• : تعریف: in grammar, a word that substitutes for a noun or noun phrase, such as "he," "it," "someone," "myself," or "those".
جمله های نمونه
1. personal pronoun
ضمیر شخصی
2. plural pronoun
ضمیر جمع
3. possessive pronoun
ضمیر ملکی
4. a reciprocal pronoun
ضمیر دوسویه
5. a relative pronoun like "which"
ضمیر موصولی مانند "which"
6. an indefinite pronoun
ضمیر ناشناخته،ضمیر مبهم،ضمیرنامعین
7. "her" is a feminine pronoun
"she" عبارت است از یک ضمیر مادین (مونث).
8. "it" is an impersonal pronoun
"it" یک ضمیر غیر شخصی است.
9. "this" is a demonstrative pronoun
"this" ضمیر اشاره است.
10. the agreement of a verb and the pronoun that precedes it
مطابقت فعل با ضمیری که قبل از آن می آید
11. Most transitive verbs can take a reflexive pronoun.
[ترجمه گوگل]اکثر افعال متعدی می توانند یک ضمیر بازتابی بگیرند [ترجمه ترگمان]بیشتر افعال می توانند یک pronoun انعکاسی داشته باشند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. A reflexive pronoun can also be used as the indirect object of a verb.
[ترجمه گوگل]یک ضمیر بازتابی همچنین می تواند به عنوان مفعول غیرمستقیم یک فعل استفاده شود [ترجمه ترگمان]یک pronoun می تواند به عنوان هدف غیرمستقیم of استفاده شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The relative pronoun is often dropped if it is the object.
[ترجمه گوگل]ضمیر نسبی اگر مفعول باشد اغلب حذف می شود [ترجمه ترگمان]در صورتی که این شی مورد نظر باشد، pronoun نسبی حذف می شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. White is the pronoun of chasteness, nobility, chilly.
[ترجمه گوگل]سفید ضمیر عفت، شرافت، سرد است [ترجمه ترگمان]سفید عبارت است از chasteness، اشراف، سردی [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. In the phrase 'you are', the verb 'are' is in the second person and the word 'you' is a second-person pronoun.
[ترجمه مرضیه] در عبارت ( تو هستی ) ، فعل هستی دوم شخص است و کلمه تو ضمیر اسمی دوم شخص است
|
[ترجمه گوگل]در عبارت «تو هستی»، فعل «آری» به صورت دوم شخص و کلمه «تو» ضمیر دوم شخص است [ترجمه ترگمان]در عبارت شما، فعل در شخص دوم است و کلمه شما (pronoun)شخص دوم است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
16. In stories the subject often comes after said, says or say when it follows the actual words spoken, unless it is a pronoun. Be quiet, I have something to say.
[ترجمه گوگل]در داستانها، موضوع اغلب پس از گفتهها، گفتن یا گفتن میآید که به دنبال کلمات واقعی گفته شده باشد، مگر اینکه ضمیر باشد ساکت باش من حرفی برای گفتن دارم [ترجمه ترگمان]در داستان هایی که این موضوع اغلب بعد از آن صورت می گیرد، می گوید، و یا زمانی که کلمات واقعی را دنبال می کند، می گوید، مگر اینکه یک pronoun باشد ساکت باش، چیزی برای گفتن دارم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
مترادف ها
ضمیر (اسم)
heart, ego, mind, conscience, pronoun, soul
انگلیسی به انگلیسی
• (grammar) word used to replace nouns and noun phrases (she, we, this, etc.) in grammar, a pronoun is a word which is used instead of a noun or noun group to refer to someone or something. `he', `she', `them', and `something' are pronouns.
پیشنهاد کاربران
pronoun /ˈproʊnaʊn/ /ˈprəʊnaʊn/ معنی: ضمیر معانی دیگر: ( دستور زبان ) ضمیر، جانام ( مانند: he یا her یا which یا you یا anybody ) a word that can function by itself as a noun phrase and that refers either to the participants in the discourse ( e. g. , I, you ) or to someone or something mentioned elsewhere in the discourse ( e. g. , she, it, this ) . ... [مشاهده متن کامل]
کلمه ای که به خودی خود می تواند به عنوان یک عبارت اسمی عمل کند و یا به شرکت کنندگان در گفتمان ( مثلاً من، شما ) یا به کسی یا چیزی که در جای دیگری از گفتمان ذکر شده است ( مثلاً او، آن، این ) اشاره دارد.
ضمیر : که انواعی دارد 1. possessive pronoun reflexive pronoun 3. indefinite pronoun 4. definite pronoun 5. object pronoun 6. subject pronoun 7, impersonal pronoun 8. personal pronoun
pronoun ( زبانشناسی ) واژه مصوب: ضمیر تعریف: یکی از اقسام کلمه که به جای اسم یا گروه اسمی می نشیند
Subject میشه فاعل ۲ نوع فاعل داریم : ۱. اسامی خاص : مثل علی یا دیوید یا مایکل یا لارن ۲. ضمیر که میشه همون pronoun ضمیر اسمیه که اسم خاص نیست ولی به جای اسم ها می نشینه دو نوع ضمیر داریم : ... [مشاهده متن کامل]
۱. مفرد singular I / you / he / she / it ۲. جمع plural We You They
فرانام= ضمیر
ضمایر، که I You We She He They It یک دسته از اون حساب میشع، ( اینستا:a. to. z_english )
جانام، فرانام، جای نام، پس نام
Pro noun یعنی چی؟ Pro به معنی چی و noun به معنی چی و از کدام کلمه گرفته شده است