتر از یک تکه نازک متوسط بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Krause hankered to tear the roster apart, proving that he is the architect, the great and powerful Oz.
[ترجمه گوگل]کراوز تمایل داشت فهرست را از هم بپاشد و ثابت کند که او معمار، اوز بزرگ و قدرتمند است
[ترجمه ترگمان]Krause hankered را از هم جدا کند و ثابت کند که او مهندس معمار بزرگ و قدرتمند است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. All of this roster movement makes it hard to establish an identity for a team.
[ترجمه گوگل]همه این حرکات فهرستی، ایجاد هویت برای یک تیم را دشوار می کند
[ترجمه ترگمان]تمام این جنبش لیست کننده، ایجاد هویت برای یک تیم را سخت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

صورت (اسم)
face, invoice, figure, physiognomy, sign, aspect, form, visage, picture, shape, hue, file, roll, muzzle, list, schedule, effigy, roster, phase, facies

فهرست (اسم)
index, file, roll, list, inventory, schedule, registry, table, catalog, repertory, roster, concordance

سیاهه وظایف (اسم)
roster

سیاهه نامه ها (اسم)
roster

تخصصی

[ریاضیات] نوبتی

انگلیسی به انگلیسی

• list, register; list of soldiers or employees including the time that each is scheduled for duty
a roster is a list of people. it is used to show who does a particular job at a particular time.

پیشنهاد کاربران

recall roster شیفت/آنکال
Iran announces roster for world Taekwondo championships
منبع: تهران تایمز 1402. 1. 28
برنامه/سیاهه/ فهرست/لیست اسامی، وظایف و نوبت کاری ( turns of duty )

a list of names, duties and schedules in a military, sports team , etc
He wants a roster of team - first players who are willing to do anything to get a win.
...
[مشاهده متن کامل]

Mr. Vazife used to drew up the foster of staff and their duties
That specific group was excluded from the
. roster

بپرس