فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: preaches, preaching, preached
حالات: preaches, preaching, preached
• (1) تعریف: to present or deliver (religious or moral instruction or the like) in a sermon.
• مترادف: evangelize, sermonize
• مترادف: evangelize, sermonize
- The minister preached the gospel of Mark in his sermon today.
[ترجمه گوگل] وزیر در خطبه امروز خود انجیل مرقس را موعظه کرد
[ترجمه ترگمان] وزیر امروز انجیل مرقس را در خطبه خود تبلیغ کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] وزیر امروز انجیل مرقس را در خطبه خود تبلیغ کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: to advocate publicly; urge others to adopt or accept.
• مترادف: advocate
• مشابه: exhort, lecture, press, promulgate, urge
• مترادف: advocate
• مشابه: exhort, lecture, press, promulgate, urge
- He preached compassion for all people.
[ترجمه عاطفه انارکی] برای همه خطبه مهربانی را سرداد|
[ترجمه گوگل] او موعظه شفقت برای همه مردم بود[ترجمه ترگمان] شفقت را برای همه مردم موعظه می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل ناگذر ( intransitive verb )
• (1) تعریف: to give a sermon.
• مترادف: sermonize
• مشابه: evangelize
• مترادف: sermonize
• مشابه: evangelize
- The minister preached on the subject of forgiveness in his sermon last Sunday.
[ترجمه گوگل] وزیر در خطبه روز یکشنبه گذشته خود در مورد موضوع بخشش موعظه کرد
[ترجمه ترگمان] وزیر در موعظه خود در یکشنبه گذشته در سخنرانی خود موعظه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] وزیر در موعظه خود در یکشنبه گذشته در سخنرانی خود موعظه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: to offer advice in a self-righteous or annoying way, esp. on religious or moral issues.
• مترادف: exhort, harangue, preachify
• مشابه: lecture, moralize, speechify
• مترادف: exhort, harangue, preachify
• مشابه: lecture, moralize, speechify
- I want to tell my parents the truth, but I know they'll only preach at me.
[ترجمه گوگل] من می خواهم حقیقت را به پدر و مادرم بگویم، اما می دانم که آنها فقط به من موعظه خواهند کرد
[ترجمه ترگمان] می خواهم حقیقت را به پدر و مادرم بگویم، اما می دانم که فقط می توانند به من موعظه کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] می خواهم حقیقت را به پدر و مادرم بگویم، اما می دانم که فقط می توانند به من موعظه کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید