prevention

/priˈvenʃn̩//prɪˈvenʃn̩/

معنی: جلو گیری، منع، ممانعت، پیش گیری، پیش بندی
معانی دیگر: بازداری، (بیماری) پیشگیری

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: the act or process of preventing.

(2) تعریف: an obstacle that keeps something from happening.

جمله های نمونه

1. crime prevention
جلوگیری از جنایت

2. an ounce of prevention is better than a pound of cure
یک ذره پیشگیری از یک عالمه درمان بهتر است.

3. an ounce of prevention is better than a pound of cure
یک ذره پیشگیری بهتر از یک عالمه درمان است.

4. An ounce of prevention is worth a pound of cure.
[ترجمه راضیه دهقانی زاده ] اندکی پیشگیری بهتر از هزاربار درمان است
|
[ترجمه علی ماشا اله زاده] یک مثقال پیشگیری می ارزد به یک خروار معالجه
|
[ترجمه فاطمه] پیشگیری بهتر از درمان است
|
[ترجمه گوگل]یک اونس پیشگیری ارزش یک پوند درمان را دارد
[ترجمه ترگمان]یک اونس جلوگیری ارزش یک پوند درمان را دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. For help on crime prevention, call our 24-hour advice line.
[ترجمه گوگل]برای کمک به پیشگیری از جرم، با خط مشاوره 24 ساعته ما تماس بگیرید
[ترجمه ترگمان]برای کمک به پیش گیری از جرم، توصیه ۲۴ ساعته مان را فراخوانی کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Educating new drivers is important for the prevention of accidents.
[ترجمه گوگل]آموزش رانندگان جدید برای پیشگیری از حوادث مهم است
[ترجمه ترگمان]آموزش رانندگان جدید برای پیش گیری از حوادث مهم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Stores spend more and more on crime prevention every year.
[ترجمه گوگل]فروشگاه ها هر سال بیشتر و بیشتر برای پیشگیری از جرم هزینه می کنند
[ترجمه ترگمان]فروشگاه های در هر سال بیشتر و بیشتری در پیش گیری از جرم صرف می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The fire prevention branch inspects factories and all sorts of public buildings.
[ترجمه گوگل]شعبه پیشگیری از آتش سوزی کارخانه ها و انواع ساختمان های عمومی را بازرسی می کند
[ترجمه ترگمان]شعبه جلوگیری از آتش سوزی کارخانه ها و انواع ساختمان های عمومی را بازرسی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Prevention also plays a central role in traditional medicine.
[ترجمه گوگل]پیشگیری نیز در طب سنتی نقش اساسی دارد
[ترجمه ترگمان]پیش گیری نیز نقشی مرکزی در پزشکی سنتی ایفا می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. This year's budget for AIDS prevention probably won't be much higher.
[ترجمه گوگل]بودجه امسال برای پیشگیری از ایدز احتمالاً خیلی بیشتر نخواهد بود
[ترجمه ترگمان]احتمالا بودجه امسال برای پیش گیری از ایدز بسیار بالاتر نخواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Effective crime prevention must be our main goal.
[ترجمه گوگل]پیشگیری موثر از جرم باید هدف اصلی ما باشد
[ترجمه ترگمان]پیش گیری از جرم موثر باید هدف اصلی ما باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Crime prevention had to be given more prominence.
[ترجمه گوگل]باید به پیشگیری از جرم اهمیت بیشتری داده شود
[ترجمه ترگمان]پیش گیری از جرم باید برجسته تر شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Prevention is better than cure, so start looking after your heart now.
[ترجمه مهدی] پیشگیری بهتر از درمان است، لذا مراقبت از قلبتان را از هم اکنون آغاز کنید
|
[ترجمه گوگل]پیشگیری بهتر از درمان است، پس از همین حالا مراقب قلب خود باشید
[ترجمه ترگمان]پیش گیری بهتر از درمان است، پس حالا مراقب قلب خود باشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The nutrition plays a role in the prevention of nearsightedness.
[ترجمه گوگل]تغذیه در پیشگیری از نزدیک بینی نقش دارد
[ترجمه ترگمان]تغذیه نقش مهمی در پیش گیری از nearsightedness ایفا می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Remember that prevention is better than cure, so brush your teeth at least twice a day and visit your dentist for regular check-ups.
[ترجمه گوگل]به یاد داشته باشید که پیشگیری بهتر از درمان است، بنابراین حداقل دو بار در روز دندان های خود را مسواک بزنید و برای معاینات منظم به دندانپزشک خود مراجعه کنید
[ترجمه ترگمان]به یاد داشته باشید که پیش گیری بهتر از درمان است، پس حداقل دو بار در روز دندان خود را مسواک بزنید و برای معاینه منظم به دندان پزشک خود مراجعه کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. We need a positive programme of crime prevention.
[ترجمه گوگل]ما به برنامه ای مثبت برای پیشگیری از جرم نیاز داریم
[ترجمه ترگمان]ما به یک برنامه مثبت پیش گیری از جرم نیاز داریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

جلوگیری (اسم)
abatement, curb, prevention, snub, countercheck, suppression, restraint, interdict, obstruction, blockage, restriction, preservation, interdiction, debarment, forbiddance, interception, stoppage

منع (اسم)
prevention, ban, veto, averting, prohibition, forbidding, inhibition, hindrance, withholding, checking, interdiction, hindering, forbiddance

ممانعت (اسم)
prevention, prohibition, exclusion, curbing, interdiction, debarment, forbiddance

پیش گیری (اسم)
prevention, debarment

پیش بندی (اسم)
prevention

انگلیسی به انگلیسی

• aversion, avoidance; act of delaying, act of forestalling; hindrance, impediment
prevention is action that prevents something from happening.

پیشنهاد کاربران

prevent : جلوگیری کردن ، پیشگیری کردن
prevention : جلوگیری ، پیشگیری
preventive : جلوگیری کننده ، پیشگیری کننده
preventable : قابل جلوگیری / پیشگیری
preventively :بطور جلوگیری کننده / پیشگیری کننده
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : prevent
✅️ اسم ( noun ) : prevention
✅️ صفت ( adjective ) : preventive / preventable
✅️ قید ( adverb ) : preventively
در بعضی موارد پیشروی هم معنی میده. مثلا در مورد بیماریهای صعب العلاج که در بهبود پیشروی حاصل میشود
prevention ( پزشکی )
واژه مصوب: پیشگیری 1
تعریف: جلوگیری از ابتلا به بیماری
پیشگیری: هر نوع اقدام یا برنامه ای که مانع از به وجود آمدن یک اختلال، بیماری یا آسیب اجتماعی می شود. در حال حاضر پیشگیری، علمی بین رشته ای محسوب می شود ( برای اطلاعات بیشتر مراجعه کنید به: روانشناسی پیشگیری نوشته جان ال رومانو، ترجمه حسین ناصری، چاپ وزارت علوم، 1396 )

بپرس