• (1)تعریف: of, pertaining to, or belonging to a prince.
- He wears the princely crown only on rare occasions.
[ترجمه گوگل] او تنها در موارد نادر تاج شاهزاده را بر سر می گذارد [ترجمه ترگمان] او تنها در موارد نادر تاج سلطنتی را بر سر می گذارد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2)تعریف: characteristic of or suitable to a prince; splendid; extravagant.
- Our host gave us a princely meal that we would not soon forget.
[ترجمه گوگل] میزبان ما یک غذای شاهزاده به ما داد که به زودی فراموش نمی کنیم [ترجمه ترگمان] میزبان ما یک غذای شاهانه به ما داد که به زودی فراموش نخواهیم کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
جمله های نمونه
1. My savings had now reached the princely sum of £30.
[ترجمه گوگل]پس انداز من اکنون به مبلغ شاهزاده 30 پوند رسیده بود [ترجمه ترگمان]پس از آن پس انداز من به مبلغ < Number > ۳۰ < \/ Number > پوند رسید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. For his first book he received the princely sum of $ 400.
[ترجمه masome ayazi] برای اولین کتاب خودمبلغ خوب400دلاری دریافت کرد
|
[ترجمه گوگل]برای اولین کتاب خود مبلغ شاهزاده ای 400 دلار دریافت کرد [ترجمه ترگمان]برای نخستین بار مبلغ < Number > ۴۰۰ < \/ Number > دلار را دریافت کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. He enjoys being munificent on a princely scale.
[ترجمه گوگل]او از بزرگواری در مقیاس شاهزاده لذت می برد [ترجمه ترگمان]او از سخاوتمندانه بودن در یک ترازوی شاهانه برخوردار است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. It'll cost them the princely sum of seventy-five pounds.
[ترجمه گوگل]این مبلغ هفتاد و پنج پوند برای آنها هزینه خواهد داشت [ترجمه ترگمان]هفتاد و پنج پوند برای آن ها هزینه خواهد داشت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. I bought a bike for the princely sum of £20!
[ترجمه گوگل]من یک دوچرخه به مبلغ شاهزاده 20 پوند خریدم! [ترجمه ترگمان]من برای مجموع ۲۰ پوند یک دوچرخه خریدم! [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. They paid me the princely sum of 50 p.
[ترجمه گوگل]مبلغ شاهزاده 50 پ را به من پرداختند [ترجمه ترگمان]آن ها مبلغ < Number > ۵۰ < \/ Number > دوک را به من دادند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. She and the other workers received the princely sum of $14 for the evening's work.
[ترجمه گوگل]او و سایر کارگران مبلغ شاهزاده 14 دلار را برای کار عصر دریافت کردند [ترجمه ترگمان]او و سایر کارگران مبلغ < Number > ۱۴ < \/ Number > دلار برای کار عصر دریافت کردند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Our local CAA-approved doctor charges the princely sum of £65 for similar services.
[ترجمه گوگل]پزشک محلی مورد تایید CAA ما مبلغ شاهزاده ای 65 پوند را برای خدمات مشابه دریافت می کند [ترجمه ترگمان]پزشک محلی بازرسی مالی داخلی ما مبلغ < Number > ۶۵ < \/ Number > پوند برای خدمات مشابه هزینه می کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. They would happily pay out princely sums for completely new garments made from superior imported cloths.
[ترجمه گوگل]آنها با خوشحالی مبالغ شاهزاده ای را برای لباس های کاملاً جدید که از پارچه های وارداتی برتر ساخته شده بودند پرداخت می کردند [ترجمه ترگمان]آن ها با خوشحالی مبالغ کلانی را برای لباس های کاملا جدید که از پارچه های وارداتی برتر درست شده بودند، پرداخت می کردند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. As the number of these dwindled, princely jurisdiction apparently reached its low point.
[ترجمه گوگل]با کاهش تعداد این افراد، صلاحیت سلطنتی ظاهراً به نقطه پایین خود رسید [ترجمه ترگمان]از آنجا که تعداد این منابع کاهش یافته است، حوزه قضایی princely ظاهرا به نقطه پایینی خود رسیده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. The Fatimids gave their princely fabrics the color of light; their robes and turbans were white and gold.
[ترجمه گوگل]فاطمیان به پارچه های شهریاری خود رنگ نور می دادند; عباها و عمامه هایشان سفید و طلایی بود [ترجمه ترگمان]فاطمیان پارچه سلطنتی خود را رنگ نور گرفتند؛ جامه و عمامه آن ها سفید و طلایی بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. A princely welcome awaited them.
[ترجمه گوگل]استقبال شاهزاده ای در انتظار آنها بود [ترجمه ترگمان]یک استقبال شاهانه منتظر آن ها بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. And young activists can win the princely sum of £100 if they come up with the winning slogan.
[ترجمه گوگل]و فعالان جوان در صورت ارائه شعار برنده می توانند مبلغ شاهزاده 100 پوند را برنده شوند [ترجمه ترگمان]و اگر آن ها با شعار برنده برسند، فعالان جوان می توانند در مجموع ۱۰۰ پوند برنده شوند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. This was a princely sum in the year of our Lord, 192
[ترجمه گوگل]این مبلغ شهریاری در سال پروردگار ما 192 بود [ترجمه ترگمان]این یک مجموع princely در سال لرد ما، ۱۹۲ بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
انگلیسی به انگلیسی
• characteristic of a prince, like a prince; noble, aristocratic, stately something that is princely belongs to a prince or is suitable for a prince. a princely sum of money is a large sum of money.
پیشنهاد کاربران
a princely amount of money is very large – often used humorously to mean a very small amount of money