pretentious

/priˈtenʃəs//prɪˈtenʃəs/

معنی: پرمدعا، پر جلوه، پر ادعا ومتظاهر
معانی دیگر: متظاهر، وانمودکننده، پرباد و فیس، خودنما، اهل به رخ دیگران کشیدن، سالوس، ریاکار، (به طور متظاهرانه) با شکوه، ظاهر فریب، پرزرق و برق

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: pretentiously (adv.), pretentiousness (n.)
(1) تعریف: assuming or marked by an air of importance or superiority that is unwarranted.
مترادف: arrogant, bombastic, conceited, highfalutin, hoity-toity, inflated, overblown, pompous, self-important
متضاد: earthy, humble, simple, unaffected, unpretentious
مشابه: assuming, haughty, lofty, portentous, presuming, proud, stuck-up, vain

- She had acquired a British accent while living abroad that made her sound pretentious to some of her old acquaintances.
[ترجمه بهار] او در زمان زندگی خارج از کشور لهجه بریتانیایی گرفته بود که برای برخی آشنایانش متظاهرانه بنظر می رسید
|
[ترجمه گوگل] او زمانی که در خارج از کشور زندگی می‌کرد لهجه بریتانیایی پیدا کرده بود که باعث می‌شد برای برخی از آشنایان قدیمی‌اش ظاهری پرمدعا داشته باشد
[ترجمه ترگمان] او در حالی که در خارج از کشور زندگی می کرد لهجه انگلیسی به دست آورده بود که باعث می شد صدایش پر از دوست و آشناه ای قدیمیش باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- He'd become so pretentious after winning this prestigious award that his wife felt she no longer knew him.
[ترجمه بهار] او پس از بردن این جایزه معتبر چنان فخر می فروخت که همسرش احساس می کرد دیگر او را نمی‍شناسد.
|
[ترجمه گوگل] او پس از برنده شدن این جایزه معتبر آنقدر پرمدعا شده بود که همسرش احساس کرد دیگر او را نمی شناسد
[ترجمه ترگمان] بعد از برنده شدن این جایزه معتبر، چنان پر زرق و برق شده بود که همسرش احساس کرد دیگر او را نمی شناسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The student council president gave such a pretentious speech that some students started to boo.
[ترجمه بهار] رییس شورای دانشجویی سخنرانی بسیار متظاهرانه ای کرد که برخی دانشجویان او را هو کردند.
|
[ترجمه مهدیا همتان] رئیس شورای دانش آموزان چنان سخنرانی خودنمایانه ای کرد که بعضی از دانش آموزان اورا هو کردند
|
[ترجمه گوگل] رئیس شورای دانش آموزی آنقدر سخنان پرمدعای ایراد کرد که برخی دانش آموزان شروع به هو کردن کردند
[ترجمه ترگمان] رئیس شورای دانش آموزان چنان سخنرانی pretentious ایراد کرد که برخی از دانشجویان شروع به هو کردن کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: making or inclined to make a showy display of one's wealth, achievements, or the like; ostentatious.
مترادف: grandiose, opulent, ostentatious, pompous
متضاد: humble, simple, unpretentious
مشابه: camp, elaborate, fancy, highfalutin, lavish, showy

- With their new-found wealth, the couple purchased a luxurious and pretentious home in a well-to-do neighborhood.
[ترجمه گوگل] این زوج با ثروتی که به تازگی پیدا کرده اند، خانه ای مجلل و مجلل در محله ای مرفه خریداری کردند
[ترجمه ترگمان] این زوج با ثروت تازه یافته خود خانه ای مجلل و پر زرق و برق را در یک محله خوب خریداری کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. a pretentious fraud who has attached himself to poets and artists
شیاد متظاهری که خود را به شعرا و هنرمندان چسبانده است

2. a pretentious house
یک خانه ی ظاهر فریب

3. the pretentious patter of some sociologists
زبان حرفه ای خودنمایانه ی برخی از جامعه شناسان

4. He spouts a load of pretentious nonsense and people are stupid enough to believe him!
[ترجمه گوگل]او انبوهی از مزخرفات ادعایی را بیرون می زند و مردم آنقدر احمق هستند که او را باور کنند!
[ترجمه ترگمان]او یک مشت چرندیات پر زرق و برق می زند و مردم آنقدر احمق هستند که حرفش را باور کنند!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. His response was full of pretentious nonsense.
[ترجمه گوگل]پاسخ او پر از مزخرفات ادعایی بود
[ترجمه ترگمان]جواب او پر از چرندیات پر زرق و برق بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Stripped of their pretentious verbiage, his statements come dangerously close to inviting racial hatred.
[ترجمه گوگل]اظهارات او که از لفظ پرمدعای خود خلع شده اند، به طرز خطرناکی به ایجاد نفرت نژادی نزدیک می شوند
[ترجمه ترگمان]Stripped از لاف و گزاف their، اظهارات او به طور خطرناکی نزدیک به دعوت به نفرت نژادی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Most of the poems were pretentious dross.
[ترجمه مریم سالک زمانی] اشعار او عمدتا خزعبلاتی پرتکلف است.
|
[ترجمه گوگل]بیشتر اشعار پرمدعا بود
[ترجمه ترگمان]بیشتر شعر هاش پر زرق و برق بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. It was just an ordinary house-nothing pretentious.
[ترجمه مریم سالک زمانی] خانه مذکور ، خانه ای معمولی بدون هرگونه زرق و برق بود.
|
[ترجمه گوگل]این فقط یک خانه معمولی بود - هیچ چیز پر ادعا
[ترجمه ترگمان]فقط یک خانه معمولی بود - چیز پرمدعا نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. It may seem pretentious to say so but it is intended in Gramsci's terms as an organic intellectual work.
[ترجمه گوگل]ممکن است گفتن چنین ادعایی به نظر تظاهرآمیز به نظر برسد، اما به تعبیر گرامشی به عنوان یک اثر فکری ارگانیک در نظر گرفته شده است
[ترجمه ترگمان]شاید اغراق آمیز به نظر برسد، اما در نظر Gramsci به عنوان یک کار فکری ارگانیک در نظر گرفته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He has a pretentious style of writing, using four very difficult words where one simple one would do.
[ترجمه مریم سالک زمانی] سبک نگارش او پرتکلف است، جایی که با یک کلمه ساده می توان مقصود را رساند، او از چهار کلمه بسیار دشوار استفاده می کند.
|
[ترجمه گوگل]او سبکی پرمدعا در نوشتن دارد و از چهار کلمه بسیار دشوار استفاده می کند که یکی ساده می تواند انجام دهد
[ترجمه ترگمان]او سبک pretentious نویسی دارد و با استفاده از چهار واژه بسیار دشوار که در آن یک کار ساده می تواند انجام دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Just get some samples together, print up pretentious business cards, inflate values, rent out tent space and voila!
[ترجمه گوگل]فقط چند نمونه را جمع آوری کنید، کارت ویزیت های پرمدعا را چاپ کنید، ارزش ها را افزایش دهید، فضای چادر و voila را اجاره دهید!
[ترجمه ترگمان]فقط مقداری از نمونه ها را با هم جمع کنید، کارت های تجاری گنده را چاپ کنید، مقادیر زیادی باد کنید، فضای چادر را اجاره کنید و کار کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Arrogant or pretentious wives can sometimes kill the political ambitions of their husbands.
[ترجمه گوگل]همسران متکبر یا متظاهر گاهی اوقات می توانند جاه طلبی های سیاسی شوهرانشان را بکشند
[ترجمه ترگمان]همسران Arrogant یا pretentious گاهی اوقات جاه طلبی های سیاسی شوهران خود را می کشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The restaurant is stuffy, pretentious, and ridiculously expensive.
[ترجمه گوگل]رستوران خفه‌کننده، پرمدعا و به‌طور مسخره‌ای گران است
[ترجمه ترگمان]رستوران خفه و متظاهر است و به طرز مسخره ای گرونه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He complained that my titles were vague and pretentious, and smelt of the blue-stocking.
[ترجمه گوگل]او شکایت کرد که عنوان‌های من مبهم و ادعایی است و بوی جوراب آبی را می‌دهد
[ترجمه ترگمان]شکایت می کرد که titles مبهم و پر زرق و برق است و بوی جوراب آبی به مشام می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Bangers and mash is better than pretentious nouvellecuisine, though you can probably be a little more original!
[ترجمه گوگل]Bangers and Mash بهتر از غذاهای جدید پرمدعا است، اگرچه احتمالاً می توانید کمی اصیل تر باشید!
[ترجمه ترگمان]له وین و له له بهتر از تظاهر به تظاهر کردن است، هر چند که شما احتمالا یک خرده more!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

پرمدعا (صفت)
bigheaded, pretentious, goopy

پر جلوه (صفت)
loud, showy, pretentious, resplendent, lustrous, stagy

پر ادعا و متظاهر (صفت)
pretentious

انگلیسی به انگلیسی

• impersonating, putting on a false appearance; pretending, feigning; arrogant, haughty
someone or something that is pretentious tries to appear more important or significant than they really are.

پیشنهاد کاربران

✍ توضیح: Trying to seem more important or cultured than one really is 🎩💼
🔍 مترادف: Arrogant
✅ مثال: His pretentious attitude at the dinner party annoyed everyone.
گزافه گو - خودنما - پرطمطراق
شخص دارای شخصیت نمایشی
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : pretend
✅️ اسم ( noun ) : pretense ( pretence ) / pretension / pretender / pretentiousness
✅️ صفت ( adjective ) : pretend / pretentious
✅️ قید ( adverb ) : pretentiously
✅خودمهم ( یا باهوش یا غیره ) جلوه دهنده
✅شخصی ( که ) خود را چیزی نشون میده که عملاً نیست
"All Hat And No Cattle"
PROVERB
Meaning: ⭐Pretentious⭐, full of bluster
Example: He’s all hat and no cattle. If we put up a united front against him, he’ll crumble
خودککه پندار
adjective
[more pretentious; most pretentious] disapproving :
🔴 having or showing the unpleasant quality of people who want to be regarded as more impressive, successful, or important than they really are
...
[مشاهده متن کامل]

🔵He's a pretentious snob.
🔵a pretentious restaurant/movie
🔵The houses in the neighborhood are large and pretentious.
🔵He uses pretentious language.
🔵 Even if the name ( ACE ) seems pretentious as hell when you look at the meaning, I love how it looks and sounds. It makes me think of a confident and generous, if a little impulsive man whenever I hear it. Then again, that may be just because I tend to associate this name with Ace Grit from Bakugan: New Vestroia, but oh well.
پر جلوه - بیش از حد خود پرست - خودنما - کسی که خیلی به رخ دیگران میکشه خودشو

افاده ایی
اهل فیس و فخرفروشی

بپرس