[ترجمه گوگل] شمعدان آبکاری شده [ترجمه ترگمان] شمعدان های نقره، [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2)تعریف: protected or covered by sheets or plates of metal, as armor.
جمله های نمونه
1. the dishes are plated with gold
ظرف ها را آب طلا داده اند.
2. The ring was only plated with gold.
[ترجمه گوگل]انگشتر فقط با طلا آبکاری شده بود [ترجمه ترگمان]حلقه فقط با طلا پوشیده شده بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The watch was only plated with gold.
[ترجمه گوگل]ساعت فقط با طلا روکش شده بود [ترجمه ترگمان]ساعت فقط طلا بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The ship had been heavily plated with protective sheets.
[ترجمه گوگل]کشتی به شدت با ورقه های محافظ پوشیده شده بود [ترجمه ترگمان]کشتی با ملافه های محافظ پر شده بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. John hit his triple and plated two runs.
[ترجمه حجت بهمنی] جان دوضربه از سه گانه خود را زد و دو اجرا کرد.
|
[ترجمه گوگل]جان تریپل خود را زد و دو ران زد [ترجمه ترگمان]جان به سه دست خود ضربه زد و دو ران گرفت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. For long press rans type forms are often plated.
[ترجمه گوگل]برای ران های پرس بلند، فرم های نوع اغلب آبکاری می شوند [ترجمه ترگمان]برای یافتن روش های مطبوعاتی طولانی، اشکال مختلفی در صفحه قرار می گیرند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The walls of the vault were plated with steel.
[ترجمه گوگل]دیوارهای طاق با فولاد اندود شده بود [ترجمه ترگمان]دیواره ای خزانه از فولاد ساخته شده بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The first ironclads were wooden ships plated with iron.
[ترجمه گوگل]اولین بند آهنی ها کشتی های چوبی بودند که با آهن اندود شده بودند [ترجمه ترگمان]اولین کشتی چوبی، کشتی های چوبی بود که با اهن پوشانده شده بودند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The sides were double-skinned and armour plated with splinter-proof shutters to their windows.
[ترجمه گوگل]کناره ها دو پوسته و زره پوش با کرکره های ضد پارگی به پنجره هایشان پوشیده شده بودند [ترجمه ترگمان]هر دو طرف با پوست تیره و پوشیده از چوب که از پشت پنجره به پنجره شان بسته بودند، پوشیده شده بودند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Even their faucets had been plated with gold.
[ترجمه گوگل]حتی شیرهای آب آنها با طلا اندود شده بود [ترجمه ترگمان]Even از طلا plated شده بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. The graceful brass plated trimmings and finials are complemented here by the solid pine Osborne surround.
[ترجمه گوگل]تزئینات برنجی و تزئینات برنجی با روکش برنجی در اینجا با پوشش آزبورن کاج جامد تکمیل شده است [ترجمه ترگمان]تزئینات برنجی مسی و ژیو نورمان را که در این میان محصور و محصور است، احاطه کرده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. A gold plated curling tong, of course!
[ترجمه گوگل]البته یک انبر حلقهدار با روکش طلا! [ترجمه ترگمان]البته یک ورقه طلای خالص، البته! [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The President's limousine is plated with armor.
[ترجمه گوگل]لیموزین رئیس جمهور با زره پوشانده شده است [ترجمه ترگمان]لیموزین رئیس جمهور با زره ساخته شده [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Rhodium - plated, french earwire, pierced earrings with bezel - set, faceted Metallic Blue crystal.
[ترجمه گوگل]رودیوم - روکش شده، سیم گوش فرانسوی، گوشواره سوراخدار با قاب - ست، کریستال آبی متالیک وجهی [ترجمه ترگمان]Rhodium -، earwire french، گوشواره pierced در کریستال - [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
مترادف ها
اندوده (صفت)
plated
روکش دار (صفت)
plated
انگلیسی به انگلیسی
• covered, coated, overlaid with a thin covering metal that is plated is covered with a thin layer of another kind of metal.