فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: prefers, preferring, preferred
مشتقات: preferrer (n.)
حالات: prefers, preferring, preferred
مشتقات: preferrer (n.)
• (1) تعریف: to consider more desirable than something else.
• مترادف: favor
• مشابه: choose, fancy, like, select
• مترادف: favor
• مشابه: choose, fancy, like, select
- She prefers dark chocolate to milk chocolate.
[ترجمه ali] اوشکلات تلخ را از شکلات شیری ترجیح می دهد|
[ترجمه آرش] او شکلات تلخ را به شکلات شیری ترجیح می دهد.|
[ترجمه \H-M] او شکلات را به شکلات شیری ترجیح می دهد|
[ترجمه E.A] او شکلات تلخ رابه شکلات شیری ترجیح می دهد|
[ترجمه گوگل] او شکلات تلخ را به شکلات شیری ترجیح می دهد[ترجمه ترگمان] او شکلات تیره را به شکلات شیر ترجیح می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- He prefers walking to taking the bus.
[ترجمه saourah] او راه رفتن رو به سوار شدن به اتوبوس ترجیح میده|
[ترجمه ب گنج جو] عشقش به اینه که پیاده بره، اتوبوس ناراحتش میکنه.|
[ترجمه گوگل] او پیاده روی را به سوار شدن به اتوبوس ترجیح می دهد[ترجمه ترگمان] او ترجیح می دهد برای سوار شدن به اتوبوس پیاده روی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- I far prefer her as a candidate over him.
[ترجمه گوگل] من او را به عنوان یک نامزد به او ترجیح می دهم
[ترجمه ترگمان] من اون رو به عنوان یه کاندید از طرف اون ترجیح میدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] من اون رو به عنوان یه کاندید از طرف اون ترجیح میدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- I prefer to live in a small town rather than in a large city.
[ترجمه گوگل] من ترجیح می دهم در یک شهر کوچک زندگی کنم تا در یک شهر بزرگ
[ترجمه ترگمان] ترجیح می دهم در شهر کوچکی زندگی کنم تا در یک شهر بزرگ
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] ترجیح می دهم در شهر کوچکی زندگی کنم تا در یک شهر بزرگ
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- They prefer us to come on the weekend rather than during the week.
[ترجمه گوگل] آنها ترجیح می دهند که آخر هفته بیاییم تا در طول هفته
[ترجمه ترگمان] آن ها ما را ترجیح می دهند که تعطیلات آخر هفته را داشته باشیم تا در طول هفته
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] آن ها ما را ترجیح می دهند که تعطیلات آخر هفته را داشته باشیم تا در طول هفته
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- I prefer his living here to his living in an apartment he cannot afford.
[ترجمه گوگل] من زندگی او در اینجا را به زندگی در آپارتمانی که توانایی مالی ندارد ترجیح می دهم
[ترجمه ترگمان] من زندگی کردن در اینجا رو به زندگی کردن تو یه آپارتمان ترجیح میدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] من زندگی کردن در اینجا رو به زندگی کردن تو یه آپارتمان ترجیح میدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- We prefer that our son be seen by another doctor.
[ترجمه گوگل] ما ترجیح میدهیم پسرمان توسط پزشک دیگری معاینه شود
[ترجمه ترگمان] ما ترجیح می دهیم که پسرمان توسط یک پزشک دیگر دیده شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] ما ترجیح می دهیم که پسرمان توسط یک پزشک دیگر دیده شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- I prefer that she sit here next to me.
[ترجمه بتی] من ترجیح می دهم که او در کنار من بنشیند|
[ترجمه گوگل] ترجیح می دهم اینجا کنار من بنشیند[ترجمه ترگمان] ترجیح میدم کنار من بشینه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- No sugar or cream, please. I prefer my coffee black.
[ترجمه گوگل] بدون شکر و خامه لطفا من قهوه مشکی را ترجیح می دهم
[ترجمه ترگمان] بدون شکر یا خامه، لطفا من قهوه سیاه - م رو ترجیح میدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] بدون شکر یا خامه، لطفا من قهوه سیاه - م رو ترجیح میدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- I don't mind your borrowing my clothes, but I prefer it when you ask me first.
[ترجمه tinabailari] من ناراحت نمیشوم که تو لباس هایم را قرض بگیری ولی من ترجیح میدهم که تو اول از من بپرسی 🔢|
[ترجمه گوگل] من بدم نمی آید که لباس مرا قرض کنی، اما وقتی اول از من بپرسی ترجیح می دهم[ترجمه ترگمان] اشکالی ندارد لباس هایم را قرض بگیرم، اما وقتی اول از من بخواهی آن را ترجیح می دهم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: to promote or put forward for advancement.
• مترادف: endorse, promote
• مشابه: favor
• مترادف: endorse, promote
• مشابه: favor
- He was preferred by his commanding officer.
[ترجمه گوگل] او توسط افسر فرمانده خود ترجیح داده شد
[ترجمه ترگمان] فرمانده گروهان خود او را ترجیح داده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] فرمانده گروهان خود او را ترجیح داده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (3) تعریف: to give precedence to (a creditor).
• مشابه: favor
• مشابه: favor