صفت ( adjective )
• (1) تعریف: of, pertaining to, or including more than one.
- The plural meaning of words can be a cause of confusion in communication.
[ترجمه آیدا اسماعیلی] بیشتر از یک معانی کلمات، می تواند عامل سردرگمی در ارتباطات شود.|
[ترجمه گوگل] معنی جمع کلمات می تواند باعث سردرگمی در ارتباطات شود[ترجمه ترگمان] معنای جمع کلمات می تواند عامل سردرگمی در ارتباط باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The law forbids plural marriage.
[ترجمه آیدا اسماعیلی] قانون ازدواج های دسته جمعی را منع می کند ( ممنوع می کند )|
[ترجمه گوگل] قانون ازدواج چند نفره را ممنوع کرده است[ترجمه ترگمان] قانون ازدواج را منع می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: in grammar, of or designating the form of a word that indicates more than one. (Cf. singular.)
- The word "box" refers to just one box, but the word "boxes" is plural and refers to more than one box.
[ترجمه گوگل] کلمه "جعبه" فقط به یک جعبه اشاره دارد، اما کلمه "جعبه" جمع است و به بیش از یک جعبه اشاره دارد
[ترجمه ترگمان] کلمه \"جعبه\" تنها به یک جعبه اشاره دارد، اما کلمه \"جعبه های\" جمع است و به بیش از یک جعبه اشاره دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] کلمه \"جعبه\" تنها به یک جعبه اشاره دارد، اما کلمه \"جعبه های\" جمع است و به بیش از یک جعبه اشاره دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The word "mice" is a plural noun.
[ترجمه آیدا اسماعیلی] کلمه ی موش ها ( Mice ) یک اسم جمع است.|
[ترجمه بلک پینک] این کلمه موش ها ( Mice ) یک کلمه جمع است|
[ترجمه حسین] کلمه موش یک اسم جمع است|
[ترجمه گوگل] کلمه "موش" یک اسم جمع است[ترجمه ترگمان] کلمه \"موش\" یک اسم جمع است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (3) تعریف: of, or being one of, a plurality of persons or things.
اسم ( noun )
• : تعریف: in grammar, the plural number, or a word or form in this number. (Cf. singular.)
- The plural of "dog" is "dogs."
[ترجمه آیدا اسماعیلی] جمع ( سگ ) سگ ها است.|
[ترجمه Jisoo] جمع کلمه از ( سگ ) ، ( سگ ها ) است|
[ترجمه گوگل] جمع «سگ» «سگ» است[ترجمه ترگمان] جمع \"سگ\" سگ است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید