procurement

/proˈkjʊrmənt//prəˈkjʊəmənt/

معنی: خرید، خریداری، تهیه، بدست اوری
معانی دیگر: بدست اوری، تهیه

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: the act or process of procuring.

- The procurement of adequate sleeping quarters for the whole group was no easy feat.
[ترجمه مهدی شیخها] تهیه و تجهیز جای خواب مناسب برای کل گروه کار ساده ای نبود.
|
[ترجمه اسماعیل کریمی] تدارک خوابگاه مناسب برای کل گروه کار آسانی نبود
|
[ترجمه گوگل] تهیه اتاق خواب کافی برای کل گروه کار آسانی نبود
[ترجمه ترگمان] تهیه غذای کافی برای کل گروه کار ساده ای نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. She has responsibility for the procurement of equipment in the company.
[ترجمه گوگل]او مسئولیت تهیه تجهیزات در شرکت را بر عهده دارد
[ترجمه ترگمان]او مسئول تهیه تجهیزات در شرکت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Russia was cutting procurement of new weapons "by about 80 per cent", he said.
[ترجمه گوگل]او گفت که روسیه خرید تسلیحات جدید را «حدود 80 درصد» کاهش داده است
[ترجمه ترگمان]او گفت: \" روسیه خرید سلاح های جدید را تا حدود ۸۰ درصد کاهش داده است \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Defence budgeting and procurement do not move along different tracks from defence policy as a whole.
[ترجمه گوگل]بودجه دفاعی و تدارکات در مسیرهای متفاوتی از سیاست دفاعی به عنوان یک کل حرکت نمی کند
[ترجمه ترگمان]بودجه بندی و تدارکات دفاعی در امتداد مسیرهای مختلفی از سیاست دفاع به عنوان یک کل حرکت نمی کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Significant parts of the procurement budget are already spent in areas of high unemployment, for example warship orders.
[ترجمه گوگل]بخش قابل توجهی از بودجه تدارکاتی در حال حاضر در مناطقی با بیکاری بالا، به عنوان مثال سفارش کشتی های جنگی، هزینه می شود
[ترجمه ترگمان]بخش های مهم بودجه تدارکات در حال حاضر در مناطقی از نرخ بیکاری بالا صرف می شوند، به عنوان مثال دستورها کشتی جنگی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Those programs included the design and procurement of nationwide communications systems.
[ترجمه گوگل]این برنامه ها شامل طراحی و تهیه سیستم های ارتباطی در سراسر کشور بود
[ترجمه ترگمان]آن برنامه ها شامل طراحی و تدارک سیستم های ارتباطات در سراسر کشور بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Government purchasing Public procurement is another area where the 1992 programme calls for further progress.
[ترجمه گوگل]خرید دولتی تدارکات عمومی حوزه دیگری است که برنامه 1992 خواستار پیشرفت بیشتر است
[ترجمه ترگمان]خرید دولتی خرید عمومی منطقه ای دیگر است که در آن برنامه ۱۹۹۲ خواستار پیشرفت بیشتر شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. This means future defense procurement contracts would cost the government less money, defense officials say.
[ترجمه گوگل]مقامات دفاعی می گویند که این بدان معناست که قراردادهای تدارکات دفاعی آتی هزینه کمتری برای دولت خواهد داشت
[ترجمه ترگمان]به گفته مسئولان دفاعی، این به این معنی است که قراردادهای تدارکات دفاعی در آینده برای دولت هزینه کمتری خواهند داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Neither was involved in procurement activities.
[ترجمه گوگل]هیچ کدام در فعالیت های تدارکاتی شرکت نداشتند
[ترجمه ترگمان]هیچ یک از این دو در فعالیت های تدارکات دخیل نبودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Mr. Kenneth Carlisle Equipment procurement including development is already subject to competitive tendering wherever practicable.
[ترجمه گوگل]خرید تجهیزات آقای کنت کارلایل از جمله توسعه در حال حاضر مشمول مناقصه رقابتی در هر کجا که عملی باشد می باشد
[ترجمه ترگمان]تدارکات تجهیزات و تدارکات آقای کنت کارل ایل، از جمله توسعه در حال حاضر منوط به مناقصه رقابتی در هر جایی که ممکن است، می باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Again the opening up of public procurement procedures should result in a significant increase in intra-EC trade and industry re-structuring.
[ترجمه گوگل]باز هم باز شدن رویه‌های تدارکات عمومی باید به افزایش قابل توجهی در تجارت درون اتحادیه اروپا و تجدید ساختار صنعتی منجر شود
[ترجمه ترگمان]باز هم باز کردن رویه های تدارکات عمومی باید منجر به افزایش قابل توجه تجارت بین EC و صنعت شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Track project procurement and check against project assistant's record periodically.
[ترجمه گوگل]تدارکات پروژه را پیگیری کنید و به صورت دوره ای سوابق دستیار پروژه را بررسی کنید
[ترجمه ترگمان]تدارکات پروژه شیار و بررسی در برابر رکورد دستیار پروژه به صورت دوره ای
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. No procurement agency may fish for unlawful interests by offering bribes to the purchaser or by any other unfair means.
[ترجمه learner] Fish :دنبال گشتن . هیچ آژانس تدارکاتی با پیشنهاد رشوه به خریدار یا هر وسیله غیر قانونی دیگر
|
[ترجمه learner] هیچ آژانس تدارکاتی نمی تواند با پیشنهاد رشوه به خریدار یا هر وسیله غیرمنصفانه دیگر ، دنبال منافع غیرقانونی باشد
|
[ترجمه گوگل]هیچ آژانس تدارکاتی نمی تواند از طریق ارائه رشوه به خریدار یا هر وسیله غیرمنصفانه دیگری به دنبال منافع غیرقانونی باشد
[ترجمه ترگمان]هیچ نهاد تدارکاتی با دادن رشوه به خریدار یا به هیچ وجه ناعادلانه دیگری، ممکن است برای منافع غیر قانونی ماهی بگیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. They are reported to have a substantial budget for the procurement of military supplies.
[ترجمه گوگل]گزارش شده است که آنها بودجه قابل توجهی برای تهیه تجهیزات نظامی دارند
[ترجمه ترگمان]گزارش شده است که آن ها بودجه قابل توجهی برای تامین تدارکات نظامی دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. When air traffic controllers needed even the simplest pieces of equipment, the procurement process took 9 to 12 months.
[ترجمه گوگل]زمانی که کنترل‌کننده‌های ترافیک هوایی حتی به ساده‌ترین تجهیزات نیاز داشتند، فرآیند خرید 9 تا 12 ماه طول می‌کشید
[ترجمه ترگمان]هنگامی که کنترل ترافیک هوایی به ساده ترین قطعات تجهیزات نیاز داشت، فرآیند تدارکات ۹ تا ۱۲ ماه طول کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

خرید (اسم)
buy, purchase, procurement

خریداری (اسم)
buy, purchase, procurement

تهیه (اسم)
provision, preparation, ministration, procurement, purveyance

بدست اوری (اسم)
procurement

تخصصی

[حسابداری] تهیه و تدارک
[حقوق] کارپردازی، تهیه

انگلیسی به انگلیسی

• purchase, sale, acquisition
procurement is the act of buying or obtaining something, especially supplies for a large organization such as the army; a formal word.

پیشنهاد کاربران

✨ از مجموعه لغات GRE ✨
✍ توضیح: The act of obtaining or acquiring something, especially goods or services 🫴
🔍 مترادف: Acquisition, purchase
✅ مثال: The procurement of new equipment was essential for the project’s success.
خرید، تهیه
( خرده فروشی ) تامین ( procurement ) یک رویکرد بلندمدت و جامع تر برای به دست آوردن کالاها و خدمات برای کسب و کار است. این شامل وظایفی مانند منبع یابی فروشندگان، مذاکره و بستن قراردادها، و نگهداری سوابق
...
[مشاهده متن کامل]
است. در حالیکه خرید ( purchase ) اغلب به دنبال دریافت اقلام با بهترین قیمت به جای بهترین ارزش کلی است.

کارپردازی
( خرده فروشی ) تامین و خرید
ذخیره، ذخیره سازی
the process by which an organization buys the products or services it needs from other organizations
فرآیندی که طی آن یک سازمان محصولات یا خدمات مورد نیاز خود را از سایر سازمان ها خریداری می کند
فرآیند خرید و تهیه چیزی
...
[مشاهده متن کامل]

He vows to cut procurement costs 10% by halving the number of global suppliers.
procurement policy/procedure/rules We must ensure that the process follows strict EU procurement rules.

منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/procurement?q=procurement
( قراردادهای بیع متقابل )
نگهداشت
نگهداشت
procurement ( باستان‏شناسی )
واژه مصوب: برگیرش 2
تعریف: مرحله ای در چرخة فراوری ( behavioral processes ) که مقدم بر آمایش ( preparation ) و مصرف است و در طی آن موادِ خام آلی از طبیعت تأمین شود
تهیه و تامین
به کل فرایند خرید یا تدارک کالا یا خدمات از یک منبع خارجی که مثلا خرید از طریق مناقصه
تحصیل، دستیابی، فراهم سازی
فرایند خرید، تدارک چینی، تدارک بینی، تدارکات
بدست آوری
تجهیز ( کارگاهی )
مناقصه
تدارکات
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٨)

بپرس