quicky


quickie چیزیکه بسرعت انجام شود

جمله های نمونه

1. You finish the exam so quicky.
[ترجمه گوگل]خیلی سریع امتحان رو تموم کردی
[ترجمه ترگمان] تو آزمایش رو خیلی سریع تموم کردی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Remember we make a quicky payout in 48 hours!
[ترجمه گوگل]به یاد داشته باشید که ما یک پرداخت سریع در 48 ساعت انجام می دهیم!
[ترجمه ترگمان]به خاطر داشته باش که ما ظرف ۴۸ ساعت توی ظرف ۴۸ ساعت پرداخت می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Time flies quicky and the time we have is quite limited.
[ترجمه گوگل]زمان به سرعت می گذرد و زمان ما بسیار محدود است
[ترجمه ترگمان]زمان به پرواز در می آید و زمان ما کاملا محدود است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. HINI spread very quicky, but we can overcome this if we keep living habit.
[ترجمه گوگل]HINI خیلی سریع گسترش می یابد، اما اگر عادت زندگی را حفظ کنیم، می توانیم بر آن غلبه کنیم
[ترجمه ترگمان]HINI خیلی سریع پخش شدند، اما اگر عادت به زندگی را حفظ کنیم، می توانیم بر این مساله غلبه کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. It quicky shows what looks like the windows of the Great Hall shattering, but I'm not sure.
[ترجمه گوگل]به سرعت نشان می دهد که چه چیزی شبیه شکستن شیشه های سالن بزرگ است، اما مطمئن نیستم
[ترجمه ترگمان]این نشان می دهد که پنجره تالار بزرگ به چه شکلی است، اما مطمئن نیستم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. It can be quicky cured and resisted high temperature for class H in a short curing time and low evaporation losses.
[ترجمه گوگل]این می تواند به سرعت پخته شود و در برابر درجه حرارت بالا برای کلاس H در زمان پخت کوتاه و تلفات تبخیر کم مقاومت کند
[ترجمه ترگمان]آلوئه ورا می تواند درمان شود و در مقابل دمای بالا برای کلاس H در یک دوره درمان کوتاه مدت و تلفات تبخیر پایین مقاومت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The crowd quicky melted away when the storm broke.
[ترجمه گوگل]وقتی طوفان شروع شد، جمعیت به سرعت از بین رفتند
[ترجمه ترگمان]وقتی طوفان به پایان رسید، جمعیت از کوره در رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Just a quicky to let you know about another fabulous free book just in time for Valentine's Day. It's a collaborative effort of some of the best relationship writers on the web . . . and me .
[ترجمه گوگل]فقط به سرعت به شما در مورد یک کتاب رایگان افسانه ای دیگر دقیقاً به موقع برای روز ولنتاین اطلاع می دهیم این تلاش مشترک برخی از بهترین نویسندگان روابط در وب است و من
[ترجمه ترگمان]فقط یک quicky که به شما اجازه می دهد در مورد یک کتاب آزاد دیگر درست در زمان روز ولنتاین بدانید این یک تلاش مشترک برای برخی از بهترین نویسندگان روابط در وب و من است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Yes Sir. One quicky low budget picture made in Bedrock, call me up.
[ترجمه گوگل]بله قربان یک عکس سریع و کم هزینه که در Bedrock ساخته شده است، با من تماس بگیرید
[ترجمه ترگمان] بله قربان یه عکس از بودجه کم تو \"bedrock\" گرفته شده بهم زنگ بزن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. You are welcome to share if you know more free file hosting services that have capability to send and recieve large files quicky and our readers/viewers may like.
[ترجمه گوگل]اگر خدمات میزبانی فایل رایگان بیشتری را می شناسید که قابلیت ارسال و دریافت سریع فایل های حجیم را دارند و خوانندگان/بینندگان ما ممکن است دوست داشته باشند، می توانید به اشتراک بگذارید
[ترجمه ترگمان]اگر اطلاعات بیشتری در مورد خدمات میزبانی فایل دارید که قابلیت ارسال و recieve فایل های بزرگ را دارند و خوانندگان \/ بینندگان ما ممکن است آن ها را دوست داشته باشید، از آن استقبال خواهید کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. She left her phone so I looked at the last text and it says "Im here for the quicky".
[ترجمه گوگل]او تلفنش را رها کرد، بنابراین من به آخرین متن نگاه کردم و می‌گوید "من اینجا هستم برای سریع"
[ترجمه ترگمان]تلفنش را بیرون گذاشت و به آخرین متن نگاه کردم و اینجا نوشته: من برای the اینجام
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The big bad wolf also got to the third little pig's door quicky.
[ترجمه گوگل]گرگ بد بزرگ نیز سریع به درب سومین خوک کوچک رسید
[ترجمه ترگمان]گرگ بزرگ بد هم به در سوم کوچک خوک وارد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. We're ready to show a low budget one day, quicky, horror movie.
[ترجمه گوگل]ما آماده ایم یک روز با بودجه کم فیلم ترسناک و سریع نمایش دهیم
[ترجمه ترگمان]ما آماده ایم که یه روز بودجه کم رو نشون بدیم، فیلم ترسناک، فیلم ترسناک
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Boca played a very good match, defending with order and attacking quicky.
[ترجمه گوگل]بوکا بازی بسیار خوبی انجام داد، با نظم دفاع کرد و سریع حمله کرد
[ترجمه ترگمان]بوکا بازی بسیار خوبی را انجام داد، دفاع از فرمان و حمله به quicky
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

بپرس