puddling

/ˈpʌdl̩ɪŋ//ˈpʌdl̩ɪŋ/

گل سازی، ملات کردن، تبدیل اهن لخته به اهن ساخته یا فولاد

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: the act or process of purifying metal, esp. pig iron, by melting it in a furnace to remove the slag.

(2) تعریف: the act of mixing clay or sand with water to form a waterproof substance.

جمله های نمونه

1. The puddle evaporated rapidly in the sun.
[ترجمه گوگل]گودال به سرعت در آفتاب تبخیر شد
[ترجمه ترگمان]گودال به سرعت در آفتاب ناپدید شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. There was a puddle of water on the kitchen floor.
[ترجمه گوگل]کف آشپزخانه یک گودال آب بود
[ترجمه ترگمان]روی کف آشپزخانه یک گودال آبی وجود داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The meltwater puddled the flat sea ice.
[ترجمه گوگل]آب ذوب یخ های صاف دریا را در آب فرو می برد
[ترجمه ترگمان]The، یخ دریای هموار را زیر و رو می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Careful you don't tread in that puddle.
[ترجمه گوگل]مواظب باش تو اون گودال پا نزنی
[ترجمه ترگمان]مراقب باش که در آن گودال قدم نزنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. She ran up the drive, splashing through the puddles.
[ترجمه گوگل]او از درایو بالا دوید و از میان گودال‌ها پاشید
[ترجمه ترگمان]به سرعت اتومبیل را از میان گودال های آب بیرون کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Rain trickled down the glass, puddling on the window sills.
[ترجمه گوگل]باران روی شیشه می‌بارید و روی لبه‌های پنجره می‌چرخید
[ترجمه ترگمان]باران روی شیشه های پنجره می چکید و روی لبه پنجره ها می ریخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Children splashed through the puddles.
[ترجمه گوگل]بچه ها از میان گودال ها آب پاشیدند
[ترجمه ترگمان]کودکان در گودال های puddles پخش شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The sun dried up all the puddles.
[ترجمه گوگل]آفتاب تمام گودال ها را خشک کرد
[ترجمه ترگمان]آفتاب همه گودال های آب را خشک می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The children always puddle about after a rain.
[ترجمه گوگل]بچه‌ها همیشه بعد از باران در حال گلوله زدن هستند
[ترجمه ترگمان]بچه ها همیشه بعد از باران به گودال آب می روند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The children were sloshing around in the puddles.
[ترجمه گوگل]بچه ها در گودال ها غلت می زدند
[ترجمه ترگمان]بچه ها در گودال های کوچک sloshing بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I accidentally stepped in a puddle.
[ترجمه گوگل]من به طور تصادفی پا به یک گودال گذاشتم
[ترجمه ترگمان]من اتفاقی تو یه گودال قدم گذاشتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The gravel was puddling with the mud.
[ترجمه گوگل]سنگریزه با گل و لای لجن می زد
[ترجمه ترگمان]ماسه پوشیده از گل بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The baby alternately dozed and puddled.
[ترجمه گوگل]نوزاد به تناوب چرت می زد و آب می زد
[ترجمه ترگمان]بچه گاه چرت می زد و چرت می زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The photograph showed a man lying prone on the pavement[sentence dictionary], a puddle of blood about his head.
[ترجمه گوگل]این عکس مردی را نشان می‌داد که روی پیاده‌رو دراز کشیده بود، گودالی از خون در اطراف سرش
[ترجمه ترگمان]عکس مردی را نشان داد که در حالی که روی سنگفرش پیاده رو قرار داشت، یک گودال خون در اطراف سرش نشان داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Shoppers picked their way through puddles caused by persistent rain.
[ترجمه گوگل]خریداران راه خود را از میان گودال‌های ناشی از باران مداوم انتخاب کردند
[ترجمه ترگمان]خریداران راه خود را از میان گودال های ناشی از باران مداوم برداشته اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[خاک شناسی] شله زنی

پیشنهاد کاربران

بپرس