2. The price increases are proportionate to the increases in the costs of production.
[ترجمه موسی] افزایش های قیمت متناسب با افزایش های هزینه های تولید هستند.
|
[ترجمه گوگل]افزایش قیمت ها متناسب با افزایش هزینه های تولید است [ترجمه ترگمان]افزایش قیمت ها متناسب با افزایش هزینه تولید هستند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The punishment should be proportionate to the gravity of the offence and the degree of culpability of the offender.
[ترجمه موسی] مجازات باید متناسب با شدت جرم و میزان مقصر بودن مجرم باشد.
|
[ترجمه گوگل]مجازات باید متناسب با شدت جرم و میزان مقصر بودن مجرم باشد [ترجمه ترگمان]مجازات باید متناسب با جرم جرم و میزان مقصر بودن مجرم باشد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Increasing costs resulted in proportionate increases in prices.
[ترجمه گوگل]افزایش هزینه ها منجر به افزایش متناسب قیمت ها شد [ترجمه ترگمان]افزایش هزینه ها منجر به افزایش متناسب قیمت ها شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The number of accidents is proportionate to the increased volume of traffic.
[ترجمه گوگل]تعداد تصادفات متناسب با افزایش حجم ترافیک است [ترجمه ترگمان]تعداد تصادفات متناسب با افزایش حجم ترافیک است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The cost of the ticket is proportionate to the distance you travel.
[ترجمه گوگل]هزینه بلیط متناسب با مسافتی است که طی می کنید [ترجمه ترگمان]هزینه بلیت با فاصله ای که سفر می کنید متناسب است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Inner cities have more than a proportionate share of social problems.
[ترجمه گوگل]درون شهرها بیش از سهم متناسبی از مشکلات اجتماعی دارند [ترجمه ترگمان]درونشهرها بیش از یک سهم متناسب از مشکلات اجتماعی دارند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Moreover, the seriousness of the sanction must be proportionate to the damage sustained by the worker.
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، شدت تحریم باید متناسب با خسارت وارده به کارگر باشد [ترجمه ترگمان]علاوه بر این، جدیت این حکم باید متناسب با آسیب های وارده به کارگران باشد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. This proportionate share of crime has remained fairly stable during the past decade.
[ترجمه گوگل]این سهم نسبتی از جرم در دهه گذشته نسبتاً ثابت مانده است [ترجمه ترگمان]این سهم متناسب از جرم در طول دهه گذشته نسبتا ثابت مانده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Should a corporation receive less proportionate punishment for having contaminated its workers with deadly plutonium?
[ترجمه گوگل]آیا یک شرکت باید به دلیل آلوده کردن کارگرانش به پلوتونیوم مرگبار مجازات کمتری متناسب با آن دریافت کند؟ [ترجمه ترگمان]آیا یک شرکت باید مجازات کمتری برای آلوده کردن کارگران خود با پلوتونیوم مرگبار به دست آورد؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. My one complaint is the proportionate sizing of hip to waist - the waist is large for women's trousers.
[ترجمه گوگل]یک شکایت من اندازه متناسب باسن به کمر است - کمر برای شلوار زنانه بزرگ است [ترجمه ترگمان]یک شکایت من، اندازه متناسب باسن تا کمر است - کمر برای شلوار زنان بزرگ است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. A proportionate part of your premium will then be returned to you.
[ترجمه گوگل]سپس بخشی از حق بیمه شما به شما بازگردانده می شود [ترجمه ترگمان]سپس یک بخش متناسب از حق بیمه شما به شما بازگردانده خواهد شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The curve should be proportionate to the width.
[ترجمه گوگل]منحنی باید متناسب با عرض باشد [ترجمه ترگمان]منحنی باید متناسب با عرض باشد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Proportionate to the possible membership, we represent a minuscule number of hard of hearing people.
[ترجمه گوگل]متناسب با عضویت احتمالی، تعداد کمی از افراد کم شنوا را نمایندگی می کنیم [ترجمه ترگمان]با توجه به عضویت احتمالی، ما تعداد کمی از افراد شنوایی را معرفی می کنیم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید