princely

/ˈprɪnsli//ˈprɪnsli/

شهوار، شهسان، شاهانه، پرشکوه، شکوهمند، مجلل، عالی، باشکوه، پرشوکت، شاهزاده وار، درخور شاهزادگان، شاهوار، ملوکانه

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
حالات: princelier, princeliest
مشتقات: princeliness (n.)
(1) تعریف: of, pertaining to, or belonging to a prince.

- He wears the princely crown only on rare occasions.
[ترجمه گوگل] او تنها در موارد نادر تاج شاهزاده را بر سر می گذارد
[ترجمه ترگمان] او تنها در موارد نادر تاج سلطنتی را بر سر می گذارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: characteristic of or suitable to a prince; splendid; extravagant.

- Our host gave us a princely meal that we would not soon forget.
[ترجمه گوگل] میزبان ما یک غذای شاهزاده به ما داد که به زودی فراموش نمی کنیم
[ترجمه ترگمان] میزبان ما یک غذای شاهانه به ما داد که به زودی فراموش نخواهیم کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. My savings had now reached the princely sum of £30.
[ترجمه گوگل]پس انداز من اکنون به مبلغ شاهزاده 30 پوند رسیده بود
[ترجمه ترگمان]پس از آن پس انداز من به مبلغ < Number > ۳۰ < \/ Number > پوند رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. For his first book he received the princely sum of $ 400.
[ترجمه masome ayazi] برای اولین کتاب خودمبلغ خوب400دلاری دریافت کرد
|
[ترجمه گوگل]برای اولین کتاب خود مبلغ شاهزاده ای 400 دلار دریافت کرد
[ترجمه ترگمان]برای نخستین بار مبلغ < Number > ۴۰۰ < \/ Number > دلار را دریافت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He enjoys being munificent on a princely scale.
[ترجمه گوگل]او از بزرگواری در مقیاس شاهزاده لذت می برد
[ترجمه ترگمان]او از سخاوتمندانه بودن در یک ترازوی شاهانه برخوردار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. It'll cost them the princely sum of seventy-five pounds.
[ترجمه گوگل]این مبلغ هفتاد و پنج پوند برای آنها هزینه خواهد داشت
[ترجمه ترگمان]هفتاد و پنج پوند برای آن ها هزینه خواهد داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. I bought a bike for the princely sum of £20!
[ترجمه گوگل]من یک دوچرخه به مبلغ شاهزاده 20 پوند خریدم!
[ترجمه ترگمان]من برای مجموع ۲۰ پوند یک دوچرخه خریدم!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. They paid me the princely sum of 50 p.
[ترجمه گوگل]مبلغ شاهزاده 50 پ را به من پرداختند
[ترجمه ترگمان]آن ها مبلغ < Number > ۵۰ < \/ Number > دوک را به من دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. She and the other workers received the princely sum of $14 for the evening's work.
[ترجمه گوگل]او و سایر کارگران مبلغ شاهزاده 14 دلار را برای کار عصر دریافت کردند
[ترجمه ترگمان]او و سایر کارگران مبلغ < Number > ۱۴ < \/ Number > دلار برای کار عصر دریافت کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Our local CAA-approved doctor charges the princely sum of £65 for similar services.
[ترجمه گوگل]پزشک محلی مورد تایید CAA ما مبلغ شاهزاده ای 65 پوند را برای خدمات مشابه دریافت می کند
[ترجمه ترگمان]پزشک محلی بازرسی مالی داخلی ما مبلغ < Number > ۶۵ < \/ Number > پوند برای خدمات مشابه هزینه می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. They would happily pay out princely sums for completely new garments made from superior imported cloths.
[ترجمه گوگل]آنها با خوشحالی مبالغ شاهزاده ای را برای لباس های کاملاً جدید که از پارچه های وارداتی برتر ساخته شده بودند پرداخت می کردند
[ترجمه ترگمان]آن ها با خوشحالی مبالغ کلانی را برای لباس های کاملا جدید که از پارچه های وارداتی برتر درست شده بودند، پرداخت می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. As the number of these dwindled, princely jurisdiction apparently reached its low point.
[ترجمه گوگل]با کاهش تعداد این افراد، صلاحیت سلطنتی ظاهراً به نقطه پایین خود رسید
[ترجمه ترگمان]از آنجا که تعداد این منابع کاهش یافته است، حوزه قضایی princely ظاهرا به نقطه پایینی خود رسیده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The Fatimids gave their princely fabrics the color of light; their robes and turbans were white and gold.
[ترجمه گوگل]فاطمیان به پارچه های شهریاری خود رنگ نور می دادند; عباها و عمامه هایشان سفید و طلایی بود
[ترجمه ترگمان]فاطمیان پارچه سلطنتی خود را رنگ نور گرفتند؛ جامه و عمامه آن ها سفید و طلایی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. A princely welcome awaited them.
[ترجمه گوگل]استقبال شاهزاده ای در انتظار آنها بود
[ترجمه ترگمان]یک استقبال شاهانه منتظر آن ها بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. And young activists can win the princely sum of £100 if they come up with the winning slogan.
[ترجمه گوگل]و فعالان جوان در صورت ارائه شعار برنده می توانند مبلغ شاهزاده 100 پوند را برنده شوند
[ترجمه ترگمان]و اگر آن ها با شعار برنده برسند، فعالان جوان می توانند در مجموع ۱۰۰ پوند برنده شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. This was a princely sum in the year of our Lord, 192
[ترجمه گوگل]این مبلغ شهریاری در سال پروردگار ما 192 بود
[ترجمه ترگمان]این یک مجموع princely در سال لرد ما، ۱۹۲ بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• characteristic of a prince, like a prince; noble, aristocratic, stately
something that is princely belongs to a prince or is suitable for a prince.
a princely sum of money is a large sum of money.

پیشنهاد کاربران

بپرس