put about

/pʊtəˈbaʊt//pʊtəˈbaʊt/

معنی: برگشتن، تغییر مسیر دادن، تغییر جهت دادن
معانی دیگر: 1- (کشتی) مسیر عوض کردن، تغییر مسیر دادن 2- درجهت دیگر حرکت کردن، در مورد کشتی تغییر مسیر دادن، پریشان شدن

جمله های نمونه

1. They put about and sailed for home.
[ترجمه فهیمه چاکرالحسینی] آن ها تغییر مسیر دادند و به سمت خانه حرکت کردند.
|
[ترجمه گوگل]سوار شدند و به سمت خانه رفتند
[ترجمه ترگمان]آن ها به راه خود ادامه دادند و به سمت خانه حرکت کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. She was very much put about when she realized that she had given the parcel to the wrong person.
[ترجمه فهیمه چاکرالحسینی] وقتی فهمید بستۀ پستی را به فرد اشتباهی داده خیلی پریشان شد.
|
[ترجمه گوگل]وقتی متوجه شد که بسته را به شخص اشتباهی داده است، بسیار متعجب شد
[ترجمه ترگمان]وقتی متوجه شد که او بسته ای را به آدم اشتباهی داده، خیلی ناراحت شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Don't believe all these stories that are being put about.
[ترجمه فهیمه چاکرالحسینی] این قصه هایی را که شایعه می شود باور نکن.
|
[ترجمه گوگل]همه این داستان هایی که در مورد آنها مطرح می شود را باور نکنید
[ترجمه ترگمان]تمام این داستان هایی را که در موردشان بحث می شود را باور نکنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. She was much put about when she realized that she had given the parcel to the wrong person.
[ترجمه گوگل]وقتی متوجه شد که بسته را به شخص اشتباهی داده است بسیار متعجب شد
[ترجمه ترگمان]وقتی متوجه شد که او بسته ای را به آدم اشتباهی داده، خیلی ناراحت شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He was very much put about by the false accusations brought against him.
[ترجمه فهیمه چاکرالحسینی] بابت اتهامات اشتباهی که علیه او اقامه شده بود بسیار ناراحت بود.
|
[ترجمه گوگل]اتهامات واهی که علیه او مطرح شده بود، بسیار مورد آزار و اذیت قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]او از اتهامات دروغین که علیه او به وجود آمده بود بسیار رنجیده خاطر شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. It's being put about that the Prime Minister may resign.
[ترجمه فهیمه چاکرالحسینی] شایعه شده که نخست وزیر استعفا می دهد.
|
[ترجمه گوگل]گفته می شود ممکن است نخست وزیر استعفا دهد
[ترجمه ترگمان]درباره این موضوع بحث می شود که نخست وزیر ممکن است استعفا دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. It is a myth, put about by parents and soap manufacturers, that we need soap in order to wash.
[ترجمه فهیمه چاکرالحسینی] این افسانه است که ما برای شست وشو به صابون نیاز داریم و والدین و صابون سازها آن را بر سر زبان ها انداخته اند.
|
[ترجمه گوگل]این یک افسانه است که توسط والدین و تولید کنندگان صابون بیان شده است که ما برای شستن به صابون نیاز داریم
[ترجمه ترگمان]این یک افسانه است، که توسط والدین و تولید کنندگان صابون مورد استفاده قرار می گیرد، که ما برای شستن به صابون نیاز داریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The ship put about.
[ترجمه فهیمه چاکرالحسینی] کشتی تغییر مسیر می دهد.
|
[ترجمه گوگل]کشتی در مورد
[ترجمه ترگمان]کشتی در آن قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Put about ten on a blank tape, then play it once through to your Six.
[ترجمه گوگل]حدود ده تا را روی یک نوار خالی قرار دهید، سپس آن را یک بار تا شش خود پخش کنید
[ترجمه ترگمان]ده نفر رو بذار روی یه نوار خالی و یه بار با شش تا کارت بازی کن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Market has improved over the previous closing put about half.
[ترجمه فهیمه چاکرالحسینی] بازار نسبت به اختیار فروش پایانی قبلی در حدود نصف بهبود یافته است.
|
[ترجمه گوگل]بازار نسبت به بسته شدن قبلی حدود نصف بهبود یافته است
[ترجمه ترگمان]بازار نسبت به تعطیلی قبلی در حدود نیمی دیگر بهبود یافته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I think these are lies put about by people who envy his success.
[ترجمه فهیمه چاکرالحسینی] به گمانم این دروغ ها را کسانی پخش می کنند که به موفقیت او حسادت می کنند.
|
[ترجمه گوگل]من فکر می کنم اینها دروغ هایی است که توسط افرادی انجام می شود که به موفقیت او حسادت می کنند
[ترجمه ترگمان]من فکر می کنم این افراد در مورد کسانی قرار دارند که به موفقیت او رشک می برند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. First, i will put about a tablespoon of water in the soda can, and a little cold water in the saucepan.
[ترجمه فهیمه چاکرالحسینی] ابتدا حدود یک قاشق غذاخوری آب به بطری سودا و کمی آب سرد به ماهیتابه اضافه خواهم کرد.
|
[ترجمه گوگل]ابتدا یک قاشق غذاخوری آب در قوطی نوشابه و کمی آب سرد در قابلمه می‌ریزم
[ترجمه ترگمان]اول، من یک قاشق چایخوری آب در قوطی نوشابه می خورم و کمی آب سرد توی ماهی تابه می ریزم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The ship was put about during the storm.
[ترجمه فهیمه چاکرالحسینی] در طول طوفان کشتی تغییر مسیر داد.
|
[ترجمه گوگل]کشتی در طول طوفان در اطراف قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]کشتی در جریان طوفان قرار گرفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He was very much put about by the report he received from the front.
[ترجمه فهیمه چاکرالحسینی] گزارشی که از جبهه دریافت کرد او را خیلی به هم ریخت.
|
[ترجمه گوگل]گزارشی که از جبهه دریافت کرده بود بسیار متاثر شد
[ترجمه ترگمان]او از گزارشی که از جبهه دریافت کرده بود بسیار متعجب شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

برگشتن (فعل)
sheer, hark back, change, bend, regurgitate, return, reverse, backslide, rebound, come back, remount, blench, put about, revert, resile, topple, recrudesce

تغییر مسیر دادن (فعل)
shift, come around, put about

تغییر جهت دادن (فعل)
shunt, turn, put about, veer, quirk

انگلیسی به انگلیسی

• turn toward another direction; be concerned, be worried

پیشنهاد کاربران

1. تغییر جهت دادن ( کشتی )
2. چو انداختن، شایعه کردن
3. ناراحت کردن، پریشان کردن، به هم ریختن کسی
شایع کردن، چو انداختن، ترویج کردن

بپرس