quenelle


(خوراک پزی) کوفته ی ماهی، شامی(با گوشت خرد کرده یا ماهی)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a small ball of seasoned chopped meat or fish poached in water.

جمله های نمونه

1. Shape mixture into quenelles, microwave for 12 secs or until meringue-like.
[ترجمه گوگل]مخلوط را به شکل کوئنل در آورید، به مدت 12 ثانیه در مایکروویو یا تا زمانی که شبیه مرنگ شود
[ترجمه ترگمان]مخلوط شکل را در quenelles، مایکروویو برای ۱۲ ثانیه یا تا زمانی که meringue باشد شکل می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. There are the crayfish and the creamy quenelles and the charcuterie which still belong a little to Lyon.
[ترجمه گوگل]خرچنگ‌ها و کوئنل‌های خامه‌ای و غذای خامه‌ای وجود دارند که هنوز کمی به لیون تعلق دارند
[ترجمه ترگمان]crayfish و the کرم و the هستند که هنوز به لیون تعلق دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Place quenelles of meringue on individual plates and decorate with custard on one side, fruit coulis on the other.
[ترجمه گوگل]کوئنل های مرنگ را در بشقاب های جداگانه قرار دهید و یک طرف آن را با کاسترد و طرف دیگر با کولیس میوه تزئین کنید
[ترجمه ترگمان]quenelles را روی صفحات تکی قرار دهید و با custard در یک طرف تزیین بکنید و میوه آن را از طرف دیگر تزئین کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Form a quenelle of the white crab meat and set on top of the plaice.
[ترجمه گوگل]از گوشت خرچنگ سفید یک کوئنل درست کنید و روی پلیس قرار دهید
[ترجمه ترگمان]شکل تکه ای از گوشت خرچنگ سفید را فرم و بر روی the قرار دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Place a quenelle of chicken liver parfait on the plate and garnish with popcorn and chicken skin.
[ترجمه گوگل]یک کوئنل پارفی جگر مرغ را در بشقاب بگذارید و با ذرت بو داده و پوست مرغ تزیین کنید
[ترجمه ترگمان]یک کیسه پر از کبد مرغ که روی بشقاب و چاشنی و پوست مرغ و مرغ پخته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Place one quenelle of pistachio ice cream next to the fondant.
[ترجمه گوگل]یک کونل بستنی پسته را در کنار فوندانت قرار دهید
[ترجمه ترگمان]یکی از بستنی پسته بعدی را در کنار the قرار دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. To serve, add a quenelle of the mocha mousse and a quenelle of the clotted cream to the plate.
[ترجمه گوگل]برای سرو، یک کوئنل موس موکا و یک کوئنل از خامه لخته شده را به بشقاب اضافه کنید
[ترجمه ترگمان]برای خدمت کردن، یک quenelle از the mocha و یک تکه پنیر خامه ای به بشقاب اضافه کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Serve with a quenelle of clotted cream on top.
[ترجمه گوگل]روی آن را با کمی کرم لخته شده سرو کنید
[ترجمه ترگمان]این غذا را با یک مشت کرم clotted سرو کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Top with the brioche toast and a quenelle of the cream and goats' cheese mix.
[ترجمه گوگل]روی نان تست بریوش و کوئنل مخلوط خامه و پنیر بزی را روی آن قرار دهید
[ترجمه ترگمان]با نان قندی نان برشته و یک تکه پنیر خامه ای و پنیر goats
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Finish with a quenelle of clotted cream.
[ترجمه گوگل]با یک کونل کرم لخته شده تمام کنید
[ترجمه ترگمان] با یه کرم پودر لخته تموم کن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Carefully lower each quenelle of meringue into the simmering milk.
[ترجمه گوگل]با احتیاط هر کونل مرنگ را داخل شیر در حال جوش بریزید
[ترجمه ترگمان]به دقت هر قاشق چای خوری را به آرامی در شیر جوشان بالا نگه دارید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Using another larger spoon as well, shape a quenelle of the mixture and place it onto the lined baking sheet.
[ترجمه گوگل]با استفاده از یک قاشق بزرگتر دیگر، یک کوئنل از مخلوط را شکل دهید و آن را روی ورقه پخت قرار دهید
[ترجمه ترگمان]با استفاده از یک قاشق بزرگ تر دیگر، مخلوطی از مخلوط را شکل داده و آن را بر روی ورقه baking قرار دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Spoon a quenelle of apple sorbet at the other end of the line of sabayon.
[ترجمه گوگل]در انتهای دیگر خط سابایون، یک قاشق غذاخوری سوربت سیب بریزید
[ترجمه ترگمان]قاشق quenelle سیب در انتهای خط لوله sabayon
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

بپرس