procuration

/ˌprɑːkjʊˈreɪʃən//ˌprɒkjʊəˈreɪʃən/

معنی: حصول، جاکشی، تحصیل چیزی، دلالی محبت
معانی دیگر: (در اصل) اداره ی امور شخص دیگر، مباشرت، پیشکاری، وکالت، دادن وکالت رسمی، وکالت محضری (power of attorney هم می گویند)، procuance تحصیل چیزی، خرید، نیابت

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: the act of obtaining something.

(2) تعریف: the act of obtaining women for prostitution.

(3) تعریف: power of attorney.

(4) تعریف: the office or authority of someone hired to manage the affairs of another, such as a lawyer or agent.

جمله های نمونه

1. I have granted power of procuration to my chief clerk, Mr. White, whose signature is appended below.
[ترجمه گوگل]من به منشی ارشدم، آقای وایت، که امضای او در زیر ضمیمه شده است، اختیار دادرسی داده ام
[ترجمه ترگمان]آقای وایت زیر لب گفت: من به اختیار منشی اصلی خودم، آقای وایت هستم که امضای آن زیر نوشته شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. I have granted power of procuration to my chief clerk, Mr. Y., whose signature is appended below.
[ترجمه گوگل]من به منشی ارشد خود آقای ی که امضای او در زیر ضمیمه شده است، اختیار دادرسی داده ام
[ترجمه ترگمان]من به شما اجازه دادم که به منشی ارشد من مراجعه کنید که زیر امضای آن نوشته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The criminal procuration system has its deficiency.
[ترجمه گوگل]سیستم دادرسی کیفری نقص خود را دارد
[ترجمه ترگمان]نظام کیفری دارای فقر خود است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Contention for procuration is the last resort for the shareholders of a listed company to punish the management who fail to maximize the company's profits.
[ترجمه گوگل]دعوا برای تدارکات آخرین راه حل برای سهامداران یک شرکت بورسی برای مجازات مدیرانی است که نتوانند سود شرکت را به حداکثر برسانند
[ترجمه ترگمان]Contention برای procuration آخرین راه برای سهامداران یک شرکت فهرست شده برای تنبیه مدیریت است که موفق به به حداکثر رساندن سود شرکت نباشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Contention for procuration, as a way of control power transfer on the market for corporate control, possesses unique connotations and distinctive characteristics.
[ترجمه گوگل]بحث برای تدارکات، به عنوان راهی برای کنترل انتقال قدرت در بازار برای کنترل شرکت، دارای مفاهیم منحصر به فرد و ویژگی های متمایز است
[ترجمه ترگمان]Contention برای procuration، به عنوان روشی برای کنترل قدرت کنترل بر بازار برای کنترل شرکت، دارای مفاهیم ضمنی و ویژگی های متمایز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The criminal procuration system, developing from scratch in China, is the great breakthrough and progress for China's criminal procedure law.
[ترجمه گوگل]سیستم دادرسی کیفری که از ابتدا در چین توسعه یافته است، پیشرفت و پیشرفت بزرگی برای قانون آیین دادرسی کیفری چین است
[ترجمه ترگمان]نظام دادرسی کیفری، که از ابتدا در چین توسعه می یابد، پیشرفت و پیشرفت بزرگی برای قانون آیین دادرسی جنایی چین است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Problems focus on the limits of the financial sources, low ROI, high management cost, inadequate authorized procuration with the accumulating amount of the fund.
[ترجمه گوگل]مشکلات بر محدودیت منابع مالی، ROI کم، هزینه مدیریت بالا، تدارکات مجاز ناکافی با مقدار انباشته صندوق متمرکز است
[ترجمه ترگمان]مشکلات بر محدودیت های منابع مالی، بازدهی پایین، هزینه مدیریت بالا، procuration مجاز با حجم انباشته از سرمایه تمرکز دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. We have to tell you that we have authorized Mr. Henry, who has been with us for many years, to sign for our firm per procuration.
[ترجمه گوگل]باید به شما بگوییم که به آقای هنری که سال‌ها با ما بوده است، اجازه داده‌ایم تا برای شرکت ما در هر خرید امضا کند
[ترجمه ترگمان]ما باید به شما بگوییم که ما اجازه داریم اقای هنری که سال ها با ما بوده، برای شرکت ما در procuration امضا کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. We have to intimate to you that we have authorized Mr. Masuda, who has been with us for many years, to sign for our firm per procuration.
[ترجمه گوگل]ما باید به شما بگوییم که به آقای مسعودا، که سال ها با ما بوده، اجازه داده ایم که برای شرکت ما در هر خرید امضا کند
[ترجمه ترگمان]ما باید با شما ارتباط برقرار کنیم که ما به اقای Masuda اجازه دادیم که سال ها با ما بوده و برای شرکت ما در procuration ثبت نام کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. I refer you to my signature at foot, also to that of Mr. Gomi, who will sign per procuration .
[ترجمه گوگل]من شما را به امضای خود در پای پیاده ارجاع می دهم، همچنین به امضای آقای گمی که در هر دادرسی امضا خواهد کرد
[ترجمه ترگمان]به امضای من، به امضای آقای Gomi اشاره می کنم که در procuration امضا خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I refer you to my signature and also to that of Mr. Andrew, who will sign per procuration.
[ترجمه گوگل]من شما را به امضای خود و همچنین به امضای آقای اندرو ارجاع می دهم که در هر دادرسی امضا خواهد کرد
[ترجمه ترگمان]من شما را به امضای من و امضای آقای اندرو ارجاع می دهم که در procuration امضا خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. We have the honor to inform you that we have this day accorded Power of Procuration to Mr. R. G., who has faithfully assisted us for the last two years.
[ترجمه گوگل]ما مفتخریم به اطلاع شما برسانیم که در این روز به آقای R G که صادقانه در دو سال گذشته به ما کمک کرده است، اختیار دادرسی اعطا کردیم
[ترجمه ترگمان]ما این افتخار را داریم که به شما اطلاع دهیم که امروز ما با قدرت of به آقای آر جی که طی دو سال اخیر وفادارانه به ما کمک کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. I to my signature at foot, also to that of A, who will sign per procuration.
[ترجمه گوگل]من به امضای خود در پا، همچنین به امضای A، که در هر دادرسی امضا خواهد کرد
[ترجمه ترگمان]من پای خود را به پای آ که در هر procuration امضا خواهد کرد به امضا رساندم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The exigencies of my business necessitating my frequent absence abroad power of procuration to Mr. H.
[ترجمه گوگل]ضرورت های شغلی من که غیبت مکرر من در خارج از کشور را ایجاب می کند، اختیار دادرسی به آقای ح
[ترجمه ترگمان]ضرورت ایجاب می کرد که در غیبت طولانی من در خارج از کشور، قدرت زیادی برای آقای اچ اس وجود داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. I refer you to my signature at foot, also to that of Mr. G., who will sign per procuration.
[ترجمه گوگل]من شما را به امضای خود در پای پیاده ارجاع می دهم، همچنین به امضای آقای G که در هر دادرسی امضا خواهد کرد
[ترجمه ترگمان]به امضای من در پای آقای جی اشاره می کنم که هر per امضا خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

حصول (اسم)
reach, gain, attainment, acquisition, recovery, procuration

جاکشی (اسم)
bawdry, procuration

تحصیل چیزی (اسم)
recovery, procuration

دلالی محبت (اسم)
procuration

تخصصی

[حقوق] وکالت، نمایندگی، مباشرت، تهیه، تحصیل

انگلیسی به انگلیسی

• agency, management of another's affairs; letter of appointment as an agent; procurement, act of obtaining or acquiring

پیشنهاد کاربران

بپرس