کسی که مقید به انجام دادن اعمال یک دین است:
practicing Jew/Christian/Muslim
کاربَلَد، متخصص
شاغل
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : practice ( practise )
✅️ اسم ( noun ) : practice / practitioner / practicality / practicability / practical / practicableness
... [مشاهده متن کامل]
✅️ صفت ( adjective ) : practical / practiced ( practised ) / practicing ( practising ) / practicable
✅️ قید ( adverb ) : practically / practicably
پر کار
در ترکیباتی چون practicing physician/doctor/lawyer/architect به معنای �مشغول به کار� است و به همین صورت قابل ترجمه است؛
پزشک/دکتر/وکیل/معمار مشغول به کار
کاربست
● معتقد ( کسی که اعمال یک دین را به جای می آورد )
Practicing Muslim یعنی مسلمان معنقد
● شخصی که به طور عملی با حرفه خود در ارتباط است.
Practicing doctor/lawyer . . .
a practicing doctor, lawyer, etc . someone who is working as a doctor, lawyer, etc
Taking an active part in a particular religion, profession.
به عنوان صفت به معنی "فعال" است.
مثلا practising doctor یعنی پزشکی که در حرفه اش حضور فعالی داره.
متخصص کارآزموده
practicing physicians = پزشکان متخصص
عادت
معتقد ، مومن
practicing architect بسته به نوع متن و انتخاب واژه توسط مترجم به معنای معمار باتجربه، چیره دست، کارآزموده، ماهر، کاردان ویا مجرب، ترجمه شود.
اهل عمل
مثال: practicing architect به معنای معمار اهل عمل
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٥)