premium

/ˈpriːmiəm//ˈpriːmɪəm/

معنی: وثیقه، جایزه، انعام، حق العمل، حق بیمه، پاداش عمل، پاداش نیکو، صرف برات، حق صرافی، اعلاء
معانی دیگر: (بها) گرانتر، اضافه تر، بیشتر، ارزش، قیمت، اهمیت، ممتاز، مرغوب، (اقتصاد) جایزه، پاداش، مبلغ اضافی، اضافه قیمت، (نادر) شهریه ی آموزش (به ویژه در پیشه هایی مانند نجاری و بنایی)، مزایا

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: something offered as an inducement, as to buy a certain product.
مترادف: bonus, incentive
مشابه: extra, feature, giveaway, inducement

- This automobile offer comes with certain premiums to attract customers.
[ترجمه محمد] برای جذب مشتریان این پیشنهاد خوردو دارای حق بیمه ویژه ای است
|
[ترجمه گوگل] این پیشنهاد خودرو با حق بیمه خاصی برای جذب مشتریان ارائه می شود
[ترجمه ترگمان] این پیشنهاد اتومبیل دارای حق بیمه ویژه ای برای جذب مشتریان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: something paid or given in addition to the regular price, wages, or interest.
مترادف: bonus
مشابه: benefit, perk, perquisite

- If the work is done ahead of time, the company awards the workers a premium.
[ترجمه محمد] اگر کار پیش از موعد انجام شود، شرکت به کارگران پاداش میدهد
|
[ترجمه گوگل] اگر کار زودتر از موعد انجام شود، شرکت به کارگران حق بیمه اعطا می کند
[ترجمه ترگمان] اگر کار قبل از زمان انجام شود، شرکت به کارگران حق بیمه می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: the amount paid or payable for insurance coverage.

- The insurance coverage is good, but the monthly premium is quite high.
[ترجمه گوگل] پوشش بیمه ای خوب است، اما حق بیمه ماهیانه آن بسیار بالاست
[ترجمه ترگمان] پوشش بیمه خوب است، اما حق بیمه ماهیانه بسیار بالا است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(4) تعریف: the exceptional value or esteem accorded something.
مشابه: priority

- The company puts a premium on efficiency.
[ترجمه گوگل] این شرکت به بهره وری اهمیت می دهد
[ترجمه ترگمان] شرکت بیمه خود را صرف کارایی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(5) تعریف: the amount above nominal or par value, as of securities.
مشابه: interest
صفت ( adjective )
• : تعریف: of the best quality.
مترادف: prime, superlative
مشابه: best, champion, choice, fine, first-rate, prize, quality, select, tiptop

- The premium brand is the most expensive, but it is truly the best.
[ترجمه محمد] ارزش این نام تجاری بالاست. اما حقیقتا بهترین است
|
[ترجمه گوگل] برند پریمیوم گران ترین است، اما واقعا بهترین است
[ترجمه ترگمان] این برند گران قیمت گران ترین نام تجاری است، اما واقعا بهترین نام تجاری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. premium bonds
اوراق قرضه با جایزه

2. at a premium
1- به قیمت بالاتر از حد معمول 2- پر ارزش،کمیاب

3. we put a premium on being punctual
ما به سروقت بودن اهمیت می دهیم.

4. we only deal with premium quality goods
ما فقط کالاهای ممتاز را خرید و فروش می کنیم.

5. the bonds are sold at a premium
اوراق قرضه را به قیمت بالاتری می فروشند.

6. Electricity companies pay a premium for renewable energy.
[ترجمه گوگل]شرکت های برق برای انرژی های تجدیدپذیر حق بیمه پرداخت می کنند
[ترجمه ترگمان]شرکت های برق حق ویژه انرژی تجدیدپذیر را پرداخت می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Consumers are prepared to pay a premium for organically grown vegetables.
[ترجمه گوگل]مصرف کنندگان آماده هستند برای سبزیجاتی که به صورت ارگانیک رشد می کنند، حق بیمه پرداخت کنند
[ترجمه ترگمان]مصرف کنندگان آماده هستند تا یک حق ویژه برای سبزیجات پرورش یافته به صورت ارگانیک پرداخت کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Your first premium is now due.
[ترجمه گوگل]اولین حق بیمه شما اکنون سررسید است
[ترجمه ترگمان]اولین حق بیمه شماست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. We're willing to pay a premium for the best location.
[ترجمه Rosifer] ما مایل به پرداخت مبلغ اضافه تری برای بهترین موقعیت مکانی هستیم
|
[ترجمه گوگل]ما حاضریم برای بهترین مکان حق بیمه بپردازیم
[ترجمه ترگمان]ما می خواهیم بهترین مکان را برای بهترین مکان پرداخت کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. You have to pay a premium for express delivery.
[ترجمه گوگل]برای تحویل سریع باید حق بیمه پرداخت کنید
[ترجمه ترگمان]شما باید حق بیمه برای ارائه خدمات خود را داشته باشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I place a high premium on what someone is like as a person.
[ترجمه گوگل]من حق بیمه بالایی برای شخصیت یک فرد قائل هستم
[ترجمه ترگمان]من در مورد آنچه که یک نفر به عنوان یک انسان دوست دارد، حق بیمه بالایی قائل هستم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. People are prepared to pay premium prices for quality products.
[ترجمه گوگل]مردم آماده هستند تا برای محصولات باکیفیت قیمت های بالاتری بپردازند
[ترجمه ترگمان]مردم برای پرداخت بهای حق بیمه برای محصولات با کیفیت آماده هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Calls are charged at the premium rate of 60p per minute.
[ترجمه گوگل]هزینه تماس ها با نرخ حق بیمه 60p در دقیقه محاسبه می شود
[ترجمه ترگمان]تماس ها به نرخ ویژه ۶۰ p در دقیقه شارژ می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. A premium of 2 per cent is paid on long-term investments.
[ترجمه گوگل]حق بیمه 2 درصدی برای سرمایه گذاری های بلند مدت پرداخت می شود
[ترجمه ترگمان]یک حق بیمه ۲ درصد برای سرمایه گذاری دراز مدت پرداخت می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

وثیقه (اسم)
surety, earnest, gage, gauge, assurance, security, guarantee, guaranty, pledge, caution, premium, pawn, hostage

جایزه (اسم)
testimonial, meed, award, prize, bonus, reward, trophy, premium, pewter, guerdon

انعام (اسم)
bounty, gratuity, tip, award, prize, bonus, reward, premium, baksheesh, largess, service charge, pourboire

حق العمل (اسم)
commission, premium, brokerage

حق بیمه (اسم)
insurance, premium

پاداش عمل (اسم)
premium

پاداش نیکو (اسم)
premium

صرف برات (اسم)
premium

حق صرافی (اسم)
premium

اعلاء (صفت)
best, golden, premium

تخصصی

[حسابداری] صرف
[حقوق] حق بیمه، تفاوت ارزش واقعی و ارزش اسمی سهم، ممتاز
[ریاضیات] فوق العاده، نفع، پاداش، جایزه، حق بیمه

انگلیسی به انگلیسی

• supplementary charge, additional charge; amount paid for insurance; prize, reward; tuition
a premium is an extra sum of money which is paid in addition to the normal cost of something.
a premium is also a sum of money that you pay regularly to an insurance company for an insurance policy.
if something is at a premium or if it is sold at a premium, it is wanted but is hard to obtain or has been sold at a high price because it is in short supply.

پیشنهاد کاربران

حق بیمه - مبلغ اضافی - گران تر ( اضافه تر ) - مرغوب ( اعلاء ) - ارزش
برای قیمت اختیار معامله: حق الامتیاز
اگر به عنوان صفت برای یک محصول یا تجربه استفاده شود به معنای:
ناب، درجه یک، دست اول، برجسته، فوق العاده، مرغوب، با کیفیت بالا، خاص، ویژه، متفاوت از همیشه، گران قیمت و سطح بالا
bonus, bounty, fee, perk ( Brit. informal ) , perquisite, prize, reward
- at a premium: in great demand, hard to come by, in short supply, rare, scarce
اولویت
Premium pricing
قیمت گزاری ممتاز ( پول بیشتر، امکانات و آپشن بیشتر )
اشتراک طلایی، نقره ای، . . . . . .
یک نوع سیستم ( مدل ) قیمت گزاری
مبلغ پرداختی؛ ممتاز
اضافه ارزش، اجرت، عوض، جایزه، پاداش عمل، پاداش نیکو، صرف برات، حق صرافی، انعام، مزایا، وثیقه، حق بیمه، حق العمل، اعلاء، قانون فقه: حق بیمه، مبلغی که اضافه بر قیمت اسمی سهام پرداخت می شود، بازرگانی: حق صرف، مبلغ بیمه، حق بیمه
این سه کلمه رو باهم اشتباه نگیرید!
promote ( v ) :
تبلیغ کردن، تاسیس کردن، توسعه دادن
premium ( n ) :
حق بیمه، مبلغ پرداختی، پاداش
premier ( n ) ( adj ) :
برتر، والاتر، رییس، رهبر، نخست وزیر
مبلغ اضافه، اضافه بها
تشویق
Premium tobacco
1. یک پاداش، به ویژه. پیشنهادی رایگان یا با قیمت پایین ویژه به عنوان انگیزه ای برای خرید یا انجام کاری؛ پاداش ها
2. مبلغ اضافی پرداخت یا شارژ شده است
3. مبلغ پرداختی برای وام علاوه بر بهره
4. مبلغ پرداخت شده، برای سهام، بالاتر از ارزش اسمی یا اسمی
...
[مشاهده متن کامل]

5. دستمزد اضافی پرداخت شده برای اضافه کاری یا کار خطرناک
7. مبلغ قابل پرداخت یا پرداخت به صورت یکجا یا دوره ای برای بیمه نامه
8 هزینه پرداخت شده برای آموزش در یک تجارت و غیره.
9. کارمزدی که وام گیرنده سهام به وام دهنده پرداخت می کند، مانند فروش کوتاه مدت
10. ارزش بسیار بالا
11. اقتصاد
مقداری که یک شکل پول از نظر ارزش مبادله یا قدرت خرید بیشتر از شکل دیگر ( با همان ارزش اسمی ) است.
12. از نظر کیفیت برتر و با قیمت بالاتر فروخته می شود

I suggest you using the oxford learner's dictionaries or cambridge learner's dictionary
۱. اضافه پرداخت، پول بیشتر
۲. حق بیمه
۳. بنزین سوپر
جایزه
premier: برتر
He's one of the nation's premier scientists.
premiere: اجرای نخست فیلم یا نمایش ( هم فعل هم اسم )
The film will premiere this weekend
premium: پرداخت پول اضافه، حق بیمه، مرغوب
...
[مشاهده متن کامل]

You usually pay a premium for organic meat and vegetables.
The premiums for healthcare plans are high.
premium gasoline
premium ice cream

place ( put ) premium on sth = اهمیت ویژه به چیزی دادن
مبلغ اضافه، اضافه بها.
اضافه پرداخت ( متضاد discount تخفیف )
اکثر ما، سایت ها یا برنامه های ( اپلیکشن های ) تلفن های هوشمند را دیده ایم که دسترسی ما به خدمات آن ها محدود است. بدین معنی که مالک سایت یا برنامه ( اپلیکیشن ) ، به منظور کسب درآمد، بخشی از محتوا را به طور رایگان در اختیار کاربر قرار می دهد و کاربر نمی تواند به بقیه خدمات دسترسی پیدا کند و مالک سایت یا برنامه از ما می خواهد که برای دریافت محتوای بیشتر، برای مدت زمان مشخصی مبلغی را از طریق کارت های اعتباری، به شماره حساب مشخصی واریز کنیم تا از این طریق بتوانیم از خدمات سایت یا برنامه ( اپلیکیشن ) بهره مند شویم؛ به عبارت دیگر، وجهی را پرداخت می کنیم و نسخه premium پریمیِم ( نسخه پولی ) فعال می شود. مدت زمان نسخه های پولی ( premium ) ، بسته به نوع خدمات متفاوت باشد. به عنوان مثال، عضویتِ پریمیوم ( پولی ) یک ماهه ی یک برنامه می تواند دو دلار، عضویت پریمیوم ( پولی ) سه ماهه شش دلار و عضویت پریمیوم ( پولی ) یک ساله بیست دلار باشد. علامت عضویت پریمیوم معمولا با یک تاج یا یک ستاره مشخص می شود.
یکی دیگر از روش ها برای متقاعد کردن کاربر، برای استفاده از روش پریمیِم این است که با پریمیِم شدن، از دست تبلیغات آزار دهنده خلاص خواهید شد!
پریمیِم تلفظ درست آن است و گاهی پریمیوم نوشته می شود.
( نسخه پولی ) می تواند معنی مناسبی در این نوع کانتکست ها ( context ) باشد.
Go Premium
Try Premium
امتیاز
"حق بیمه"
در صورتی که متن در مورد بیمه و مسئولیت های طرفین بیمه گر و بیمه شونده حرف میزند
انعام، کامل، برتر، مرغوب، معتبر
اشانتیون
ارزش افزوده
فرداعلی، متعالی
Risk Premium
صرف ریسک
تحمل یا پذیرش ریسک در نهایت چقدر می صرفد.
جایزه
پاداش
حق بیمه ( حداکثر نرخ قابل قبول حق بیمه همان صرف ریسک است که برای اجتناب از ریسک شخص ریسک گریز حاضر است بپردازد ) .
کامل
صرف سهام
برتر
حسابداری ( قسط ماهانه )
در بیمه عمر مبلغ اقساط ماهانه که به بیمه پرداخت می شود را گویند.
( کالا، برند و غیره ) مرغوب، عالی، معتبر
ویژه - خاص - نادر و کمیاب
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٣٣)

بپرس