اسم ( noun )
• (1) تعریف: one who holds a position, job, or the like prior to another.
• مترادف: forerunner, precursor
• متضاد: successor
• مشابه: antecedent
• مترادف: forerunner, precursor
• متضاد: successor
• مشابه: antecedent
- Unlike her predecessor, she liked to keep her office neat and organized.
[ترجمه گوگل] برخلاف سلف خود، او دوست داشت دفتر خود را مرتب و منظم نگه دارد
[ترجمه ترگمان] برخلاف گذشته، او دوست داشت دفترش را تمیز و مرتب نگه دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] برخلاف گذشته، او دوست داشت دفترش را تمیز و مرتب نگه دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The new king reversed the reform policies established by his predecessor.
[ترجمه گوگل] پادشاه جدید سیاست های اصلاحی را که توسط سلف خود ایجاد شده بود، معکوس کرد
[ترجمه ترگمان] پادشاه جدید سیاست های اصلاحی ایجاد شده توسط سلف خود را معکوس کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] پادشاه جدید سیاست های اصلاحی ایجاد شده توسط سلف خود را معکوس کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: an earlier form of something, or something that has been largely replaced by something else.
• مترادف: ancestor, antecedent, forerunner, precursor
• مشابه: archetype, prototype
• مترادف: ancestor, antecedent, forerunner, precursor
• مشابه: archetype, prototype
- The hammered dulcimer was a predecessor of the piano.
[ترجمه گوگل] سنتور چکشی پیشین پیانو بود
[ترجمه ترگمان] The که با چکش خرد شده بود، یکی از predecessor پیانو بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] The که با چکش خرد شده بود، یکی از predecessor پیانو بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (3) تعریف: a forebear or ancestor.
• مترادف: ancestor, forebear, forefather, progenitor
• متضاد: descendant
• مترادف: ancestor, forebear, forefather, progenitor
• متضاد: descendant
- Our predecessors came to this country seeking safety and prosperity.
[ترجمه گوگل] پیشینیان ما به دنبال امنیت و رفاه به این کشور آمدند
[ترجمه ترگمان] پیشینیان ما به دنبال امنیت و کامیابی به این کشور آمدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] پیشینیان ما به دنبال امنیت و کامیابی به این کشور آمدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید