presumably

/prəˈzuːməbli//prɪˈzjuːməbli/

معنی: احتمالا
معانی دیگر: احتمالا

بررسی کلمه

قید ( adverb )
• : تعریف: judging by what may reasonably be guessed or assumed.
مشابه: probably

- He hasn't eaten all day and he's presumably hungry.
[ترجمه Nora] او تمام روز هیچ نخورده و احتمالاً گرسنه است.
|
[ترجمه موسی] او تمام روز غذا نخورده و احتمالاً گرسنه است.
|
[ترجمه گوگل] او تمام روز را چیزی نخورده است و احتمالاً گرسنه است
[ترجمه ترگمان] تمام روز غذا نخورده و احتمالا گرسنه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- She's a grown woman; presumably, she can make such decisions herself.
[ترجمه موسی] او یک زن بالغ است. احتمالاً خودش می تواند چنین تصمیماتی بگیرد.
|
[ترجمه گوگل] او یک زن بالغ است احتمالاً او خودش می تواند چنین تصمیماتی بگیرد
[ترجمه ترگمان] او زن بالغی است؛ احتمالا خودش هم می تواند چنین تصمیمی بگیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. It's raining, which presumably means that your football match will be cancelled.
[ترجمه موسی] باران می بارد ، این یحتمل ( احتمالاً ) به معنای لغو مسابقه فوتبال شما خواهد بود.
|
[ترجمه گوگل]باران می بارد، که احتمالاً به این معنی است که مسابقه فوتبال شما لغو خواهد شد
[ترجمه ترگمان]باران می بارد، که احتمالا به این معنی است که مسابقه فوتبال شما لغو خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. She is aware of the difficulties, presumably?
[ترجمه موسی] لابد او از مشکلات آگاه است؟
|
[ترجمه اصغر] آیا احتمالش هست که از مشکلات آگاه باشد؟
|
[ترجمه گوگل]او از مشکلات آگاه است، احتمالا؟
[ترجمه ترگمان]احتمالا او از مشکلات آگاه است؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He had gone to the reception desk, presumably to check out.
[ترجمه وحیدراسخی] اوبه پذیرش هتل احتمالابرای تسویه حساب مراجعه کرده بود.
|
[ترجمه گوگل]احتمالاً برای چک کردن به میز پذیرش رفته بود
[ترجمه ترگمان]او به میز پذیرش رفته بود و احتمالا چک را بررسی کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The government will presumably sit on the report until after the election.
[ترجمه گوگل]دولت احتمالاً تا پس از انتخابات بر روی این گزارش خواهد نشست
[ترجمه ترگمان]دولت احتمالا تا پس از انتخابات بر روی این گزارش خواهد نشست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Presumably the bad weather has delayed the flight.
[ترجمه گوگل]احتمالاً هوای بد پرواز را به تاخیر انداخته است
[ترجمه ترگمان]احتمالا آب و هوای بد این پرواز را به تاخیر انداخته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He will presumably resign in view of the complete failure of his policy.
[ترجمه رامین] او به احتمال خیلی زیاد با توجه به ناکامی کامل سیاستش، استعفا خواهد داد.
|
[ترجمه گوگل]او احتمالاً با توجه به شکست کامل سیاست خود استعفا خواهد داد
[ترجمه ترگمان]او احتمالا از نظر شکست کامل سیاست خود استعفا خواهد داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The report is presumably correct.
[ترجمه رامین] این گزارش به احتمال بسیار زیاد درست است.
|
[ترجمه گوگل]احتمالاً گزارش درست است
[ترجمه ترگمان]این گزارش احتمالا درست است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Presumably he just forgot to send the letter.
[ترجمه گوگل]احتمالاً او فقط نامه را فراموش کرده است
[ترجمه ترگمان]احتمالا یادش رفته نامه رو بفرسته
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Presumably this is where the accident happened.
[ترجمه گوگل]احتمالاً این همان جایی است که تصادف رخ داده است
[ترجمه ترگمان]احتمالا این همون جاییه که تصادف اتفاق افتاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. You'll be taking the car, presumably?
[ترجمه گوگل]احتمالاً شما ماشین را می برید؟
[ترجمه ترگمان]احتمالا سوار ماشین میشی، احتمالا؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. They can presumably afford to buy a bigger apartment.
[ترجمه گوگل]آنها احتمالاً می توانند یک آپارتمان بزرگتر بخرند
[ترجمه ترگمان]آن ها احتمالا توان خرید یک آپارتمان بزرگ تر را دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. I couldn't concentrate, presumably because I was so tired.
[ترجمه گوگل]نمی‌توانستم تمرکز کنم، احتمالاً چون خیلی خسته بودم
[ترجمه ترگمان]نمی توانستم تمرکز کنم، احتمالا چون خیلی خسته بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Presumably, the rational shareholder would do this up to the point at which marginal benefit was equated with marginal cost.
[ترجمه گوگل]احتمالاً سهامدار منطقی این کار را تا جایی انجام می‌دهد که سود نهایی با هزینه نهایی یکسان شود
[ترجمه ترگمان]احتمالا، سهامدار منطقی این کار را به نقطه ای انجام می دهد که سود نهایی برابر با هزینه نهایی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. If the original statement requires correction it is presumably necessary to seek leave to amend although the rules are silent on this.
[ترجمه گوگل]اگر بیانیه اصلی نیاز به تصحیح داشته باشد، احتمالاً باید به دنبال مجوز برای اصلاح باشد، اگرچه قوانین در این مورد ساکت هستند
[ترجمه ترگمان]اگر اظهارنامه اصلی نیاز به اصلاح دارد، احتمالا لازم است که به دنبال مرخصی برای اصلاح باشد، اگرچه قوانین در این مورد سکوت هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Presumably the nomads brought them with them when they came.
[ترجمه گوگل]احتمالاً عشایر وقتی آمدند آنها را با خود آورده بودند
[ترجمه ترگمان]احتمالا nomads وقتی اومدن اون ها رو با خودشون اورده بودن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

احتمالا (قید)
likely, belike, maybe, presumably, haply

انگلیسی به انگلیسی

• seemingly, supposedly; apparently; assumedly, through reasonable assumption
if you say that something is presumably the case, you mean that you think it is the case, although you are not certain.

پیشنهاد کاربران

به احتمال زیاد. بر خلاف probably که صرفا یک احتمال و عدم اطمینان کافی رو نشون میده، presumably برای بیان یک احتمال قوی است:
Presumably he just forgot to send the letter.
گویا، ظاهرا، از قرار معلوم، احتمالا
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : presume
✅️ اسم ( noun ) : presumption
✅️ صفت ( adjective ) : presumptive / presumable
✅️ قید ( adverb ) : presumably
بنابه فرض
به نظر
با این فرض که، احتمالا با این فرض که
علی القاعده، احتمالاً، معمولاً، فرضاً، به طور پیش فرض
گویی
presumably ( adv ) = احتمالاً، فرضاً ( به طور فرضی ) ، یحتمل، لابد
مترادف با کلمه: supposedly ( adv )
Definition = عادت به آنچه که فکر می کنید در نظر گرفتن یک شرایط احتمالی است/
examples:
...
[مشاهده متن کامل]

1 - he is presumably dead.
او احتمالاً مرده است.
2 - The old wreck was presumably located to the southwest of Florida.
احتمالاً لاشه قدیمی کشتی در جنوب غربی فلوریدا واقع شده است.
3 - They can presumably afford to buy a bigger apartment.
آنها احتمالاً توانایی خرید یک آپارتمان بزرگتر را دارند.
4 - Presumably he just forgot to send the letter.
لابد او فقط فراموش کرده است که نامه را ارسال کند.

There was a rack by the door presumably meant for umbrellas
▪️▪️▪️
SYN: likely
قریب به یقین
احتمالا
به طور فرضی
Probably احتمالا
پیش فرض
قاعدتاً
ظاهراً
به نظر می رسه
احتمال زیاد، احتمال داده میشود، به احتمال اینکه، احتمالی که بر اساس شواهد بدست امده
به احتمال قوی

به احتمل زیاد
طاهراً، از قرار معلوم، احتمالاً
پس حتما_حتما
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٣)

بپرس