• : تعریف: a person practicing a trade, occupation, or profession.
- Medical practitioners are divided in their opinion concerning the new regulations.
[ترجمه فرزاد] متخصصان پزشکی در مورد مقررات جدید عقاید مختلف دارند
|
[ترجمه گوگل] نظر پزشکان در مورد مقررات جدید متفاوت است [ترجمه ترگمان] متخصصان پزشکی در مورد مقررات جدید به نظرات خود تقسیم می شوند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The invention cuts labor time, but its purchase price is too high for most practitioners of the trade to afford.
[ترجمه گوگل] این اختراع زمان نیروی کار را کاهش می دهد، اما قیمت خرید آن برای اکثر متخصصان این صنعت بسیار بالا است [ترجمه ترگمان] این اختراع زمان کار را کاهش می دهد، اما قیمت خرید آن برای اغلب متخصصان این تجارت بسیار بالا است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
- Counseling may seem an effortless occupation to some, but practitioners will tell you differently.
[ترجمه گوگل] مشاوره ممکن است برای برخی شغلی بی دردسر به نظر برسد، اما پزشکان به شما چیز دیگری می گویند [ترجمه ترگمان] مشاوره ممکن است یک شغل بدون تلاش برای برخی به نظر برسد، اما افراد حرفه ای متفاوت به شما خواهند گفت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
جمله های نمونه
1. a medical practitioner
کارور پزشکی
2. The general practitioner diagnosed the illness of the baby as pneumonia.
[ترجمه گوگل]پزشک عمومی بیماری نوزاد را ذات الریه تشخیص داد [ترجمه ترگمان]پزشک عمومی بیماری کودک را به عنوان ذات الریه تشخیص داد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. She was a medical practitioner before she entered politics.
[ترجمه زینب زرمسلک ] پبش از ورود به سیاست، یک پزشک بود.
|
[ترجمه صابر کوزه ساز کهنه شهری] او قبل از ورود به سیاست یک پزشک عمومی بود.
|
[ترجمه گوگل]او قبل از ورود به سیاست، پزشک بود [ترجمه ترگمان]قبل از ورود به سیاست یک پزشک پزشکی بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Elizabeth Quan is a London-based practitioner of traditional Chinese medicine.
[ترجمه گوگل]الیزابت کوان یک پزشک طب سنتی چینی ساکن لندن است [ترجمه ترگمان]الیزابت کوان یک متخصص طب سنتی چینی در لندن است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. When assessing elders affirmatively, the practitioner may well detect in some very old people a remarkable degree of authenticity.
[ترجمه گوگل]هنگامی که سالمندان را به طور مثبت ارزیابی می کند، پزشک ممکن است در برخی از افراد بسیار مسن درجه قابل توجهی از اصالت را تشخیص دهد [ترجمه ترگمان]هنگام ارزیابی affirmatively، فرد شاغل ممکن است در برخی افراد بسیار قدیمی درجه قابل توجهی از اصالت داشته باشد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. There are three main alternatives: sole practitioner; partnership; or unlimited or limited liability company.
[ترجمه گوگل]سه گزینه اصلی وجود دارد: تنها پزشک شراکت؛ یا شرکت نامحدود یا با مسئولیت محدود [ترجمه ترگمان]سه گزینه اصلی وجود دارد: تنها پزشک، شراکت؛ یا شرکت مسئولیت محدود یا محدود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. A kungfu practitioner can adopt any pose that suits the situation.
[ترجمه گوگل]یک تمرینکننده کونگفو میتواند هر حالتی را که با شرایط مناسب باشد اتخاذ کند [ترجمه ترگمان]یک پزشک متخصص بالینی می تواند هر گونه ژست مناسب برای این وضعیت را انتخاب کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Ideally an assessment by an experienced practitioner should be sought for this but these two remedies are worth trying.
[ترجمه گوگل]در حالت ایدهآل باید به دنبال ارزیابی توسط یک پزشک با تجربه برای این بود، اما این دو راه حل ارزش امتحان کردن را دارند [ترجمه ترگمان]به طور ایده آل ارزیابی توسط یک شاغل با تجربه باید به دنبال آن باشد، اما این دو علاج ارزش امتحان کردن را دارند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The alternative term of family practitioner is not acceptable either.
[ترجمه گوگل]اصطلاح جایگزین پزشک خانواده نیز قابل قبول نیست [ترجمه ترگمان]عبارت جایگزین پزشک خانوادگی نیز قابل قبول نیست [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The importance of collaborating with the patient's general practitioner is emphasized.
[ترجمه گوگل]بر اهمیت همکاری با پزشک عمومی بیمار تاکید می شود [ترجمه ترگمان]اهمیت هم کاری با پزشک عمومی بیمار مورد تاکید است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. As for the medical practitioner before the discovery of antibiotics, what did not exist did not have to be taken into account.
[ترجمه گوگل]در مورد پزشک قبل از کشف آنتی بیوتیک ها، آنچه وجود نداشت نباید در نظر گرفته می شد [ترجمه ترگمان]اما پیش از کشف آنتی بیوتیک ها، آنچه که وجود نداشت باید در نظر گرفته شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Audit of general practitioner services is generally regarded as desirable, but funding is scarce.
[ترجمه گوگل]حسابرسی خدمات پزشک عمومی به طور کلی مطلوب تلقی می شود، اما بودجه کمیاب است [ترجمه ترگمان]خدمات عمومی به طور کلی مطلوب تلقی می شود، اما بودجه کم است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. He then discussed this with the general practitioner and gradual reduction of the antidepressant was initiated.
[ترجمه گوگل]سپس این موضوع را با پزشک عمومی در میان گذاشت و کاهش تدریجی داروی ضد افسردگی آغاز شد [ترجمه ترگمان]او سپس درباره این موضوع با پزشک عمومی صحبت کرد و کاهش تدریجی افسردگی آغاز شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. The district nurse is attached to the general practitioner surgery or health centre.
[ترجمه گوگل]پرستار منطقه به مرکز جراحی یا مرکز بهداشتی پزشک عمومی وابسته است [ترجمه ترگمان]پرستار بخش به بخش جراحی یا مرکز بهداشتی مراجعه کرده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Subjects were screened by a fully qualified medical practitioner.
[ترجمه گوگل]افراد توسط یک پزشک کاملاً واجد شرایط غربالگری شدند [ترجمه ترگمان]موضوعات توسط یک متخصص پزشکی کاملا واجد شرایط نمایش داده شدند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
مترادف ها
شاغل (اسم)
practitioner
شاغل مقام طبابت یا وکالت (اسم)
practitioner
انگلیسی به انگلیسی
• professional, one who works in a profession or career (such as medicine or law) doctors are sometimes referred to as practitioners; a formal word.
پیشنهاد کاربران
پیشگام، پیشرو
متخصص ( برای مثال متخصصان منابع انسانی )
در مطالعات آکادمیک دین و الهیات: گُزارنده، به جای آورنده، عامل، مناسک گزار، دین ورز، . . .
خبره، حرفه ای، کاربلد، همه فن حریف
کارورز
1 someone who works as a doctor or a lawyer 2 someone who regularly does a particular activity منبع: longman
شخصی که به یک حرفه و به ویژه وکالت یا پزشکی اشتغال دارد
به معنای متخصص هستش و general practitioner به معنای کسی پزشک عمومی Medical practitioner متخصص پزشکی کسانی که در پزشکی تخصص دارند
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند: ✅ فعل ( verb ) : practice ( practise ) ✅️ اسم ( noun ) : practice / practitioner / practicality / practicability / practical / practicableness ... [مشاهده متن کامل]