1. His aim is honorable and praiseworthy.
2. His actions during the crisis were truly praiseworthy.
[ترجمه گوگل]اقدامات او در طول بحران واقعاً ستودنی بود
[ترجمه ترگمان]اقدامات او در طی این بحران واقعا قابل ستایش بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The most praiseworthy part of the Bush policy was a drop in overall cocaine-taking.
[ترجمه گوگل]قابل ستایش ترین بخش سیاست بوش کاهش مصرف کلی کوکائین بود
[ترجمه ترگمان]مهم ترین بخش سیاست بوش، کاهش کلی مصرف کوکائین بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The spirits thus exhibit a praiseworthy concern for the psychological health of the community.
[ترجمه گوگل]بنابراین ارواح نگرانی قابل ستایشی برای سلامت روانی جامعه نشان می دهند
[ترجمه ترگمان]بنابراین، روحیه یک نگرانی قابل ستایش برای سلامت روانی جامعه به نمایش می گذارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. And it was not necessarily praiseworthy to kowtow to the government's desire to avoid legislation.
[ترجمه گوگل]و لزوماً ستودنی نبود که به تمایل دولت برای اجتناب از قانونگذاری سرپیچی کنیم
[ترجمه ترگمان]و در برابر تمایل دولت به اجتناب از قانون، لزوما قابل ستایش نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Despite these praiseworthy efforts, only the tip of the iceberg has been noticeably affected.
[ترجمه گوگل]با وجود این تلاشهای ستودنی، تنها نوک کوه یخ بهطور محسوسی تحت تأثیر قرار گرفته است
[ترجمه ترگمان]علی رغم این تلاش ها قابل تحسین، تنها نوک کوه یخی به میزان قابل توجهی تحت تاثیر قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Vacuum cleaners to ensure clean houses are praiseworthy and essential in our standard of living.
[ترجمه گوگل]جاروبرقی برای اطمینان از تمیزی خانه ها قابل ستایش و در استاندارد زندگی ما ضروری است
[ترجمه ترگمان]تمیز کردن جاروبرقی برای اطمینان از تمیز کردن خانه های تمیز ضروری و ضروری در استاندارد زندگی ما است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Superb defence by Karpov, all the more praiseworthy in that he was now in desperate time trouble.
[ترجمه گوگل]دفاع فوقالعاده کارپوف، از این جهت که او اکنون در مضیقه زمانی ناامیدانه قرار داشت، قابل ستایش است
[ترجمه ترگمان]دفاع عالی از Karpov، همه praiseworthy که در آن زمان به دردسر افتاده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Both Ana and Sindham are decent, praiseworthy beings.
[ترجمه گوگل]آنا و سندهام هر دو موجوداتی شایسته و ستودنی هستند
[ترجمه ترگمان]آنا و Sindham هر دو مردمانی شریف و قابل ستایش هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Having uncovered so much that is praiseworthy so far it is nice to be able to carry on and commend the sound.
[ترجمه گوگل]با کشف چیزهای زیادی که تا کنون قابل ستایش است، خوب است که بتوانیم صدا را ادامه دهیم و آن را تحسین کنیم
[ترجمه ترگمان]پس از آن که چیزهای زیادی را کشف کردید که خوب است، خوب است که قادر به انجام آن باشید و صدای آن را تحسین کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Honesty is the most praiseworthy quality one can possess.
[ترجمه گوگل]صداقت ستوده ترین خصلتی است که انسان می تواند داشته باشد
[ترجمه ترگمان]صداقت مهم ترین کیفیت قابل تحسینی است که فرد می تواند داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Negotiators have made a praiseworthy attempt to bring the two sides together.
[ترجمه گوگل]مذاکره کنندگان تلاش ستودنی برای نزدیک کردن دو طرف انجام داده اند
[ترجمه ترگمان]مذاکره کنندگان یک تلاش قابل ستایش را انجام داده اند تا دو طرف را به هم نزدیک کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. And that's a particularly praiseworthy feat when you consider the set of parts the Limited boasts.
[ترجمه گوگل]و این یک شاهکار ویژه ستودنی است وقتی مجموعه قطعاتی را که Limited به آن افتخار می کند در نظر بگیرید
[ترجمه ترگمان]و این کار بسیار قابل ستایش است وقتی که شما مجموعه قطعات را مد نظر قرار دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. When you grew up, you didn't do anything praiseworthy.
[ترجمه گوگل]وقتی بزرگ شدی، هیچ کار ستودنی انجام ندادی
[ترجمه ترگمان]وقتی بزرگ شدی کار خوبی انجام ندادی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید