pleat

/ˈpliːt//pliːt/

معنی: چین، چین و شکن، چین چین کردن، تاه زده
معانی دیگر: (پارچه و لباس و غیره) چین، پلیسه، پیلی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a decorative permanent fold of even width, pressed or sewn in the fabric of a garment, curtain, or the like.
مشابه: fold, plait, pucker, ruffle, tuck
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: pleats, pleating, pleated
مشتقات: pleatless (adj.)
• : تعریف: to double over (fabric) in a fold and press or sew as a pleat.

جمله های نمونه

1. Each pleat was stitched in place by hand.
[ترجمه مهدی صباغ] هریک از چین ها در جای خودش با دست کوک زده شده بود.
|
[ترجمه Maryam] هر چین با دست سر جای خودش کوک زده شد.
|
[ترجمه گوگل]هر پلیسه با دست در جای خود دوخته می شد
[ترجمه ترگمان]هر یک از pleat با دست به جای خود دوخته شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Tack each pleat in place on the right side, from top to bottom of buckram.
[ترجمه گوگل]هر پلیسه را در سمت راست، از بالا به پایین باکرم در جای خود بچسبانید
[ترجمه ترگمان]هر یک از این pleat را در سمت راست از بالا تا پایین کرباس تشکیل می دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The roundness of the pleat is improved by filling it with a little wadding or a tube of curtain buckram.
[ترجمه گوگل]گردی پلیسه با پر کردن آن با کمی کفپوش یا لوله ای از پرده بهبود می یابد
[ترجمه ترگمان]گردی of با پر کردن آن با کمی wadding یا لوله از کرباس آهاردار بهبود می یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. You will need a pleat and space at each end of the heading for balance.
[ترجمه Maryam] برای ایجاد هماهنگی، به یک پیلی و فاصله در انتهای بالایی هر کدام نیاز دارید.
|
[ترجمه گوگل]برای تعادل به یک پلیسه و فضایی در هر انتهای سرفصل نیاز دارید
[ترجمه ترگمان]برای رسیدن به تعادل به یک فضا و فضای خالی نیاز خواهید داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Allow a little extra for pinch pleat tape in order to balance your pleats.
[ترجمه گوگل]کمی اضافی برای چسباندن نوار پلیسه بگذارید تا چین‌هایتان متعادل شود
[ترجمه ترگمان]اجازه دهید برای متعادل کردن pleats یک نوار چسب کاغذی اضافه کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. With pinch and cartridge pleat tape you will need to balance your end spaces to make your pleating symmetrical on both curtains.
[ترجمه گوگل]با چسباندن و چسباندن نوار پلیسه کارتریج، باید فضاهای انتهایی خود را متعادل کنید تا چینش خود را روی هر دو پرده متقارن کنید
[ترجمه ترگمان]با یک تکه چسب و نوار pleat باید برای درست کردن تنظیمات خود به صورت متقارن در هر دو پرده، نیاز به متعادل کردن فضاهای بسته خود داشته باشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. David Pleat has turned down the chance to control his own destiny at crisis-club Luton.
[ترجمه گوگل]دیوید پلیت شانس کنترل سرنوشت خود را در باشگاه بحران زده لوتون رد کرده است
[ترجمه ترگمان]دیوید Pleat از شانس خود برای کنترل سرنوشت خود در باشگاه دچار بحران شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Hand pinch pleat A hand pinch pleat heading, producing sharp, crisp pleats, is far superior to a taped version.
[ترجمه گوگل]پلیسه دستی یک دسته پلیسه دستی که چین‌های تیز و واضح تولید می‌کند، بسیار برتر از نسخه‌های نواری است
[ترجمه ترگمان]فشار دست، فشار دستی، جلو رفتن، تولید چین های تیز و محکم، بسیار برتر از یک نسخه ضبط شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The size of the pleat is a matter of choice.
[ترجمه گوگل]اندازه پلیسه یک موضوع انتخابی است
[ترجمه ترگمان]اندازه of یک مساله انتخاب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. You can pleat palm fronds to make huts, umbrellas and baskets.
[ترجمه گوگل]برای ساختن کلبه، چتر و سبد، می توانید شاخه های نخل را چین بزنید
[ترجمه ترگمان]شما می توانید fronds را به هم بزنید که کلبه ها، چترها و سبد را درست کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Straight back yoke with box pleat.
[ترجمه گوگل]یوغ پشت راست با پلیسه جعبه
[ترجمه ترگمان]باز هم از این چین های پرده برداشته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. To pleat or gather ( fabric ) into a ruffle.
[ترجمه گوگل]چین خوردگی یا جمع کردن (پارچه) به شکل رگه
[ترجمه ترگمان]برای pleat یا جمع کردن (پارچه)به سمت ruffle
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. This NC Pleating machine is not only able to pleat complicated patterns but also able to control the temperature of heat set fabric and to control the length of plicated fabric.
[ترجمه گوگل]این دستگاه پلیسه NC نه تنها قادر به چین دادن الگوهای پیچیده است، بلکه می تواند دمای پارچه ست شده گرما را نیز کنترل کند و طول پارچه چین خورده را نیز کنترل کند
[ترجمه ترگمان]این ماشین Pleating NC نه تنها قادر به pleat الگوهای پیچیده بود، بلکه قادر به کنترل دمای پارچه تنظیم حرارتی و کنترل طول پارچه plicated بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Pleat, a human-centred design and innovation consultancy, creates brand experiences on all digital platforms and provides creative solutions for many corporations.
[ترجمه گوگل]Pleat، یک مشاوره طراحی و نوآوری انسان محور، تجربیات برند را در تمام پلتفرم های دیجیتال ایجاد می کند و راه حل های خلاقانه ای را برای بسیاری از شرکت ها ارائه می دهد
[ترجمه ترگمان]Pleat، یک شرکت مشاور طراحی و نوآوری محور، تجربیات برند را بر روی همه پلت فرم های دیجیتال ایجاد می کند و راه حل های خلاقانه برای بسیاری از شرکت ها فراهم می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

چین (اسم)
flexure, offset, fold, fringe, frill, crispiness, chitlings, crease, wrinkle, fluting, crimp, chitlins, chitterlings, furbelow, lock, pucker, plication, plica, plait, tuck, pleat

چین و شکن (اسم)
wimple, pleat

چین چین کردن (فعل)
pleat

تاه زده (فعل)
pleat

تخصصی

[زمین شناسی] چین - چین طولی رشته های عضلانی جمع شونده به همراه مزوگلوآ در بخش میان روده یک مرجان.
[نساجی] پلیسه سازی - تا - چین پلیسه - پیل

انگلیسی به انگلیسی

• fold; gather; crease (in clothing)
fold; make ruffles in clothing; wrinkle, crease
a pleat in a piece of clothing is a permanent fold made in the cloth.

پیشنهاد کاربران

پلیسه

چین چینی تا کردن
she was absently pleating her skirt between her fingers"

بپرس