quintessentially

انگلیسی به انگلیسی

• in the manner of being the essential nature of a thing

پیشنهاد کاربران

اساسا، در اصل، از اساس
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : quintessence
✅️ صفت ( adjective ) : quintessential
✅️ قید ( adverb ) : quintessentially
قیدی است از افزودن LY به انتهای صفت Quintessential به وجود آمده که خود از اسم Quintessence ساخته شده
این قید بدین معناست :
used to emphasize the most perfect or typical example of a quality or class
...
[مشاهده متن کامل]

برای تأکید بر بهترین، بی نقص ترین، دقیق ترین یا شبیه ترین نمونه ای از یک کیفیت یا رده استفاده می شود.
مثال 1 :
"a quintessentially English pop song"
مثال2 :
A : Maybe it's just some weird preconceived notion, but you don't strike me as quintessentially Swedish. swedes are not braggadocious in general, Yes ?
شاید این فقط یک تصور ( منظور کلیشه ) از پیش تعیین شده ی عجیب و غریب باشه، ولی من حس یک سوئدی اصیل را ازت نمیگیرم ( بهت نمیخوره اصالتاً اهل سوئد باشی ) . سوئدی ها معمولاً ( در کل✖️ ) خودپسند/لاف زن/چاخان نیستند، درسته ( بله✖️ ) ؟
B : they're too nice
اونها بیش از حد/خیلی زیاد خوب و مهربون هستند.
? A : Is that why you were asked to leave the country
آیا به همین دلیل از شما خواسته شد که کشور را ترک کنید؟
B : No, I'm not a typical Swedish guy but I put Sweden on the map.
نه، من یک پسر معمولی سوئدی نیستم اما سوئد را روی نقشه قرار دادم ( سوئد را من سوئد کردم و به مردم شناساندم )

اصالتاً، ذاتاً

بپرس