pulverize

/ˈpəlvəˌraɪz//ˈpʌlvəraɪz/

معنی: ساییدن، نرم کردن، نرم کوبیدن
معانی دیگر: (خرد کردن و تبدیل به پودر کردن) آس کردن یا شدن، آرد کردن یا شدن، آردین کردن یا شدن، له کردن، (مجازی) منهدم کردن، درب و داغون کردن، داغان کردن، خرد و خاک شیر کردن، در هم کوبیدن، پودر کردن

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: pulverizes, pulverizing, pulverized
(1) تعریف: to make into powder, as by crushing, grinding, or pounding.
مترادف: bray, crush, granulate, grind, powder, triturate
مشابه: crumble, crunch, grate, mash, mill, pound

- The giant machine pulverizes the rock.
[ترجمه گوگل] ماشین غول پیکر سنگ را پودر می کند
[ترجمه ترگمان] ماشین غول پیکر از سنگ بیرون می آید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: to destroy, demolish, or annihilate.
مترادف: annihilate, demolish, destroy, shatter, smash
مشابه: crush, eliminate, eradicate, exterminate, extirpate, obliterate, ruin, thrash, wipe out, wreck
فعل ناگذر ( intransitive verb )
مشتقات: pulverizable (adj.), pulverization (n.), pulverizer (n.)
• : تعریف: to be made into powder, as by crushing, grinding, or pounding.
مترادف: granulate, grind, powder
مشابه: break, crumble, crush, grain, smash, squash

جمله های نمونه

1. to pulverize coffee beans
خرد کردن دانه های قهوه

2. He pulverized the opposition with the force of his oratory.
[ترجمه گوگل]او مخالفان را با زور سخنوری اش پودر کرد
[ترجمه ترگمان]او مخالفت خود را با نیروی سخنوری غرق کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The seeds can be used whole or pulverized into flour.
[ترجمه گوگل]دانه ها را می توان به صورت کامل یا پودر شده به آرد استفاده کرد
[ترجمه ترگمان]دانه ها را می توان به طور کامل و یا در داخل آرد مورد استفاده قرار داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He pulverize the opposition with the force of his oratory.
[ترجمه بردیا] او مخالفان خود را با قدرت سخنوری خود در هم کوبید
|
[ترجمه mamad] او مخالفان خود را با قدرت سخنوری خود در هم می کوبد
|
[ترجمه حسین کتابدار] او با قدرت سخنوریش، مخالفان را شکست داد.
|
[ترجمه گوگل]او مخالفان را با نیروی سخنوری اش پودر می کند
[ترجمه ترگمان]مخالفان را با نیروی نمازخانه به خاکستر تبدیل کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He has just been pulverized by a being from the other side of the galaxy and what does he do?
[ترجمه گوگل]او به تازگی توسط موجودی از آن سوی کهکشان پودر شده است و چه می کند؟
[ترجمه ترگمان]او تازه از طرف دیگر کهکشان با خاک یک سان شده و چه کار می کند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. How much extra energy is consumed in pulverizing the coal to say 90 percent through 320 mesh?
[ترجمه گوگل]چه مقدار انرژی اضافی در پودر کردن زغال سنگ مصرف می شود، مثلاً 90 درصد تا 320 مش؟
[ترجمه ترگمان]چه مقدار انرژی اضافی در pulverizing زغال سنگ مصرف می شود تا ۹۰ درصد از ۳۲۰ مش را بیان کند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Pulverize mixture and set aside. Add remaining 2 tablespoons oil to pan and saute onion and garlic until lightly browned.
[ترجمه گوگل]مخلوط را پودر کرده و کنار بگذارید 2 قاشق غذاخوری روغن باقی مانده را به ماهیتابه اضافه کنید و پیاز و سیر را تفت دهید تا کمی قهوه ای شوند
[ترجمه ترگمان]مخلوط pulverize و کنار گذاشته می شود ۲ قاشق سوپ خوری باقی مانده را به ماهی تابه اضافه کنید و پیاز و سیر را تا آن دورها قرمز کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. We pulverized the opposition.
[ترجمه گوگل]ما مخالفان را پودر کردیم
[ترجمه ترگمان]ما با هم مخالف بودیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Almost all large modern coal fired boilers utilize pulverized coal because pulverized coal burns approximately like oil or gas.
[ترجمه گوگل]تقریباً تمام دیگهای بخار بزرگ مدرن زغال سنگ از زغال سنگ پودر شده استفاده می کنند زیرا زغال سنگ پودر شده تقریباً مانند نفت یا گاز می سوزد
[ترجمه ترگمان]تقریبا همه کارخانه های بزرگ زغال سنگ سوز به این دلیل که خاکه ذغال سنگ تقریبا مثل نفت یا گاز می سوزد، از آن استفاده می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Door gunners all around us were pulverizing the ground around him, but Leese had not given our gunners permission to fire.
[ترجمه گوگل]توپچی های در اطراف ما داشتند زمین اطراف او را پودر می کردند، اما لیز به توپچی های ما اجازه شلیک نداده بود
[ترجمه ترگمان]در اطراف ما توپچی ها را در اطراف خود قرار داده بودند، اما Leese اجازه تیراندازی به ما را نداده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Stewart completely pulverized the opposition.
[ترجمه گوگل]استوارت مخالفان را کاملاً پودر کرد
[ترجمه ترگمان]استوارت کاملا اپوزیسیون را شکست داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He sued her even before she pulverized him in print.
[ترجمه گوگل]او حتی قبل از اینکه او را به صورت چاپی پودر کند از او شکایت کرد
[ترجمه ترگمان]حتی قبل از اینکه اثر انگشتش را بخورد از او شکایت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Destroy the skeleton, pulverize the bones.
[ترجمه گوگل]اسکلت را از بین ببرید، استخوان ها را پودر کنید
[ترجمه ترگمان]اسکلت رو نابود کن، استخون ها رو نابود کن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Make beautiful flour film with pulverize of Chinese herbal medicine. Want those Chinese traditional medicine?
[ترجمه گوگل]با پودر داروی گیاهی چینی فیلم آردی زیبا بسازید آن طب سنتی چینی را می خواهید؟
[ترجمه ترگمان]یک فیلم آرد زیبا با خاکستر داروهای گیاهی چین بسازید این داروهای سنتی چینی می خواهید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Level 1 - Summons an Infernal with weak Pulverize and average attack.
[ترجمه گوگل]سطح 1 - یک جهنمی با Pulverize ضعیف و حمله متوسط ​​را احضار می کند
[ترجمه ترگمان]سطح ۱ - Summons یک جهنم با pulverize ضعیف و متوسط حمله
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ساییدن (فعل)
grind, abrade, rub, gnaw, pulverize, wear away, scuff, chafe, fray, grate, file, levigate, corrade, erode, pound, rub out, triturate, wear up

نرم کردن (فعل)
pulverize, modulate, fluff, levigate, soften, masticate, loosen, mollify, intenerate, sleeken, humanize, jellify, plasticize, triturate

نرم کوبیدن (فعل)
pulverize

تخصصی

[نساجی] سائیدن - پودر کردن

انگلیسی به انگلیسی

• crush, grind into fine particles (also pulverise)
to pulverize something means to crush it into a powder.

پیشنهاد کاربران

کوبیده شده
✍ توضیح: To crush or grind into powder 🥄
🔍 مترادف: Grind, crush
✅ مثال: He used a mortar and pestle to pulverize the spices
1 -
to press or crush something until it becomes powder or a soft mass
فشار دادن یا له کردن چیزی تا تبدیل به پودر یا توده نرمی شود.
pulverized coal/bones
Seashells were pulverized by the ocean’s waves.
...
[مشاهده متن کامل]

Our team aims to pulverize the competition ( = badly defeat them ) .
2 -
to defeat someone easily
به راحتی کسی را شکست دادن

منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/pulverize
پُکوندن
نابود کردن. از سر راه برداشتن حریف.
آش و لاش کردن

بپرس