1. poignant memories
خاطرات تکان دهنده
2. a poignant perfume
عطر تند
3. her poignant beauty
زیبایی هوس انگیز او
4. the poignant satire of a poet named swift
طنز سوزان شاعری به نام سویفت
5. the poignant spectacle of a hungry child
صحنه ی رقت انگیز یک کودک گرسنه
6. the more poignant problems of human life
مشکلات سخت تر زندگانی بشر
7. his criticism was too poignant
انتقاد او زیادی تند و تیز بود.
8. It is especially poignant that he died on the day before the wedding.
 [ترجمه گوگل]به خصوص این که او در روز قبل از عروسی درگذشت بسیار ناراحت کننده است 
[ترجمه ترگمان]به خصوص خیلی سخت است که در روز قبل از عروسی مرد 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
9. It is especially poignant that he died on the day before his wedding.
 [ترجمه گوگل]به خصوص این که او در روز قبل از عروسی خود درگذشت بسیار ناراحت کننده است 
[ترجمه ترگمان]به خصوص خیلی دردناک است که در روز عروسی او مرد 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
10. I found his speech deeply poignant.
 [ترجمه گوگل]گفتار او را عمیقاً تکان دهنده یافتم 
[ترجمه ترگمان] اون سخنرانی خیلی شدید رو پیدا کردم 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
11. A poignant but erroneous cliche has made its way into journalism over the past few years.
 [ترجمه گوگل]کلیشه ای تکان دهنده اما اشتباه در چند سال گذشته راه خود را به روزنامه نگاری باز کرده است 
[ترجمه ترگمان]یک کلیشه اما نادرست در طی چند سال گذشته تبدیل به روزنامه نگاری شده است 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
12. And each subsequent day, as the poignant search continued, she welcomed me back.
 [ترجمه گوگل]و هر روز بعد، همانطور که جستجوی تلخ ادامه داشت، او از من استقبال کرد 
[ترجمه ترگمان]و هر روز بعد، همچنان که جست و جوی شدید ادامه می یافت، او از من استقبال می کرد 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
13. In a poignant moment, Richter interrupted his speech to thank his mother and father.
 [ترجمه گوگل]ریشتر در لحظه ای دردناک سخنرانی خود را برای تشکر از مادر و پدرش قطع کرد 
[ترجمه ترگمان]در یک لحظه تلخ، Richter سخنرانی خود را قطع کرد تا از پدر و مادرش تشکر کند 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
14. It is a poignant story this, and an unnerving one.
 [ترجمه گوگل]این یک داستان دردناک است و یک داستان دلخراش 
[ترجمه ترگمان]این یک داستان دردناک و an است 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
15. That's where those images of Picasso were very poignant. Very dramatic, yes.
 [ترجمه گوگل]آنجا بود که آن تصاویر پیکاسو بسیار تکان دهنده بود خیلی دراماتیک، بله 
[ترجمه ترگمان]و این همان جایی است که تصاویر پیکاسو بسیار شدید بودند خیلی چشمگیر است، بله 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
16. For them it was a particularly poignant one.
 [ترجمه گوگل]برای آنها این موضوع بسیار دردناک بود 
[ترجمه ترگمان]برای آن ها، این یکی خیلی دل خراش بود 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
17. Delivery performance is particularly poignant and assumes a high visibility.
 [ترجمه گوگل]عملکرد تحویل به ویژه تحسین برانگیز است و دید بالایی را در نظر می گیرد 
[ترجمه ترگمان]عملکرد تحویل به طور خاص شدید است و دید بالایی را در نظر می گیرد 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
18. Certainly, the most poignant part of Mr Wright's history is the fate of the Cherokees.
 [ترجمه گوگل]مطمئناً تلخ ترین بخش تاریخ آقای رایت سرنوشت چروکی هاست 
[ترجمه ترگمان]مسلما، the قسمت تاریخ اقای رایت، سرنوشت سرخ پوستان است 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
19. I did a very poignant malaria detection kit video.
 [ترجمه گوگل]من یک ویدیوی بسیار دردناک کیت تشخیص مالاریا انجام دادم 
[ترجمه ترگمان]من فیلم کیت کشف مالاریا را خیلی تند انجام دادم 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
20. Which makes the documentation all the more poignant when you know the project did not get anywhere.
 [ترجمه گوگل]وقتی میدانید که پروژه به جایی نرسیده است، مستندات را تحسینبرانگیزتر میکند 
[ترجمه ترگمان]که زمانی که می دانید پروژه به هیچ جایی نمی رسد، این مستند را بیشتر زننده می کند 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید